به بهانه پخش سریال چرنوبیل: هزینۀ مرگبار بوروکراسی و پنهان‌کاری استالینیستی

زمان تقریبی مطالعه متن ۴ دقیقه

ادگار سه‌ژون/برگردان: آرام نوبخت

در فلسفۀ مارکسیستی اغلب گفته می‌شود که «ضرورت»، خودش را در «تصادف» نشان می‌دهد. شاید این ضرب‌المثل را بتوان به روشن‌ترین شکل در بدترین فاجعۀ هسته‌ای جهان، یعنی انفجار نیروگاه هسته‌ای «چرنوبیل» در آوریل سال ۱۹۸۶ دید.

این واقعه فاجعه‌ای تاریخی بود که اخیراً به تفصیل در سریال درام پنج قسمتی «چرنوبیل» از شبکۀ تلویزیونی اچ‌بی‌او بازگو شده و تاکنون تحسین مخاطبان و منتقدان را در پی داشته است.

این سریال که در حال حاضر بهترین رتبه را از سوی کاربران در پایگاه داده‌های فیلم «آی‌ام‌دی‌بی» کسب کرده، روایت رویدادی تکان‌دهنده‌ است و زندگی افراد متأثر از آن را به شکلی رآلیستی به تصویر می‌کشد. البته در برخی جاها جنبۀ هنری فیلم به جنبۀ تاریخی می‌چربد، ولی در مجموع این سریال توصیفی صادقانه از رویدادهای حول و حوش این فاجعه است.

ویرانی

ساعت ۱ و ۲۳ دقیقۀ بامدادِ روز ۲۶ آوریل ۱۹۸۶، رآکتور شمارۀ ۴ نیروگاه هسته‌ای چرنوبیل واقع در شمال اوکراین منفجر شد. مواد رادیواکتیوی که در نتیجۀ این واقعه پخش شدند، معادل با ۴۰۰ بمب هیروشیما بودند. تلفات انسانی این سانحه را به سختی بتوان محاسبه کرد، اما برآوردها از ۴ تا ۹۰ هزار کشته متغیر است.

این فاجعه واکنش فوق‌العادۀ مقامات شوروی را می‌طلبید. بیش از ۵۰۰ هزار پرسنل سریعاً برای برچیدن تأسیسات آسیب‌دیده به ناحیۀ آلوده اعزام شدند تا مانع بروز فاجعه‌ای بدتر شوند. بیش از ۱۰۰ هزار نفر از ناحیه‌ای به وسعت ۲۶۰۰ کیلومتر مربع تخلیه شدند و یک حفاظ سیمانی عظیم موسوم به «سارکوفاژ» (به معنی تابوت سنگی) روی ویرانه‌های رآکتور ساخته شد.

اعضای این تیم به امید نجات جان دیگران خودشان را در معرض سطوح خطرناک تشعشعات قرار دادند و آگاهانه زندگی‌شان را به خطر انداختند.

سریال چرنوبیل تمام این جزئیات را به شیوه‌ای گیرا به تصویر می‌کشد. اما در نهایت زمانی که نوبت به تشخیص علت این سانحه می‌رسد، به «دروغ»های رایج خلاصه می‌شود. در توضیح مبهمی که دربارۀ این فاجعه داده می‌شود، اشارۀ چندانی به عوامل متعدد اجتماعی و مادی جامعۀ شوروی که در بروز این سانحه سهم داشتند نمی‌شود.

رکود

اتحاد شوروی در دهۀ ۱۹۷۰ به رکود عمیقی فرو رفته بود. اقتصاد از رشد بازمانده و در سال‌های موسوم به «عصر رکود» رو به تحلیل بود. اقتصاد برنامه‌ریزی‌شدۀ «بالا به پایین» و بوروکراتیک از زمان استالین روی کار آمده و این بوروکراسی استالینیستی به محدودیت‌های خود رسیده بود.

کسانی که در قدرت بودند گمان می‌کردند که فزونی تولید برق از انرژی هسته‌ای می‌تواند به کمک احیای اقتصاد بشتابد. رهبران شوروی از دهۀ ۱۹۷۰ برنامۀ جاه‌طلبانۀ ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای را راه‌اندازی کردند؛ اما شرایط اقتصادی کشور موانع و محدودیت‌های مهمی را پیش پای طراحی رآکتوری قرار می‌داد که قرار بود راه‌اندازی شود.

ساختار رآکتور RBMK

رآکتوری که طراحی شد، RBMK نام داشت؛ رآکتور غول‌پیکری که از ارزان‌ترین قطعات و تکنیک‌های ساخت و ساز موجود استفاده می‌کرد. طراحی این رآکتور چند نقص مهلک داشت که البته همگی زیر فرش زده شدند.

هر چه سریع‌تر به رآکتورهای جدیدی نیاز بود و به همین خاطر رهبران شوروی و از جمله مهندسان هسته‌ای به مردم می‌گفتند که این طرح کاملاً ایمن است و هرگز احتمال سانحۀ جدی ندارد. اما در مورد «تایتانیک» هم گفته می‌شد که «غرق‌ناپذیر» است.

نقص‌های مهلک

در شب بروز حادثه در چرنوبیل، به اپراتورها گفته شد که آزمایش ایمنی را انجام بدهند. مدیران ارشد تأسیسات که «آناتولی دیاتلوف» معروف‌ترینشان بود، به تبعیت از دستورات از بالا و نهایتاً برای ترقی خود، تشنۀ این بودند که به هر طریق ممکن این آزمایش را به سرانجام برسانند.

اما به خاطر یک تأخیر اولیه، نیروی رآکتور بیش از آن افت کرده بود که بتوان آزمایش را با اطمینان خاطر انجام داد. دیاتلوف به جای لغو آزمایش، روال کار را نادیده گرفت و با بی‌پروایی دستور به انجام آزمایش داد. تقریباً تمام میله‌های کنترل از رآکتور خارج شدند.

در جریان آزمایش، نیروی رآکتور برخلاف انتظار به طور تصاعدی بالا رفت. کلید اضطراری AZ-5 فشرده شد تا تمام میله‌های کنترل یک‌جا دوباره جای‌گذاری شوند و به این ترتیب رآکتور به اجبار خاموش شود.

میله کنترل رآکتور

اما هیچ‌کسی در اتاق کنترل نمی‌دانست که یک نقص مهلک در طراحی میله‌های کنترل وجود دارد: میلۀ گرافیتی. جای‌گذاری دوبارۀ میله‌های کنترل عملاً باعث جهش انرژی شد. در این لحظه میزان رادیواکتویته در رآکتور به طور تصاعدی افزایش یافت و به انفجار انجامید.

مهندسان اتاق کنترل اطلاعی از این نقص نداشتند، اما دانشمندان هسته‌ای ارشد می‌دانستند و عامدانه از آن‌ها پنهان نگاه داشته بودند.

 

 

 

فروپاشی

سانحۀ چرنوبیل و پیامدهایش به اشکال مختلف باعث تسریع فروپاشی اتحاد شوروی شد. دولت مجبور بود بخش عظیمی از بودجۀ خودش را صرف اقدامات پکسازی کند. به علاوه نحوۀ مدیریت این سانحه از سوی بوروکراسی حاکم نیز تنها باعث از بین رفتن بیش‌تر اعتماد مردم به این سیستم شکست‌خورده شد.

به این ترتیب انفجار چرنوبیل رویداد تعیین‌کننده‌ای بود که فقط روندهای موجود در جامعۀ شورویِ وقت را حادتر کرد.

چرنوبیل بدترین فاجعۀ هسته‌ای دنیا بود که درس‌های مهمی دربارۀ خطر بوروکراسی در یک اقتصاد برنامه‌ریزی‌‎شده دارد. اما متأسفانه این همان نکته‌ای نیست که سریال مذکور سعی ندارد بفهمد و در عوض به روشنی می‌خواهد کل ایدۀ سوسیالیسم را زیر سؤال ببرد.

در برهه‌ای که نظام سرمایه‌داری رو به افول است و ایده‌های سوسیالیستی در حال عروج، تهیه‌کنندگان سرمایه‌دار سریال چرنوبیل می‌خواهند بگویند که «ببینید اگر از بازار فاصله بگیرید آخر و عاقبتتان چه می‌شود!» و اینکه  «مگر سوسیالیسم نمی‌خواهید؟ سوسیالیسم همین طوری است که دیدید!».

اما چنین سوانحی منحصر به کشورهای به‌اصطلاح «کمونیستی» (بخوانید استالینیستی) نیستند. مثلاً فاجعۀ فوکوشیمای ژاپن را در سال ۲۰۱۱ در نظر بگیرید. در این بین رویدادهای ویرانگر مشابهی هم در صنعت سوخت فسیلی رخ می‌دهند، مثل فاجعۀ لکۀ نفتی خلیح مکزیک بعد از انفجار و نشت یکی از سکو‌های حفاری شرکت بریتیش پترولیوم در سال ۲۰۱۰ که نتیجۀ بی‌اعتنایی زنندۀ انحصارات و ابرشرکت‌های انرژی بود.

ما فقط زمانی می‌توانیم سلامت  و ایمنی کارگران و محیط زیست و کل جامعه را تضمین کنیم که کنترل انرژی و کل اقتصاد را در دستان طبقۀ متشکل کارگر قرار بدهیم و نه در دست بوروکرات‌ها یا سودجویان سرمایه‌دار.

۱۳ ژوئن ۲۰۱۹

۵/۵ - (۴ امتیاز)

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− 1 = 4