فیفا: برندۀ جام جهانی فساد و ارتشا

زمان تقریبی مطالعه متن ۶ دقیقه
استیو جونزبرگردان: آرام نوبخت

در دوره ای به سر می بریم که کل حاکمیت آن نه تنها تا مغزاستخوان فاسد و گندیده است، بلکه بخش عظیمی از طبقۀ کارگر، چه در بریتانیا و چه در باقی جهان، به راستی آن را این چنین گندیده می بیند. بانکداران و مدیران مالی به منظور منافع کوتاه مدت، مشغول دستکاری در بازارها هستند؛ سیاستمداران هر آن چه را که بتوانند به جیب می زنند، درحالی که از فقرا می خواهند بهای کاهش هزینه های عمومی و خدمات رو به زوال را پرداخت کنند؛ دست ثروتمندان و صاحبان قدرت زمانی رو می شود که به بالاترین حد شرارت و تبهکاری درست در مقابل چشمان ما دست زده اند، درحالی که هیچ واکنشی به آن ها نشان داده نمی شود؛ کارفرمایان و رؤسا با همدسی دولت، فهرست های سیاه غیرقانونی برای کارگران تهیه می کنند… این فهرست ادامه دارد. با این حال، اگر از یک رهگذر عادی در خیابان بخواهید کلمه ای پیدا کند که همۀ این ها و به خصوص فساد، رشوه و ابتذال عمومی را تعریف کند، بسیاری از آن ها تنها با یک کلمه پاسخ خواهند داد: «فیفا».

فیفا نه یک سازمان حکومتی مخفی یا یک کارتل جنایی، بلکه مقام حاکم بر حوزۀ ورزش، و در این مورد، فوتبال است. طی یک دهه، این هیئت در مرکز رسوایی از پس رسوایی بوده است. در این مورد کتاب ها نوشته شده، گزارشگرانی خود را به آب و آتش زده اند، حتی تحقیقات رسمی آغاز شده؛ اما همگی به خاک سپرده شدند. تمامی این ها به یک نتیجۀ واحد اشاره داشته اند: فیفا سرشار از دودوزه بازی، گاوبندی و نقشه های پشت پرده و رشوه و بسیاری چیزهای دیگر است. با این وجود تا به الآن این نتیجه گیری به جایی نرسیده است. رهبران فیفا و اعضای آن با برخورداری از بالاترین حد مصونیت به کار خود ادامه داده اند، تو گویی از هرگونه عقوبت ایمن هستند.

مافیای ورزش جهانی

وقتی نمایندگان فیفا ماه مه امسال برای یک گردهمایی بزرگ ملاقاتی را ترتیب دادند، وضعیت شکلی زننده به خود گرفت. طی عملیات مشترک اف بی آی و سوئیس، پرونده ها ضبط و کیفرخواست به دست متهمین داده شد. پلیس صبح زود هفت نفر از مقامات فیفا را از اتاق های خودشان در هتل پنج ستاره بیرون کشید. احتمالاً آن ها با تعجب از خودشان می پرسیده اند: چه چیزی تغییر کرده؟ چرا الآن دارند چنین برخوردی با ما می کنند؟

پرسش های خوبی است. این حضرات که چندین دهه با فراغ بال به حال رها شده بودند، ظاهراً تصور کرده اند که در برابر هرگونه اقدام رسمی ایمن و نفوذناپذیر خواهند بود. اما الآن می بینند که صحبت از تحقیقات بیشتر است و کیفرخواست های بیش­تری از راه می رسند.

دادستان کل امریکا در برنامۀ تلویزیونی ظاهر شده است، وضعیتی که صحنۀ تحقیقات سنا در فیلم «پدرخوانده ۲» را به ذهن می آورد. نمایندگان فیفا در جلسات خود در سوئیس- کشوری که به خاطر قوانین اسرار مالی خود انتخاب شد تا مقر فیفا باشد- وادار شده اند که برای در امان بودن از چشمان کنجکاو خبرنگاران، در پشت درهای بسته پنهان شوند. تشابهات آن ها با مافیا، فراوان است؛ و این خود دستاوردی نادر برای یک هئیت ورزشی محسوب می شود!

فیفا طی پنجاه سال گذشته تغییر بسیاری داشته، به طوری که از یک سازمان صرفاً ورزشی رسمی و سرشار از مردان ژاکت­پوش مشغول حرافی، به یک سازمان عملیات چند میلیارد دلاری مبدل شده است. قراردادهای باورنکردنی با شرکت های بزرگ جهان، «شرکای» تجاری، شرکت های تلویزیونی و دیگران بسته می شود که نتیجۀ آن رشد بی حد و حساب درآمدهای فیفا بوده است. بخش عمدۀ این پول در تئوری باید وارد چرخۀ بازگشت به هئیت های فوتبال ملی مختلف در جهان می شده است. اما این که تا چد حد چنین چیزی رخ داده و به چه شکلی، هنوزی پرسشی باز است. قطعاً فوتبال به یک کسب و کار فوق العاده بزرگ تبدیل شده است.

دنبال پول باش

در مرکز همۀ این ها، رئیس فیفا، سپ بلاتر قرار دارد. بلاتر چندین دهه با بهره برداری از نظام جالب رأی دهی در فیفا این موقعیت ممتاز را برای خود حفظ کرده است. هر هیئت ملی دقیقاً یک رأی دارد. از این نظر مثلاً جزایر قناری همان قدر قدرت رأی دارد که آلمان. بلاتر متوجه شد که از نظر مالی، اعمال نفوذ بر هیئت های ملی بزرگ دشوار است، درحالی که بالعکس در مورد هیئت های کوچک تر این کار نسبتاً ساده خواهد بود. این هیئت های کوچک که اغلب درآمدی ناچیزی برای عرض اندام دارند، به راحتی می توانستند با وعده و وعید به تأمین بودجه اضافی، آن هم بدون ته کشیدن منابع بانک فیفا، اغوا شوند. در این راستا به راحتی می شد از چنین شائبه هایی بهره برداری و تغذیه کرد که هیئت های ملی بزرگ­تر به محض یافتن فرصت، کل پول را قبضه می کنند و هئیت های کوچک­تر را به حال خود رها می کنند که بگندند. در ضمن بسیاری از این هیئت ها، که با آن ها طوری برخورد می شد که گویا خویشاوند قدرتمندها هستند، بیش از هر کس دیگری تسلیم موقعیتی می شدند که در آن بتوانند دور جهان سفر کنند، در هتل های رنگوارنگ بخوابند، برایشان ولخرجی شود و هدایای آن چنانی هم دریافت کنند.

این گفته زمانی کاملاً معنادار می شود که به یاد بیاوریم هیئت اعزامی فیفا متهم به دخالت و تصمیم گیری در مناقصۀ برگزاری جام جهانی در هر چهار سال است. «همیاری» اغواگرانه با این اعضا برای اتخاذ تصمیم درست، مثل روز روشن است. بنابراین وقتی نوبت به انتخاب کشور میزبان فینال های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ رسید، «روسیه» و «قطر» انتخاب شدند!

به محض این که آرا اعلام شد، پرسش های زیادی مطرح گردید. چگونه کشوری مثل قطر برای برگزاری رقابت تابستانی انتخاب شد، آن هم در گرمایی که هیچ کسی در یک بازی نود دقیقه ای از آن جان سالم به در نخواهد برد؟ به سرعت روشن شد که چنین چیزی محال است و به این ترتیب طرح هایی شتاب­زده اعلام شده که تاریخ مسابقات فینال را از تابستان به زمستان تغییر دهد. این موضوعات مقامات فوتبال در امریکا و اروپا را خشمگین کرده، چون آن ها قراردادهای تلویوزیونی پُر و پیمانی در دست دارند که برای انجام آن نباید چنین اختلالات غیرمنتظره ای رخ دهد. تعجبی ندارد که مردم می پرسیدند: چرا نمایندگان فیفا قبل از رأی دادن به این موضوع فکر نکرده بودند؟ خوب روشن است. جیب برخی از آن ها درست به این دلیل پر شده که فکر نکنند. تعجبی ندارد که وقتی نتیجه اعلام شد، هیئت اعزامی قطر به زحمت می توانست پنهان کند که اصلاً با برنده شدنش غافلگیر نشده است.

استحکام فروریختۀ ریاکاری

از زمان بازداشت ها، فیفا و بلاتر هنوز نتوانسته اند آن چه را که رخ داده، باورکنند. بلاتر برای انتخاب مجدد خود به عنوان رئیس فیفا رأی آورد. او با یک سخنرانی بسیار عجیب و غریب این نتیجه را بپذیرفت، به طوری که هیچ کسی نمی توانست از جریان سر در بیاورد. آن ها امیدوارند که مسائل پیش آمده تمام شود. اما دیگر غول از چراغ آزاد شده. اتهام ها و تحقیقات بیش تری به دنبال خواهند آمد. اسپانسرها که در وهلۀ نخست پول شان به باد رفت، الآن ناراضی هستند. صحبت هایی از بایکوت و استعفا وجود دارد. حتی شخصیت هایی نظیر «پلاتینی» هم ساختارشکنی کرده و به وضع موجود حمله برده اند.

جای دوری نرویم. فیفا پر از افرادی است که هیچ گونه پیوند واقعی با بازی ندارند. تعداد کمی از این افراد حتی خود درگیر بازی، مربی گری یا مدیریت بوده اند؛ آن ها فقط برای پول حضور دارند. بنابراین مشکلی نداشتند که پول را بردارند و کشوری مثل قطر را برای برگزاری جام جهانی انتخاب کنند. گزارش های حاکی از کار ارزان مورد استفاده برای ساخت استادیوم ها، احتمالاً به گوش آن ها خورده است. خشم توده های مردم برزیل قبل از جام جهانی اخیر در سال ۲۰۱۴، برای آن ها ابداً موضوعیتی نداشت. مسأله همیشه پول بود. این موضوع نه فقط در فیفا، که مربوط به کل سرمایه داری است.

سرمایه داری را از فوتبال بیرون کنیم

مضحک این جاست که بخت و اقبال باند فیفا نه به خاطر سوء استفاده های شرم آور در جریان رأی قطر، بلکه در عوض بر سر رأی به روسیه تغییر کرده است. اگرچه روسیه هم درست مانند سایر کشورهایی که سابقاً از حق برگزاری جام جهانی برخورداری شده اند، نسیت به هیئت تصمیم گیرنده دست و دل بازی به خرج داده بود، اما با این حال رأی به روسیه برای میزبانی جام جهانی کم­تر از همه سؤال برانگیز بود. چرا که روسیه به جز استرالیا و چین تنها کشور مهمی است که تاکنون جام جهانی را برگزار نکرده. با این حال سیاست جهانی طی چند سال گذشته تغییر کرده است. ایالات متحده و سگ های دست آموزشان در اروپا روسیه را دوباره به چشم دشمن نگاه می کنند. امریکا به دنبال راه هایی بوده تا به روسیه برگردد و آن ها را بر سر مسائلی نظیر اوکراین به مبارزه بطلبد. بعد از این که امریکا دید روسیه چگونه در رقابت بر سر بازی های زمستانی المپیک پوزه اش را به خاک مالیده (به طوری که گزارشگران تلویزیونی مجبور شدند در مقابل مجسمۀ عظیم لنین گزارش هایی تهیه کنند)، برگزاری جام جهانی ۲۰۱۸ در روسیه هدف خوبی به شمار می رفت که نباید از دست داده می شد. بنابراین دستگیری ها آغاز شد و کسانی که خودشان را تاکنون مصون می دانستند، الآن دیگر طور دیگری فکر می کنند.

رسوایی کنونی تنها به بلاتر و فیفا ختم نخواهد شد. دستگاه گندیده ای که در این جا می بینیم، در همۀ سطوح فوتبال بازتاب یافته است. همۀ آن ها برای پول درآوردن، حال به هر بهایی که برای خود بازی داشته باشد، عمل کرده اند. بالا بردن قیمت بلیت؛ تغییر زمان بازی ها به طوری که مناسب تلویزیون باشد؛ هیئت هایی که با هواداران با تحقیر رفتار می کنند و … امروز اکثر هواداران چنین نگاهی به بازی ها دارند. رسوایی فیفا تنها عریان ترین و پوسیده ترین نمونه است.

تمام این باندها باید از ریشه نابود شوند و جای خود را به نمایندگان هواداران، مربیان و انجمن های محلی بدهند. ما باید بازی را از این کاسبکاران و دوستانشان پس بگیریم، به طوری که بازی در خدمت منافع همه صورت بگیرد. کلوپ ها باید ملی شوند و استفاده از آن در خدمت مردم محل باشد. در سطح جهانی، باید دمکراسی حقیقی را به درون هیئت هایی نظیر فیفا آورد تا از آن پس طوری رفتار کنند که باید کنند، و نه آن که مانند دستگاه چپ اسکناس زیر دست گانگسترها و باجگیران باشند. آن چه ما نیاز داریم یک انقلاب از بالا تا به پایین است.

۲ ژوئن ۲۰۱۵

 

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− 4 = 2