درسهای اعتصاب کارگران ماشینسازی جنرال موتورز
درسهای اعتصاب کارگران ماشینسازی جنرال موتورز
مارکوس دِی / ترجمه و تلخیص: کیوان نوفرستی
مقدمۀ مترجم: اعتصاب ۴۰ روزۀ کارگران جنرال موتورز امریکا که طولانیترین اعتصاب در تاریخِ نیم قرنِ اخیر این کشور بود، نهایتاً با توافقات سازشکارانۀ اتحادیۀ UAW و مدیران شرکت شکست. با پایان اعتصاب، بلافاصله انتقامجویی مدیریت شرکت و اخراج کارگران بابت انتشار مطالب و تصاویر اعتصاب در صفحات اجتماعیشان آغاز شد. تعداد کارگران قربانی این انتقامجویی هنوز روشن نیست، اما دستکم سه کارگر از کارخانۀ مونتاژ کامیون فلینت (بزرگترین و سودآورترین کارخانۀ جنرال موتورز در میشیگان) مشمول اخراج شدند. «خوآن گونزالس»، از کارگران کارکشتۀ مجموعه با ۱۹ سال سابقه و از مخالفان برجستۀ سازشکاری و تبانی اتحادیه با شرکت که بارها در صف اول اعتصاب با رسانههای محلی مصاحبه کرده بود، وقتی صبح به سر کار رفت با حراست جنرال موتورز روبهرو و به بخش روابط کار برده شد. در آنجا بود که تصاویر صفحۀ فیسبوکش را به او نشان دادند و بدون فوت وقت اخراجش کردند.
***
روز جمعه اتحادیۀ «کارگران متحد ماشینسازی» امریکا (UAW) اعلام کرد که قرارداد پیشنهادیاش به جنرال موتورز با ۵۷ درصد آرا تصویب شده و به این ترتیب به اعتصاب ۴۰ روزۀ نزدیک به ۴۶ هزار کارگر ماشینسازی پایان داد.
توافق اخیر این اتحادیه با جنرال موتورز صرفاً جدیدترین مورد از سلسله قراردادهای خائنانهای است که در طول ۴۰ سال گذشته منعقد کرده. این توافق به شرکت اجازه میدهد که حجم نیروی کار موقت و ارزان خودش را وسیعاً گسترش بدهد و ضمناً سه کارخانه را -کارخانۀ مونتاژ اوهایو و کارخانههای سیستم انتقال نیرو در وارن و بالتیمور- به همراه مرکز توزیع قطعات در کالیفرنیا تعطیل کند.
از روز ۱۸ کتبر که اتحادیه «اهمّ نکات» توافقش را منتشر کرد، کارگران جنرال موتورز خمشگینانه به مخالفت با آن برخاستند. در طول اعتصاب صدها تن از کارگران در نشستهای آنلاین دربارۀ نحوۀ سازماندهی مبارزه علیه شرکت و توافقات اتحادیه شرکت میکردند.
اتحادیه برای شکستن مقاومت کارگران بلافاصله دست به کار شد و با بسیج مشاوران روابط عمومی خود و شرکت به همراه متخصصان رسانه، نشستهایی را با عنوان دروغینِ «نشستهای آموزشی» ترتیب داد تا با دروغ و تهدید توافق را نهایی کند. یکی از ویدیوهای پربازدیدی که در فیسبوک منتشر شده نشان میدهد که چطور مقامات شعبۀ ۱۸۵۳ اتحادیه در تِنِسی در مواجهه با کارگرانی که هفتۀ پیش برای رأی «نه» کمپین راه انداخته بودند، با پلیس تماس گرفت.
در کارخانههایی که مخالفت کارگرانش با قرارداد پیشنهادی اتحادیه زبانزد بود، ناگهان اعلام شد که اکثراً رأی «آری» دادهاند! به همین خاطر است که بسیاری از کارگران مشروعیت فرایند رأیگیری اتحادیه را زیر سؤال بردهاند. یکی از کارگران در صفحۀ فیسبوک اتحادیه نوشته بود: «کاملاً مطمئن هستم که اعضای اتحادیه به تصویب این توافق رأی ندادهاند. در طول ۲۴ سالی که من کار میکردند هر وقت اعضا رأی “نه” دادند، توافق همچنان تصویب شد!»
فارغ از شیادیهای اتحادیه، اما تردیدی نیست که بخش قابل توجهی از کارگران هم رأی «آری» دادند. منتها به این خاطر که باور نداشتند اتحادیه گزینۀ بهتری در صورت ردّ توافق داشته باشد و میدانستند در هر حال توافق مشابهی ولو با شکل و شمایل متفاوتی مقابلشان خواهند گذاشت.
«تصویب» توافق از طرف اتحادیه هیچ چیزی را حل نمیکند و فقط چهرۀ خود اتحادیه را در مقابل کارگران بیاعتبارتر کرده است.
اکنون صحنه برای زورآزمایی با کارگران «فورد» و «فیات کرایسلر» آماده شده است. کارخانۀ فورد که بهعنوان «هدفِ» بعدی اتحادیه انتخاب شده، قطعاً تلاش خواهد کرد برای صرفهجویی در هزینههایش گوی سبقت را از اخراجها و تعطیلیهای جنرال موتورز برُباید. فورد اخیراً دستکش آهنینش را نشان داد و در بیانیهای گفت که به دنبال «بهبود رقابتپذیری»اش در قرارداد بعدی است. تحلیلگران صنعتی چندین هفته مشغول گمانهزنی در مورد مقصود فورد بودهاند. گمان میرود که این شرکت دنبال کاهش هزینههای سهم بیمۀ درمانی کارکنان (که تخمین زده میشد سال آینده به ۱ میلیارد دلار برسد) است.
وال استریت به اتمام اعتصاب جنرال موتورز واکنش مثبت نشان داده، به طوری که قیمت سهام این شرکت در پایان معاملات روز جمعه ۲.۵۷ درصد بالا رفت. در عوض اما ارزش سهام فورد در طول یک سال گذشته پایین آمده و مدیرعامل فورد (جیم هَکِت) زیر فشار است تا به ضرب اخراج و کاهش هزینۀ نیروی کار، «تندرستی مالی» شرکت را تسریع کند.
غولهای خودروسازی و مؤسسات مالی پشتشان به تکافو افتادهاند که با استفاده از تکنولوژیهای جدید (مثل وسایل الکتریکی و هوش مصنوعی) صنعت خودروسازی جهانی را دستخوش تغییرساختار کنند و سطوح به مراتب بالاترِ استثمار را نصیب کارگران. یکی از جنبههای مهم توافق اتحادیه با جنرال موتورز، استفاده از کارگر موقت و ایجاد یک اتحادیه به نام «کمیتۀ ملی تکنولوژی پیشرفته» است که این نیز سطح جدیدی از ادغام اتحادیه در ساختارهای مدیریتی شرکت را نشان میدهد.
اعتصاب کارگران جنرال موتورز که طولانیترین اعتصاب خودروسازی امریکا در ۵۰ سال گذشته است، اهمیتی فراتر از پیامد و نتیجۀ آنیاش دارد. عروج دوبارۀ مبارزۀ طبقاتی راهش را به بخش حساس طبقۀ کارگر صنعتی امریکا باز کرده است.
اما اگر کارگران میخواهند جلوی نابودی بیشتر مشاغل و استانداردهای زندگی خود را بگیرند و مانع تحمیل شکستهای مشابه به فورد کرایسلر و دیگر جاها شوند، میبایست نتایج ضروری زیر را بگیرند:
۱) تشکیل کمیتههای کارخانه از پایین و مستقل از اتحادیهها
«اتحادیۀ کارگران ماشینسازی» به هیچ عنوان تشکلی کارگر نیست، بلکه در عوض بازوی مدیریت است و عملاً و واضحاً به یک بنگاه کاریابی برای جذب نیروی کار موقت تبدیل شده. مادام که این اتحادیه کنترل فرایند چانهزنی برای قراردادها را در دست داشته باشد، همچنان به انعقاد قراردادهای خائنانهای که تبعات بیحد و حصری برای کارگران و خانوادههایشان خواهند داشت، ادامه خواهد داد؛ تبعاتی همچون تعطیلی کارخانه، تعدیل نیرو، دستمزدهای بخور و نمیر، نابودی مزایا و تشدید شرایط خطرناک کار.
زمان آن رسیده که کارگران تشکلهای خودشان را بسازند. کارگران هر یک از کارخانههای جنرال موتورز، فورد و فیات کرایسلر باید نشست بگذارند و از بین معتمدترین همکارانشان کمیتههای کارخانه را انتخاب کنند.
این کمیتهها باید مطالباتی را مطرح کنند که واقعاً به نیازهای کارگران ارتباط دارد. باید شبکهای ارتباطی در سراسر صنعت خودرو (از جمله بخش قطعهسازی) ایجاد کنند و با سایر بخشهای کارگری درگیر اعتصاب (مثل ۳۲ هزار کارگر و کارمند مدرسه در شیکاگو و ۲ هزار کارگر معدن مس در تگزاس و آریزونا) ارتباط بگیرند.
۲) مبارزۀ کارگران باید استراتژی بینالمللی داشته باشد
اعتصاب جنرال موتورز جزئی از عروج مبارزۀ طبقاتی جهانی است و نشان داده که کارگران نیاز به همکاری بینالمللی را درک کردهاند.
اوایل در اعتصاب کارگران جنرال موتورز در سیلائو (مکزیک) جسورانه در برابر فشار مدیران به افزایش سرعت کار و اضافهکاری ایستادند و اجازه ندادند که از آنان بهعنوان اهرامی در برابر کارگران امریکا استفاده شود و با آغاز موج اخراج و تهدید بلافاصله دست یاری به سوی برادران و خواهران خود در امریکا دراز کردند.
این ایستادگی آنها پاسخ نیرومندی از سوی کارگران امریکا گرفت. اکنون این تمایل ارگانیک به همبستگی و همکاری بینالمللی باید به سطح بالاتری ارتقا پیدا کند. ماهیت درهمتنیدۀ جهانی تولید و خودِ طبقۀ کارگر، یک واقعیت عینی است و میطلبد که کارگران یک استراتژی بینالمللی را پیش بگیرند، مبارزاتشان را در فراسوی مرزها هماهنگ کنند و آگاهانه به ناسیونالیسمی که اتحادیهها و هیئت حاکمۀ سیاسی ترویج میکنند دست رد بزنند.
۳) مبارزه برای دفاع از منافع طبقۀ کارگر مستلزم یک حزب سیاسی و چشمانداز سوسیالیستی است
اعتصاب جنرال موتورز صرفاً مبارزهای برای قرارداد نبود. کارگران ضمن دفاع از منافع خود این مسألۀ کلیدی را طرح میکنند که چه کسی جامعه را میگرداند و با چه هدفی؟ مارکس و انگلس نوشته بودند «هر مبارزۀ طبقاتی، یک مبارزۀ سیاسی است».
طبقۀ سرمایهدار بر مبنای یک استراتژی مدوّن پیش میرود. تزریق منابع هر دم فزاینده به وال استریت برای سر پا نگه داشتن بازارهای مالی، در عین حال مستلزم تشدید استثمار طبقۀ کارگر بهعنوان سرمنشأ و منبع سود است. ابرشرکتها به طور اخص به سمتی حرکت میکنند که از وجود نیروی کار موقتیِ ارزانِ بیمزایا را یک پدیدۀ «نرمال» بسازند.
چهار دهه ریاضت بیپایان و استبداد و جنگ، کارگران و جوانان سراسر دنیا را به مبارزه کشانده است. منتها سرمایهداری نظامی نیست که بتواند به هیچیک از خواستههایشان تحقق ببخشد. سرمایهداری، یعنی استثمار وحشیانۀ طبقۀ کارگر؛ نظامی که همه چیز را تابع ولع سیریناپذیر سود میکند. نظامی که تمام احزاب حکومتی (فرق نمیکند دمکرات و جمهوریخواه در امریکا باشد یا همتایانشان در باقی دنیا) از آن دفاع میکنند.
طبقۀ کارگر برای آنکه به نیازهایش جواب بدهد، ضرورتاً باید حزب سیاسی خودش را با افق سوسیالیسم بسازد: جامعهای برای رفع نیازهای اجتماعی اکثریت و نه سود خصوصی یک الیگارشی مالی در اقلیت.
۲۸ اکتبر ۲۰۱۹