شرکت اوبر: سود سرمایهگذار و استثمار راننده
شانون جونز / ترجمه و تلخیص: آرام نوبخت
شرکت تاکسی اینترنتی «اوبر»[۱] رسماً وارد بورس شد و با عرضۀ سهام خود هماکنون ارزش بازارش به ۸۲.۴ میلیارد دلار رسیده است (یعنی بیش از ارزش بازارِ دو شرکت خودسازی جنرال موتوز و فورد).
مهمترین سهامداران اوبر را صندوق ثروت ملی عربستان، شرکت مادر گوگل، غول خودروسازی تویوتا، شرکت پیپال و البته شخص جف بزوس، رئیس میلیاردر شرکت آمازون، تشکیل میدهند.
عرضۀ عمومی سهام اوبر به آن معنی است که اکنون این شرکت تابع فشار مستقیم سرمایهگذاران خود خواهد بود. سرمایهگذارانی که هر جور شده از این شرکت سود میخواهند. اوبر شرکتی زیانده است و پارسال ۱.۸ میلیارد دلار ضرر کرد.
خواست سودآوری، یعنی افزایش فشار به رانندگان و این مسألهای است که صراحتاً از زبان مدیران شرکت اوبر بیرون آمد: «از آنجایی که ما برای بهبود عملکرد خود کاستن از مشوقهای رانندگان را هدف قرار دادهایم، پس باید انتظار افزایش نارضایتی عمومی راننده را نیز داشته باشیم».
رانندگان اوبر بهعنوان خویشفرما و نه کارمند عادی دستهبندی میشوند و بنابراین از مزایای درمانی و تعطیلات و مرخصی استعلاجی بیبهرهاند. حتی قوانین حداقل دستمزد هم شامل حالشان نمیشود. این در حالی که کارمندان لااقل از پرداخت حق بیمۀ تأمین اجتماعی و بیمۀ بیکاری و مالیاتهای مدیکر معاف هستند.
سال پیش «مؤسسۀ سیاست اقتصادی» طی گزارشی نشان داد که دستمزد ساعتی یک رانندۀ اوبر با احتساب پاداش و غیره، کمتر از عایدیِ ۹۰ درصد کارگران امریکا است و به بیان دیگر درآمدی بخور و نمیر دارد.
چنین شرایطی باعث آغاز واکنش تعرضی رانندگان اوبر و شرکت لیفت[۲] شده است. چند روز پیش هزاران تن از رانندگان اوبر در سراسر جهان دست به اعتصاب و اعتراض به دستمزد پایین و شرایط کاری سخت خود زدند.
رانندگان اوبر مخالف سفت و سخت موقتیسازی مشاغل هستند (پدیدهای که در بهاصطلاح «اقتصاد گیگ» شامل حال نسبت بالا و روزافزونی از نیروی کار شده است).
تقریباً ۳۶ درصد کارگران امریکا به نحوی از انحا جزئی از این «اقتصاد گیگ» هستند؛ به این معنی که یا منبع اصلی درآمدشان را مشاغل پارهوقت بدون مزایا تشکیل میدهد یا اجباراً باید برای جبران کاهش دستمزد و مزایا دنبال مشاغل استاندارد جایگزین بگردند.
یکی از رانندگان اوبر در سان فرانسیسکو میگوید: «این را بگویم که من از رانندگی برای تکنوکراتهایی که پول شامشان از کل درآمد یک روز من بیشتر است یا کفشهایی میپوشند که از عایدی یک هفتۀ من هم بالاتر است و توی آپارتمانهایی زندگی میکنند که اجارۀ ماهانهاش از کل درآمد من بیشتر است، متنفرم… من از ماشینم نان درمیآورم تا رئیس و رؤسا سالی ۴۵ میلیون دلار به جیب بزنند».
این وضعیت جزئی از گرایش عمومیتر به گسترش مشاغل موقت و تصادفی به بخشهای مختلف اقتصاد است. درصدِ روبهرشدی از کارگران خودروساز در حال حاضر در زمرۀ پارهوقت هستند و بیبهره از امنیت شغلی یا ابتداییترین مزایا. در امریکا شرکت آمازون نیروهایی را تحت عنوان «کمپرفورس»[۳] استخدام میکند که اکثراً کارگران مهاجر مسنّی هستند که مجبورند برای کارهای فصلی داخل تریلرها زندگی کنند.
همین تکنولوژی اینترنت و کامپیوتر اما از طرف دیگر باعث گسترش اشتغال در زمینۀ طراحی و توسعۀ اپها شده و سازماندهی اعتراضات اجتماعی را از طریق پلاتفرمهایی همچون فیسبوک تسهیل کرده است.
اعتصاباتِ جهانیِ همزمانِ کارکنان دو شرکت اوبر و لیفت در امریکا، انگلستان، برزیل، کنیا، نیجریه، کاستا ریکا، پاناما، شیلی، فرانسه، ژاپن و هند، نشاندهندۀ وحدت عینی طبقۀ کارگر بینالمللی است که در یک شبکۀ اقتصادی جهانی به هم پیوسته. کارگران تمام کشورها تحت استثمار یک نظام اقتصادی واحد به نام سرمایهداری و در بسیاری از موارد حتی کارفرمایان واحد هستند.
اقدام اخیر کارکنان اوبر و لیفت، بخشی از جنبش طبقۀ کارگر بینالمللی است؛ جنبشی که یک سرش معلمان امریکا هستند و سر دیگرش کارگران صنایع مونتاژ مکزیک؛ یک سرش جلیقهزردهای فرانسهاند و سر دیگرش تظاهرات کارگری وسیع الجزایر. این اعتراضات تا حد زیادی مستقل از اتحادیههای کارگری زرد و در تقابل با آنها پیش رفتهاند و همین نشان میدهد که چرا ماهیت جهانی تولید، به نه فقط محتوای مبارزۀ طبقاتی که به فُرم آن نیز خصلتی جهانی داده است.
تقلا و مداخلۀ اتحادیههای فرمایشی برای خفه کردن تعرض کارگران، مجدداً پرده از خصلت ارتجاعی این سازمانها برمیدارد. سازمانهایی که ریشه در نظام دولت-ملت سرمایهداری دارند و مانعی بر سر راه نیاز مبرم به اتحاد جهانی طبقۀ کارگر به شمار میروند.
اکنون برای اتحاد مبارزات بخشهای مختلف طبقۀ کارگر در سطح بینالمللی به سازمانهایی جدید نیاز است؛ یعنی به کمیتههای کارخانه و محیط کار، از پایین و مستقل از اتحادیهها. اگر رانندگان اوبر و لیفت بتوانند مستقلاً متشکل شوند، در آن صورت کارگران خودروسازی و شرکت آمازون و دیگر بخشها هم خواهند توانست چنین کنند.
در عین حال طبقۀ کارگر میبایست با چشمانداز رهایی نیروهای مولد از قید و بند مالکیت خصوصی و الیگارشی شرکتها دست به مبارزه بزند.
در نظام سرمایهداری توسعۀ علم و تکنولوژی (همچون اینترنت، گسترش موبایل، جی پی اس و خودروهای بدون راننده و غیره) به جای آنکه صرف بهبود کیفیت زندگی آحاد جامعه شود، در عوض طبقۀ صاحبان شرکتها و سرمایهگذاران را ثروتمند میکند. در این میان به موازات توسعۀ اقتصاد جهانی، رقابت میان دولت-ملتها همواره به نزاع میان آنها کشیده میشود که نموش جنگ تجاری و لشکرکشیهای نظامی است.
پتانسیل مترقی دستاوردهای دانش بشری تنها زمانی بالفعل میشود که طبقۀ کارگر بهعنوان اکثریت جامعه بتواند کنترل نیروهای مولد را به دست بگیرد و آن را در مقیاس جهانی به شکلی عقلانی و بابرنامه ساماندهی کند.
اما برای انجام این تحول، طبقۀ کارگر نیازمند یک جنبش سیاسی بینالمللی حول برنامۀ سوسیالیستی برای تسخیر قدرت به دست خود و به عبارت دیگر حزب انقلاب سوسیالیستی است.
۱۱ مه ۲۰۱۹
[۱] Uber
[۲] Lyft
[۳] CamperForce