ونزوئلا: طبقۀ کارگر در محاصرۀ امپریالیسم، بورژوازی بولیواری و اپوزیسیون راست
این روزها بحران سیاسی ونزوئلا چنان بالا گرفته که به تیتر همۀ رسانههای اصلی بدل شدهاست. خوآن گوایدو در هماهنگی و مشورت نزدیک با آمریکا خود را رئیسجمهور موقت اعلام کرده و حکومتهای راستگرای آمریکای لاتین نیز به سرکردگی رئیسجمهور فاشیست جدید برزیل او را به رسمیت شناخته و هر یک اعلام حمایت کردهاند.
در این میان اپوزیسیون دست راستی جمهوری اسلامی نیز با ذوقزدگی از «میدان میلیونی» کاراکاس برای تهران الهام گرفته و این سو و آن سو مردم را به داشتن «غیرت» و «همت» دعوت میکند تا در شرایط تشدید سرکوب جنبش کارگری و فعالین چپ داخل، از «گوایدو» برای ایران یک الگو بسازد.
در طیف چپ نیز برخی به درستی از محکومیت این «کودتا»ی آمریکایی حرکت میکنند، اما تلویحاً یا تصریحاً در کنار حکومت مادورو میایستند. حال آنکه نمیتوان ردّ پای میراث چاوز را در این بحران کنونی و هموار شدن مسیر «راست» ندید و باید به این پرسش پاسخ داد که اکنون طبقۀ کارگر و مارکسیستهای انقلابی چه میتوانند یا باید بکنند.
ورشکستگی «سوسیالیسم بولیواری»
مادورو، وارث و جانشین برگزیدۀ چاوز برای تداوم بهاصطلاح «انقلاب بولیواری» و «سوسیالیسم قرن ۲۱» بود که در واقع برخلاف عنوانی که یدک میکشید چیزی بیش از برنامههای بیرمق کمک اجتماعی و آن هم با اتکا به رشد بهای نفت در چنته نداشت و در عوضش سودهای سرشار و بیسابقهای را برای سرمایۀ مالی داخلی و خارجی تضمین کرد.
دولتهای چاوز و مادورو در واقع منجر به ظهور یک طبقۀ حاکم جدید شدند، طبقهای که بهاصطلاح «بولیبورگِسیا»[۱] (به معنی بورژوازیِ بولیواری) خوانده میشود. طبقهای متشکل از عناصر ارتش (بهعنوان رکن اصلی حکومت) و فرماندهانی که با قبضۀ مناصب بالای حکومتی و استفاده از کنترلشان بر قراردادهای دولتی و بخشهای کلیدی اقتصادی و فعالیتهای غیرقانونی سودهای هنگفتی به جیب زدند؛ طبقهای متشکل از مقامات و کارگزاران دولتی، بوروکراتهای اتحادیههای کارگری، بانکداران و مدیران عامل شرکتها که از قِبَل سوداگری مالی و روابطشان با دولت خود را فربه کردند و مبالغ هنگفت و کلانی از درآمد نفتی کشور را مکیدند.
اما با سقوط بهای نفت و کالاها در سال ۲۰۱۴، اقتصاد ونزوئلا که بیش از هر زمان متکی بر صادرات نفتی شده بود، در مارپیچ سقوط افتاد. صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند که رشد اقتصادی تا سال آینده ۵ درصد کاهش پیدا کند و تورم به ۱۰ میلیون درصد برسد! صادرات نفتی کاهش چشمگیر داشته است و پالایشگاهها با یک سوم ظرفیت خود کار میکنند. ارزش حداقل دستمزد ماهیانه به کمتر از ۱۰ دلارِ آمریکا رسیدهاست. اخراجهای فلهای و تعطیلی کارخانهها به وفور همهجا به چشم میآیند. ۶۴ درصدِ جمعیت در فقر مطلق به سر میبرد و قریب به ۲.۶ میلیون ونزوئلایی به خاطر بحران اقتصادی به مهاجرت ناخواسته تن دادهاند.
با این همه حکومت مادورو تلاش کرد که کلّ بار این بحران عمیق را بر شانههای طبقۀ کارگر ونزوئلا بیندازد: در همان حال که از دستمزد واقعی و مزایای کارگران زده میشد، با گشادهرویی معافیتهای مالیاتی آنچنانی به سرمایهداران «بومی» و شرکتهای فراملیتی اعطا میشد. بهطوریکه حتی از همان برنامههای نیمبند کمکهای اجتماعی سابق هم چیز چندانی باقی نماند. در عوض مادورو دست شرکتهای فراملیتی خارجی را برای استخراج نفت و معادن بازگذاشت و تاکنون متعهدانه مشغول بازپرداخت بدهیهای عظیم خارجی ونزوئلا به بانکداران بینالمللی بوده است. پرداخت اصل و فرع بدهیهای ونزوئلا به تنهایی تا ۷۵ درصدِ درآمد صادراتی این کشور را میبلعد.
اپوزیسیون راست
خوآن گوایدو که اینک با حمایت ترامپ خود را رئیس جمهور موقت اعلام کرده، تا پیش از این سیاستمدارِ نسبتاً گمنامی بود که به مقام ریاست مجمع ملی ونزوئلا ارتقا یافت. او عضو حزب راستگرای «ارادۀ مردم» است که میلیونها دلار کمک مالی از وزارت خارجۀ آمریکا و بنیاد NED و USAID دریافت کرده- طُرفه آنکه این حزب هم خودش را به نوعی سوسیالیست و میانهرو مینامد!
اپوزیسیون راست که گوایدو نیز به آن تعلق دارد میداند که فاقد پایگاه حمایتی سیاسی لازم برای عزل مادورو است و به همین خاطر دست به دامن ارتش میشود. چرا که میداند ارتش از ستونهای اصلی حکومت مادورو است و امیدوار است که با پیوستن فرماندهان و افسران ارشد و ردهبالا و کلید خوردن طرح کودتا، این نقطۀ قوت حکومت به پاشنۀ آشیل آن تبدیل شود.
نقش طبقۀ کارگر
همانطور که گفته شد حکومت مادورو خود جادهصافکن راست افراطی بوده است، اما تلاش میکند با گرفتن ژست چپ و انگشت اشاره به سمت صرفاً امپریالیسم، از خود سلب مسئولیت کند. از سوی دیگر اپوزیسیون راست نیز قصد دارد روی موج اعتراضات بحق کارگری سوار شود.
اعتصابات و اعتراضات ونزوئلا به طور چشمگیری روبهرشد بوده، اما نه به خاطر فراخوان اپوزیسیون راست، که در واکنش به این اوضاع حاد اقتصادی.
«دیدهبان کشمکشهای اجتماعی ونزوئلا» (OVCS) در گزارشی اعلام کرد که در سال ۲۰۱۸، ۱۲ هزار و ۷۰۰ مورد اعتراض- یعنی روزانه به طور متوسط ۳۵ اعتراض- رخ داده. بخش اعظم این اعتراضات را نه اپوزیسیون، که طبقۀ کارگر و فقرا در واکنش به شرایط اجتماعی وخیم و حاد زندگی خود سازماندهی کردند.
محلات زیادی هستند که شدیداً از بحران اقتصادی متأثر شدهاند. قطعیهای مکرر و طولانی آب، تورم نجومی، دستمزدهای پایین و نظایر اینها امان خانوادههای کارگری را بریدهاست. از سال ۲۰۱۷ حکومت مادورو به کرّات وعدۀ حل مشکلات را داده، اما همۀ این وعدهها بیثمر و پوچ از آب درآمدهاند. این امر منجر به کاهش اعتماد به حکومت و ریزش صفوف «چاویستها» شده. اتفاقی نیست که بخش زیادی از اعتراضات خیابانی در محلههای غرب کاراکاس متمرکز بوده که پایگاه سنتی «چاویسم» به حساب میآیند.
چه باید کرد؟
نه حکومت بورژوایی مادورو که ماهیت واقعی و ضدسوسیالیستی «انقلاب بولیواری»اش را در عمل نشان داده، نه ارتش فاسدی که رکن اصلی همین حکومت است، نه اپوزیسیون راست تحتالحمایۀ امپریالیسم آمریکا و نه امپریالیسم آمریکا که سابقۀ حمایت از دیکتاتوریهای نظامی آمریکای لاتین را در کارنامهاش دارد، هیچیک راه بُرونرفتی برای رهایی کارگران ونزوئلا از این مخمصه ندارند. خطر مداخلۀ نظامی و خشونت ضدانقلابی را باید با بسیج مستقل طبقۀ کارگر علیه هم حکومتِ «حزب متحد سوسیالیست ونزوئلا» و اتحادیههای کارگری آلت دستش و هم اپوزیسیون راستگرا ترتیب داد. تمام کارگران، فقرا و زحمتکشان معترض و ریزشیهای کمپ «چاویسم» را باید در «کمیتههای عمل» کارخانهها و محلات سازمان داد. به جای مداخلۀ نظامی ارتش، تودههای کارگر در محلات و کارخانهها هستند که باید مسلح شوند. باید برنامۀ اپوزیسیون راست را افشا کرد و در عوض برنامۀ تسخیر و مصادرۀ اموال و داراییهای بورژوازی و به دست گرفتن کنترل مردمی ذخایر سرشار نفتی را به میان تودههای معترض برد و نشان داد که در این مبارزۀ سیاسی علیه کل جناحهای سرمایهداری، قابلاتکاترین و دمدستترین متحدشان طبقات کارگر دیگر کشورهای آمریکای لاتین هستند که هماکنون در شرایط مشابهی دست و پا میزنند. این وظیفۀ اصلیای است که مارکسیستهای انقلابی میتوانند برای خود تعریف کنند.
۴ بهمن ۱۳۹۷
[۱] Boliburguesía