آهستگی اقتصاد چین: مسائل سیاسی پیشِ روی طبقۀ کارگر
نیک بیمز / ترجمه و تلخیص: آرام نوبخت
ارقامی که دیروز منتشر شدند به وضوح آهستگی اقتصاد چین را نشان میدهند. طبق دادههای دولت چین میزان خردهفروشی در ماه نوامبر با کمترین آهنگ خود در ۱۵ سال گذشته رشد داشت، در حالی که افزایش تولید صنعتی به کمترین میزان در تقریباً سه سال گذشته بود. میزان فروش سالانۀ بازار خودروی چین برای نخستین بار از دهۀ ۱۹۹۰ کاهش داشته. تأثیر تمهیدات جنگ تجاری حکومت ترامپ اکنون خودش را رفته رفته در دادههای اقتصادی نمایان میکند و این بدان معنی است که سطوح رشد هنوز در ماههای پیش رو جا برای کاهش دارند.
آهستگی اقتصاد چین بخشی از یک فرایند بینالمللی است. رشد اروپا بعد از افزایش در سال ۲۰۱۷ اکنون به کمترین میزان در چهار سال گذشته رسیده و ژاپن نیز شاهد کاهش رشد در سه ماهۀ سوم خود بوده است. ارقام مذکور ادعای شیادانهای را افشا میکنند که میگفت اقتصاد جهانی بالأخره بعد از رکود بزرگِ ناشی از بحران مالی یک دهۀ پیش «پیچ را رد کرده».
ترامپ در توئیتر خود خوشحالیاش را از اخبار آهستگی رشد اقتصاد چین ابراز کرد. در واقع از منظر چشمانداز «اول امریکا»ی حکومت ترامپ، اقتصاد جهان نوعی «بازیِ حاصلجمعِ صفر» است؛ به این معنی که ضرر و زیان رقبا، مساوی منفعت امریکا است. اما این دیدگاه ارتجاعی در مواجهه با حقایق اقتصادی دچار تناقض میشود. اقتصاد جهانی مجموع یک رشته بخشهای ملی منفرد و جداگانه نیست که منافع هر بخش به بهای دیگری باشد؛ اقتصاد جهانی یک کلیت درهمتنیده است که در آن کار و سرنوشت میلیاردها کارگر به طور ناگسستی به هم گره خورده است.
نوشداروی ارتجاعی ناسیونالیسم اقتصادی قبلاً در دهۀ ۱۹۳۰ به فاجعه ختم شد. امروز که سطح ادغام اقتصادی بسیار بالاتر از هشت دهۀ پیش است سیاستهای ناسیونالیسم اقتصادی شرایط را برای بحرانی به مراتب بزرگتر آماده میکنند.
بازارگرمیهای انتخاباتی ترامپ و وعدۀ «امریکا را دوباره باشکوه خواهیم کرد» در مواجهه با رویدادها رنگ باختهاند. اعلام اخراجها و تعدیل نیروی گسترده در صنعت خودروی امریکا تنها یکی از این واقعیات است. واقعیت دیگر آشفتگی در بازارهای مالی به دنبال آهستگی اقتصاد جهانی و جنگ تجاری است (شاخص داوجونز به دنبال انتشار اخبار اقتصادی چین ۵۰۰ واحد کاهش یافت).
کارگران در ایالات متحدۀ امریکا، اروپا (که به تازگی با صعود مبارزۀ طبقاتی به شکل جنبش جلیقهزردها به خود لرزیده) و تمامی کشورهای اصلی سرمایهداری دارند با این واقعیت چهره به چهره میشوند که یک دشمن جهانی مشترک دارند: نظام سرمایهداری.
به همین ترتیب تعمیق بحران اقتصادی، مسألۀ بنیادینِ چشمانداز سیاسی را برای طبقۀ کارگر چین طرح میکند.
بیش از ۴۰ سال پیش رهبری مائوئیست-استالینیست چین با بُنبستِ آموزۀ جزمی و ناسیونالیستیِ «سوسیالیسم در یک کشور» روبهرو شد و در عوض به سوی بازار سرمایهداری چرخش کرد.
تصور میشد که بازگشت سرمایهداری- آن هم به ضرب سرکوب خونین طبقۀ کارگر بهمانند آنچه سال ۱۹۸۹ رخ داد- به چین اجازه میدهد که «صعود مسالمتآمیز» داشته باشد و از یوغ سلطۀ امپریالیستی بگریزد.
اما رشد اقتصادیِ بلاتردیدِ چین ظرف ۳۰ سال گذشته و تبدیل چین به مرکز تولید و ساخت کالای دنیا نتوانسته به مشکلات تاریخی بزرگ تودههای چین فائق بیاید و برعکس این مشکلات را تشدید کرده و به صورتهای جدیدتر و حتی انفجاریتری از نو طرح کرده است.
بحران مالی یک دهۀ پیش و سقوط اقتصاد چین که باعث شد بیش از ۲۳ میلیون کارگر واقعاً یکشبه بیکار بشوند، اثباتی بود بر وابستگی سرنوشت کارگران چین به اقتصاد جهانی و ارتباطشان با کارگران جهان.
واکنش رژیم چین به این بحران، برنامۀ عظیم سرمایهگذاری دولتی بود که یکی از بزرگترین سیاستهای انبساط اعتباری تاریخ برای حفظ رشد اقتصادی و حاکمیت رژیم به شمار میرفت.
اما این برنامه که منجر به ساخت و ساز انبوه مسکن و توسعۀ زیرساختی شد، باعث افزایش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی از ۱۴۳ به بیش از ۲۶۰ درصد شده است.
رژیم چین به رهبری شی جینپینگ در مواجهه با این واقعیت که تداوم این برنامه ناگزیر به یک فاجعۀ مالی و فوران مبارزات اجتماعی عظیمالجثه ختم خواهد شد به جستجوی بنیان جدیدی برای اقتصاد برآمده: توسعۀ صنعتی و تکنولوژیک یا همان برنامۀ «ساخت چین ۲۰۲۵»[۱].
اما این برنامه نقداً با سر به دیوار سخت امپریالیسم امریکا برخورد کرده؛ امریکا مصمم است به هر شکل ممکن مانع عروج چین و توسعهاش در بخشهای کلیدی تکنولوژی شود، چرا که چین را یک تهدید وجودی برای سلطۀ اقتصادی و نظامیاش میبیند.
اما پاسخ این برنامۀ امپریالیستی را نمیتوان با یک چرخش ناسیونالیستی دیگر و یا حمایت از مانورهای اقتصادی و سیاسی و نظامی رژیم الیگارشهای میلیاردر سرمایهدار چین به رهبری شی جینپینگ داد. در عوض به یک چشمانداز سیاسی مستقل جدید بر مبنای منطق مبارزۀ طبقاتی نیاز است.
علائم و نشانههای روبهرشدی از خیز طبقۀ کارگر چین به چشم میخورند و قطعاً در دورۀ آتی وقتی کارگران چین همچون همتایانشان در امریکا و باقی دنیا با اخراجهای فلهای و حملات شدید به وضعیت معیشتی خود روبهرو شوند، این مبارزات صورت تند و تیزتری به خود خواهد گرفت.
برنامۀ ناسیونالیسم اقتصادی همانقدر برای کارگران امریکا یک بنبست ارتجاعی است که برای طبقۀ کارگر چین.
به رسمیت شناختن این واقعیت اقتصادی و سیاسی که هر روز با سیر رویدادها تأیید میشود و درک اینکه هیچ راه برونرفتی در چهارچوب نظام سود سرمایهداری و دولت-ملت وجود ندارد، نقطۀ عزیمت این چشمانداز سیاسی جدید هستند.
تنها برنامۀ کارا و ماندگار برای طبقۀ کارگر امریکا و چین و باقی دنیا، انترناسیونالیسم سوسیالیستی است. یعنی مبارزۀ مشترک طبقۀ کارگر جهانی برای پایان دادن به نظام منسوخ سود و دولت-ملتهای سرمایهداری بهعنوان سرچشمۀ جنگ و ویرانی اقتصادی. این نیازمند انترناسیونال کارگری به مثابۀ حزب جهانی انقلاب سوسیالیستی است.
۱۵ دسامبر ۲۰۱۸
[۱] Made in China 2025