جنبش شورایی و حزب انقلابی (بخش سوم و پایانی)

زمان تقریبی مطالعه متن ۳ دقیقه

شوراهای کارگری و تاریخ

همان‌طور که تاریخ به وضوح نشان می‌دهد، شوراها هرگز به هیچ وجه مختص به تجربۀ روسیۀ ۱۹۱۷ نبودند و باید اشاره کرد که شوراهای کارگری حتی منحصر به دورۀ تاریخیِ بلافاصله پس از انقلاب روسیه یا به طور کلی دوره‌های جنگ نبودند و نیستند.

روسیه تا دهۀ ۱۹۳۰ دیگر الهام‌بخش کارگران جهان برای تشکیل شوراهای سیاسی خودشان نبود، بلکه اینک به یک رژیم بوروکراتیک در قبضۀ استالینیسم مبدل شده بود. در اسپانیای ۱۹۳۶ جنبش شورایی کارگران در واکنش به تلاش راست‌ها به کودتا برای سرنگونی حکومتی که به طور دمکراتیک انتخاب شده بود قدم علم کرد. گرچه این شوراها مسلح بودند، اما دست آخر به دنبال امتناع آنارشیست‌ها از متمرکز کردن قدرت توده‌های کارگر در قالب یک دولت، به دست استالینیست‌ها و بورژوازی اسپانیا درهم شکسته شدند.

در عوض جریان تروتسکیستی بود که آلترناتیو سوسیالیستی و انقلابی واقعی را پیش کشید و وظایف سیاسی ضروری برای تسخیر قدرت دولتی را درنظر گرفت. با این وجود این جریان کوچک‌تر و ضعیف‌تر از آن بود که بتواند تأثیر چشمگیری داشته باشد.

در مجارستانِ ۱۹۵۶ نیز شوراهای کارگری در جریان نبرد با هر دو رژیم ناگی و کادار و برای سازماندهی و تأمین نیازهای کارگران مجار شکل گرفتند. سخنان یکی از نمایندگان در شورای کارگری مرکزی بوداپست قابل‌توجه است:

«فوراً روشن شد که … مردم اطمینان بسیاری به ما دارند. آن‌ها برای حلّ همۀ مشکلات و رفع نگرانی‌هایشان چشم به کمک ما داشتند. حکومت به سادگی نادیده گرفته شد؛ هرکسی که مشکلی برای حل شدن داشت به سراغ ما می‌آمد. بنابراین رسیدگی به مشکلاتِ کم و بیش جدی مردم به یکی از مهم‌ترین وظایف روزمرۀ ما بدل شد. ما به توزیع کمک، لباس و محموله‌های داروی ارسالی از خارج و همین‌طور افشا کردن و پایان دادن به سوء استفاده‌ها و غیره کمک می‌کردیم» (۹)

با وجود حمایت گسترده و مشارکت در شوراهای کارگری مجارستان، وزن مطلق ارتش استالینیستی- ۳ هزار تانک و ۲۰۰ هزار سرباز- بدان معنی بود که شوراهای غیرمسلح تاب مقاومت نخواهند داشت.

بذرهای شورا در پرتغال ۱۹۷۴ و در لهستانِ دورۀ «جنبش همبستگی»ِ سال ۱۹۸۰ دیده شدند. به همین ترتیب سال ۱۹۷۳ نیز در شیلی شوراها با نام «کوردون»[۱] در واکنش به تلاش‌های سرمایه‌داران برای فشار به آلنده و استعفای از قدرت ایجاد شدند. حتی در بحبوحۀ یک اعتصاب عمومی هم کوردون‌ها وظیفۀ توزیع مواد غذایی و اجناس را در کشور به عهده داشتند. هم‌چنین در جریان انقلاب ۱۹۷۹ ایران نیز شوراهایی پدیدار شدند که به سازماندهی نیازهای روزمرۀ مردم در مقیاس کشوری یاری می‌رساندند.

کمیته‌های اعتصاب شهری یا شبکه‌های کارگری از پایین گرچه نمودهای چشمگیری از سازماندهی جمعی و خلاقانۀ طبقۀ کارگر هستند، اما می‌توانند در موقعیت‌های غیرانقلابی هم وجود داشته باشند (کما اینکه دارند). با این حال شوراهای کارگری در دورۀ بلوغ و کمال خود، از این جهت متمایز از این ارگان‌ها هستند در شرایط قدرت دوگانه بیانگر خودگردانی سیاسی‌اند. فقط زمانی که کمیته‌ها یا شبکه‌های کارگری به حدی رشد کرده و توسعه یافته باشند که هم نیروی اعتصاب را حفظ کنند و هم در عین حال نیازهای ابتدایی مردم را سازماندهی کنند-یعنی عملاً اتوریتۀ دولت موجود را به چالش بکشند- ما شاهد یک شورای کارگری یا همان «سوویت» خواهیم بود. اگرچه بسیاری از جنبش‌هایی که بالاتر برشمردیم شیفتۀ رسیدن به سطحی از سازمان‌یابی بودند که بتواند منجر به پیدایش شوراها شود، اما همه‌شان موفق نشدند و از بین آن‌هایی که موفق به تکوین شوراهای کارگری شدند، تنها یکی قادر بود که شوراهای کارگری را به سمت تسخیر قدرت و نهایتاً انقلاب سوسیالیستی حرکت بدهد: انقلاب ۱۹۱۷ روسیه.

اما چرا تجربۀ روسیه موفق بود و نه دیگران؟ پاسخ این است که جزء و عنصر حیاتی غایب در تمامی موارد دیگر، حضور یک حزب انقلابی بود که بتواند صراحت و برنامۀ سیاسی انقلابی را با عمل انقلابی ترکیب کند. در برخی موارد حزب فاقد هر دوی این‌ها بود؛ در برخی موارد دیگر بیش از حد توسعه‌نیافته بود یا پایه‌هایش در بین کارگران ناکافی‌تر از آن بود که بتواند نفوذ معناداری داشته باشد.

بنابراین فقط ترکیب درس‌ها و سنن انقلابی با فعالیت انقلابی مداوم در درون طبقۀ کارگر- آن هم در کالبد یک حزب انقلابی- است که می‌تواند جنبش شورایی کارگران را به فراسوی مرزهای یک شهر یا منطقه ببرد و کارگران را در سطح کشوری علیه قدرت خودِ دولت بسیج کند. همان‌طور که تاریخ به روشنی نشان داده است، موقعیت‌های انقلابی متعددی وجود خواهند داشت که شاهد پیدایش شوراهای کارگری باشند. وظیفۀ امروز ما سازماندهی حزب انقلابی و آمادگی برای چنین روزی است.

[۱] Cordón

۱ Leon Trotsky, 1905 (London: 1975), p.122

۲ Leon Trotsky, The History of the Russian Revolution (London: 1977), p. 224

۳ V.I. Lenin, Collected Works, vol. 24 (Moscow: 1965), p. 38

۴ Lenin, Collected Works, p. 38

۵ Donny Gluckstein, The Western Soviets: Workers’ Councils versus Parliament 1915 — ۱۹۲۰ (London: 1985)

۶ For a more detailed analysis of the German working class and the left over this period, see Chris Harman, The Lost Revolution: Germany 1918 – ۱۹۲۳ (London: 1982).

۷ See Paul Kellogg, “The Biennio Rosso: Gramsci and the Italian Factory Occupation Movement”, in this issue of Marxism, for a detailed analysis of the Italian workers’ movement and the politics of Antonio Gramsci during this period.

۸ Antonio Gramsci, Selections from Political Writings, 1910-1920 (London: 1977), p. 194

۹ Chris Harman, Class Struggles in Eastern Europe: 1945-1983 (London: 1988), p. 164

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

57 + = 66