ملاحظاتی دربارۀ اعتصاب عمومی
ائتلاف برای رهایی کارگران / ترجمه: آرمان پویان
اعتراضات و مبارزاتی که تا همین اواخر بحران اقتصادی به دنبال داشته، الهامبخش برخیها در طیف چپ بوده تا فراخوان به اعتصاب عمومی بدهند. این شعاری است که چپ قبلاً هم به کار برده، ولی همه به یک شکل از آن استفاده نمیکنند.
برای بعضیها اعتصاب عمومی (به مدت محدود یا نامحدود) یک جور نوشداروی فوری برای هر مشکل اخص یا مشکلات جامعه به طور اعم است. برخی دیگر هم این شعار را از این جهت استفاده میکنند که بتوانند برای سازمان و تشکیلات خودشان بازارگرمی کنند و خودشان را درون جنبش کارگری و از سایر انقلابیون متمایز کنند. اما مارکسیستها رویکرد متفاوتی دارند یا باید داشته باشند.
مارکسیستها بر این باورند که تغییر دنیا یک عمل جمعی و تودهای به دست طبقۀ کارگر است. اعتصابات عمومی در طول تاریخ تأثیر تعیینکننده و مثبتی بر موقعیتهای انقلابی داشتهاند. در دورههای دیگر شکست اعتصابات عمومی، طبقۀ کارگر را به دورهای از آشفتگی و تفرقه پرتاب کرده. بنابراین یک «اعتصاب عمومی» الزاماً همهچیز را درست نمیکند!
تروتسکی سال ۱۹۳۵ در مقالهای چهار «دستۀ» کلی از موقعیتهای وقوع احتمالی یک اعتصاب عمومی را تعیین کرد.
اولی زمانی است که یک حکومت ضعیف با مشاهدۀ اعتصاب عمومی یا تهدید به اعتصاب عمومی «وحشتزده میشود» و بلافاصله امتیازاتی به اعتصابکنندگان میدهد. در اینجا تروتسکی به موردِ اعتصاب عمومی ۱۸۹۳ در بلژیک و اعتصاب عمومی رویدادهای انقلابی ۱۹۰۵ سن پترزبورگ اشاره میکند.
دومی زمانی است که یک اعتصاب عمومی به قصد «ترساندن» حکومت سازماندهی میشود و نه تاکتیکی در راستای اهداف مشخص. این نوع اعتصاب عمومی نشانۀ «عجز کامل» رهبران کارگری است. حکومت به سادگی و بدون اعطای امتیازاتی با این نوع اعتصابات عمومی تعیین تکلیف میکند. اگر حکومت نقداً ضعیف نباشد، در آن صورت اعتصاب عمومی نه فقط باعث باعث ترسش نخواهد شد، که در عوض مصممترش خواهد کرد که عقبنشینی نکند!
سومی حالتی است که رهبران رسمی و بوروکرات آمادهاند سریعاً امتیازاتی بدهند و توافقاتی با حکومت بکنند تا غائلۀ اعتصاب عمومی را بخوابانند؛ و برای اینکار بدون رجوع به جنبش یا مشورت با جنبش، وزن خود را «از بالا» تحمیل میکنند. چنین موقعیتی میتواند منجر به اعطای امتیازاتی از سوی دولت بشود، اما نه همیشه. اعتصاب عمومی ۱۹۲۶ نمونهای از این سناریو است.
و اما چهارمین حالت زمانی است که یک اعتصاب عمومی به قول انگلس «مستقیماً به سنگربندی میانجامد». تروتسکی مینویسد که «یک اعتصاب از این نوع میتواند تنها به پیروزی یا شکست کامل منجر شود». در اینجا او دارد دربارۀ اعتصاباتی مینویسد که مسألۀ فوری و مستقیم قدرت را مطرح میکنند و اینکه «چه کسی جامعه را اداره میکند؟». اعتصابات عمومی از این دست در بستر سایر اَشکال مبارزۀ انقلابی انجام میگیرند و میتوانند به سایر اشکال اعتصابات عمومیِ هماهنگشده انتقال پیدا کنند.
رزا لوکزامبورگ در جزوۀ «اعتصاب عمومی» به تحلیل بحثهای پیرامون این موضوع میان جنبش کارگری و جریانهای سوسیالیستی پرداخت. نقطۀ شروع او نقشی است که اعتصابات عمومی در جنبشهای انقلابی ۱۹۰۵روسیه ایفا کردند.
لوکزامبورگ این نکتۀ مهم را مطرح میکند که اعتصابات عمومی نقطۀ اوج یک فرایند تاریخی و مادی هستند: بنابراین چنین اعتصاباتی را نمیتوان از خلأ آورد.
اعتصاب عمومی- فارغ از شرایطی که از آن برمیخیزد- همیشه مسائل سیاسی جدید و حادی را مطرح میکند. یک اعتصاب عمومی صرفاً تاکتیکی برای پشتیبانی از فعالیتهای سیاسی پارلمانی نیست (آن طور که برخی سوسیالیستهای انترناسیونال دوم مدعی بودند)، بلکه حیات سیاسی و دینامیسم خودش را دارد.
یک فراخوان معین به اعتصاب عمومی، گاهی معنی سیاسی مشخصی دارد و رزا لوکزامبورگ خودش نیز در سال ۱۹۱۰ از جنبش سوسیالیستی آلمان میخواست که برای چنین فراخوانی تدارک ببیند. دستکم دو برهه از این دست در تاریخ ۴۰ سال گذشتۀ بریتانیا وجود داشت: سال ۱۹۷۲ که وقوع یک رشته اعتصابات تودهای و غیررسمی به نشانۀ همبستگی و اشغال کارخانه، حکومت محافظهکار وقت را به چالش کشید و دیگری ۸۵-۱۹۸۴ در جریان اعتصاب معدنچیان.
ژوئیۀ ۱۹۷۲ کنگرۀ اتحادیههای کارگری (TUC) فراخوانی به یک اعتصابِ یک روزه داد که خیلی سریع با اندک عقبنشینی حکومت آن را لغو کرد. در سال ۱۹۸۴-۱۹۸۵ فراخوان به اعتصاب عمومی از سوی برخی بخشهای حکومت بود (از جمله آرتور اسکارگیل رهبر معدنچیان و نمایندگان چپ حزب کارگر در پارلمان که به وی نزدیک بودند). این فراخوان بدون پاسخ باقی ماند. در هر دو مورد پتانسیل واقعی اعتصاب عمومی در شرایطی وجود داشت که میتوانست تغییر سیاسی تعیینکنندهای در بر داشته باشد.
این شرایط الآن وجود ندارند. اینکه بخواهیم طبقۀ کارگر بین سطوح تاریخاً پایین مبارزهجویی و یک اعتصاب عمومی شتابزده پُل بزند، غیرواقعگرایانه است. فراخوان به یک اعتصاب عمومی نه یک آژیتاسیون جدی، که یک لفاظی سطحی برای تأمین نیازها و انتظارات گروهِ فراخواندهنده است.
با این حال شرایط میتواند به سرعت دستخوش تغییر شود و واکنش فوری طبقۀ کارگر به یورش حکومت به معیشتش سریعاً همه چیز را وارونه کند.