معرفی کتاب: «بلشویسم، سندیکالیسم و اعتصاب عمومی»

زمان تقریبی مطالعه متن ۲ دقیقه

چارلی کیمبر / برگردان: آرمان پویان

هر کس که نوشته‌های درخشان تروتسکی را دربارۀ بریتانیا خوانده باشد می‌داند که برخی از گزنده‌ترین و کوبنده‌ترین نقدهای وی، متوجه گروهی از رهبران چپ‌گرای اتحادیه‌های کارگری است. این کتاب به قلم کِوین مورگان دربارۀ یکی از این رهبران است: آلف پُرسل.

دیدگاه تروتسکی دربارۀ او روشن و سرراست بود: «ترمز اصلی بر سر راه انقلاب بریتانیا، “چپ‌گرایی” دروغین و دیپلماتیک و قلابی پرسل است که گاهی به طور چرخشی با این و آن طرح دوستی می‌ریزد، گاهی هم‌زمان با مقامات کلیسا و بلشویک‌ها می‌چرخد و خلاصه همیشه آمادۀ نه فقط عقب‌نشینی که خیانت است».

با خواندن بیوگرافی پرسل و ایام او، متقاعد شده‌ام که تروتسکی پُر بیراه نمی‌گفت.

پرسل که سال ۱۹۷۲ از هاکنی به دنیا آمده بود، از سن ۱۶ سالگی سوسیالیست شد. او بعدها کارگر مبلمان شد و به اتحادیۀ صنعتگران پیوست. به سرعت در بین صفوف اتحادیه ترقی کرد و به دبیر کلی اتحادیه رسید. او همچنین به عضویت شماری از سازمان‌های سوسیالیست درآمد.

مبارزۀ طبقاتی به سرعت از سال ۱۹۱۰ شتاب گرفت. پرسل همراه با اعضای اتحادیه‌های مبلمان به سازماندهی اعتصاب پرداخت.

جنگ جهانی اول یک آزمون بزرگ برای سوسیالیست‌ها بود. پرسل در این آزمون رد شد. اتحادیۀ او شجاعانه موضع ضدّجنگ گرفت، اما همان‌طور که مورگان می‌نویسد « گرچه او در ابتدا می‌گفت که کارگران کشورهای متخاصم با هم نزاعی ندارند»، اما کمک کرد که یکی از میتینگ‌های ضدّجنگ لغو بشود و خشمش را متوجه «جنایات آلمان» کرد. مورگان می‌افزاید که «در این مرحله او مشوق تداوم جنگ تا به آخر بود».

پرسل در روندی که در سراسر عمرش می‌توان دید، تأکید دشت که «وحدت کارگران» یعنی دوری از مسائل سیاسی‌ای که باعث تفرقۀ مردم می‌شوند. در مرکز این «وحدت»، اتحادیه قرار داشت و نه منافع بلندمدت طبقۀ کارگر.

پرسل از شروع انقلاب روسیه استقبال کرد و آن‌قدر متأثر شده بود که به یکی از بنیان‌گذاران حزب کمونیست بدل بشود. با این حال از این‌که می‌دید حزب از او می‌خواهد در مورد عملکردش به‌عنوان رهبر یک اتحادیه تابع انضباط حزب باشد، سخت برآشفت و مانند برخی دیگر از فعالین اتحادیه‌ای رده‌بلا به زودی حزب را ترک کرد.

با این حال او هم‌چنان موضعی دوستانه نسبت به روسیۀ شوروی داشت. روسیۀ استالینیستی او را از جملۀ رهبران اتحادیه‌‌ای می‌دید که می‌شود برای بازدید از کشور و دادن گزارش‌های مطلوب رویش حساب باز کرد. حزب کمونیست آماده بود که نقدهایش را به او بر سر مسائل مبارزۀ طبقاتی در بریتانیا مسکوت بگذارد. بعدها با فرارسیدن لحظات حساس این سیاست نتیجۀ مرگباری داشت.

پرسل هم نمایندۀ مجلس از حزب کارگر و هم یک رهبر اتحادیه بود. او به سرپرست شورای اتحادیه‌های کارگری و سپس رئیس کمیتۀ سازماندهی اعتصاب در جریان اعتصاب عمومی ۱۹۲۶ بدل شد. او جزئی از یک گروه متشکل از رهبران چپ‌گرای اتحادیه‌ها در سطح رهبری «کنگرۀ اتحادیه‌های کارگری» (TUC) بود که مبارزات را به سوی شکست هدایت کردند.

اما پرسل صرفاً یک خائن نبود. او در حرف با جناح چپ رهبران اتحادیه‌های کارگری امروزی خوب بود و پایه‌های واقعی در طبقۀ کارگر داشت.

کتاب مورگان مطالبی بسیار جذابی دربارۀ پرسل و دوران او دارد، اما وقتی به تحلیل نقش واقعی او می‌رسد متوقف می‌شود. این کتاب ارزش خواندن را دارد، چرا که هشداری است نسبت به کمبودهای سندیکالیسمِ غیرسیاسیِ چپ و فشارهایی که باعث می‌شود رهبران سندیکایی در لحاظ سرنوشت‌ساز عاجز بمانند.

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 + 4 =