پس از بحران مالی: چه‌طور ابرثروتمندان کامیاب شدند

زمان تقریبی مطالعه متن ۴ دقیقه

نیک بیمز / برگردان: آرام نوبخت

ضرب‌المثلی است که می‌گوید یک تصویر، به اندازۀ هزاران واژه حرف می‌زند. همین را چه‌بسا بتوان در مورد نمودار گفت. از جمله نمودار حیرت‌آوری که همین هفته در فایننشال تامیز منتشر شد. نموداری که در آن افولِ ثروتِ ده میلیاردرِ برتر جهان در بحبوحۀ بحران مالی ۲۰۰۸ و سپس بهبود نیرومند آن با آهنگی به‌مراتب بیش‌ از گذشته و دست‌یابی‌اش‌ به قله‌های جدید نمایش داده شده‌است.

در این مقالۀ مختصر آمده بود که خالصِ ثروتِ «ثروتمندترین‌های جهان، با پخش و پلا شدنِ بازار بورس به دنبال بحران مالی لطمه دید؛ اما این وقفه عمر کوتاهی داشت»؛ در عوض بحران نشان داد که صرفاً یک «عقبگرد موقتی» بوده‌است.

این نمودار معنی واقعی واژۀ «بهبود» را نشان می‌دهد که این روزها سران نهادهای اقتصادی مهم دنیا برای توصیف وضعیت اقتصاد جهانی از دهان‍شان نمی‌افتد.

در واقع «بهبود» هیچ ارتباطی با واقعیتِ اقتصادی ندارد. برعکس صرفاً حال و روزِ ابرثروتمندان دنیا را در مقابل وضعیتِ پیشِ رویِ میلیون‌ها کارگر در اقتصادهای اصلی دنیا نشان می‌دهد، جایی که درآمدِ واقعی هم‌چنان زیر سطح پیش از بحران ۲۰۰۸ باقی مانده‌ و ثروت آب رفته‌ست.

در همان حال که طبقۀ کارگر به مبارزه با پیامدهای کنونی بزرگ‌ترین بحران اقتصادی از زمان «رکود بزرگِ» دهۀ ۱۹۳۰ ادامه می‌دهد، ابرثروتمندان تمام‌قوا تا جایی پیش رفته‌اند که بنا به گزارش مؤسسۀ آکسفام، هشت میلیاردر بیش از مجموعِ نیمی از جمعیت جهان ثروت در اختیار دارند.

دلیل اصلی سر به فلک کشدن ثروت ابرثروتمندان، سیاست‌های بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) و سایر بانک‌های مرکزی مهم دنیا در تزریق تریلیون‌ها دلار به نظام مالی جهانی بوده‌است. دارایی‌های مالی مندرج در ترازنامه‌های ده بانک مرکزی برتر جهان در حال حاضر ۲۱ تریلیون دلار تخمین زده می‌شود.

به‌عنوان مثال نمودار صعود شاخص S&P 500 به‌عنوان یکی از شاخص‌های اصلی بازار بورس امریکا، نشان می‌دهد که صعود مداوم این شاخص از نقطۀ حداقلِ مارس ۲۰۰۹ به این سو تقریباً به طور کامل همان روندِ افزایشِ دارایی‌های مالی بانک مرکزی امریکا را دنبال می‌کند. دارایی‌های مالی بانک مرکزی امریکا از تقریباً ۸۰۰ میلیارد دلار تا قبل از بحران به امروز حدوداً ۴.۵ تریلیون دلار رسیده‌است.

ابرثرتمندان نه فقط از افزایش بهای دارایی‌ها در معیت نظام نرخ‌های پایین بهره منتفع شده‌اند، بلکه قادر بوده‌اند ثروت خود را نیز از طریق اصطلاحاً «اهرم مالی» افزایش دهند.

یک مثال عددی ساده این فرایند را روشن می‌کند. اگر ۱۰۰ دلار در یک دارایی مالی سرمایه‌گذاری شود و قرار باشد که این رقم طی یک سال با ۶ دلار افزایش به سرمایه‌گذار باز گردد، نرخ بازگشت سرمایه ۶ درصد خواهد بود. حال اگر برای تأمینِ مالیِ ۹۰ درصدِ این رقم (که می‌شود ۹۰ دلار)، مبلغی پول با نرخ بهرۀ ۳ درصد وام گرفته شود، در آن صورت پس از بازپرداخت اصل وام (۹۰ دلار) و بهره‌اش (۳ دلار و ۷۰ سنت) در پایان فرایند، عایدیِ ۱۰ دلار سرمایه‌گذاری برابر با ۳ دلار و ۳۰ سنت خواهد بود. یعنی هر ۱۰ دلار سرمایه‌گذاری، نرخ بازگشتی برابر با ۳۳ درصد خواهد داشت.

البته مبالغی که در این عملیات وارد می‌شوند به به میلیادرها دلار می‌رسند و این پول تنها در دسترسی کسانی است که نقداً مبالغ عظیمی در اختیار دارند.

یکی از روش‌های «اهرم مالی» شرکت‌ها، استفاده از منابع مالی برای بازخرید سهام است. اپل و سایر غول‌های حوزۀ فن‌آوری برخی از مهم‌ترین ذی‌نفع‌های این فرایند هستند.

سریع‌ترین حوزۀ رشد ثروت، در شرکت‌های فن‌آوری بوده است. بنا بر فهرست ثروتمندان مجلۀ فوربز، کلّ ثروت ثروتمندترین میلیاردرهای حوزۀ فن‌آوری دنیا امسال برای نخستین بار از مرز ۱ تریلیون دلار فراتر رفته است؛ یعنی تقریباً ۲۱ درصد افزایش طی ۱۲ ماهِ گذشته.

طبق فهرست فوربز، بیل گیتس بنیان‌گذار مایکروسافت با ثروت ۸۴.۵ میلیارد دلار در صدر فهرست قرار دارد که تنها قدری ناچیز بالاتر از ثروتِ ۸۱.۷ میلیارد دلاری جف بتزوس، رئیس شرکت آمازون قرار دارد. مارک زاکربرگ، بنیان‌گذار فیسبوک، با ثروت ۶۹.۶ میلیارد دلار رتبۀ سوم را به خود اختصاص می‌دهد. ثروت او ظرف تنها یک سال تقریباً ۱۶ میلیارد دلار افزایش یافته‌است.

بتزوس یکی دیگر از کسانی بود که در این فهرست ثروتمندان به سرعت بالا رفته. دارایی او در نتیجۀ افزایش ۲۵ درصدیِ ارزش سهام آمازون به میزان ۱۵.۵ میلیارد دلار گسترش یافت. در مقطعی کوتاه او حتی به ثروتمندترین مرد جهان مبدل شده بود.

بالزاک، رمان‌نویس فرانسوی قرن ۱۹، زمانی گفته بود که در پشت هر دارایی بزرگ، یک جرم بزرگ خوابیده است. در قرن بیست و یکم می‌توان یک چیز دیگر را هم اضافه کرد: اشکال جدید استثمار. یکی از فاکتورهای مهم در پس صعود آمازون و دارایی‌های بتزوس، توسعه و تکوینِ اشکال جدید و شدیدتر استثمار بر مبنای استفاده از سیستم‌های فن‌آوری بالا بوده‌است.

الگوی کسب و کار آمازون تنها یک نمود از تغییراتِ رخ‌داده در ماهیت اشتغال و بهره‌کشی شدیدتر است. توسعۀ به‌اصطلاح «اقتصادِ گیگ» که در آن کارگران با قردادهای صفرساعته و بدون مزایا و امکان اخراج و بیکارسازی به محض ارادۀ کارفرما استخدام می‌شوند، بیش از پیش دارد به جزء بزرگی از بازار کار در تمامی اقتصادهای پیشرفته مبدل می‌شود که نتیجه‌اش رونق قابل‌توجه سود خالص سرمایه‌داران بوده‌است.

این روند همراه شده‌است با رشد کارهای پاره‌وقت و تصادفی تا به جایی که بیش از ۹۰ درصدِ مشاغل جدیدی که در دورۀ حکومت اوباما ایجاد شده‌اند، بنا به تخمین‌ها در این دسته جای می‌گرفته‌اند.

فهرست ثروتمندان هم‌چنان زیر سیطرۀ امریکایی‌ها است، اما سایرین نیز دارند در این فهرست بالا می‌آیند. سومین و چهارمین منتفعین بزرگ فهرست ثروتمندان حوزۀ فن‌آوری، چینی هستند. «ما هواتنگ»، مدیرعامل شرکت تنسنت، ثروت خود را از ۱۴.۷ میلیارد دلار به ۳۶.۷ میلیارد دلار رساند، در حالی که «جک ما»، مدیرعامل و بنیان‌گذارِ «علی‌بابا» به‌عنوان ثروتمندترین مردِ آسیا دارایی خود را با ۱۱.۶ میلیارد دلار افزایش در یک سال، به ۳۷.۴ میلیارد دلار رسانده‌است.

قریب به ۱.۳ میلیارد دلار از این افزایش طی تنها یک روز سر رسید، یعنی زمانی که اوایل همین ماه شرکت مذکور نتایح عواید مالی سه‌ماهۀ خود را منتشر کرد که نشان‌دهندۀ رشد ۵۸ درصدیِ درآمدها نسبت به سال پیش بود. جک ما، ۱۷مین ثروتمند روی کرۀ زمین است.

فرایند انباشت ثروت نه نتیجۀ هرگونه «بهبود» اقتصادی است و نه «کارآفرینیِ» ذی‌نفعان آن. بلکه در عوض پیامد سیستمی است که به قول مارکس با انباشت ثروت‌های افسانه‌ای در یک سو و فلاکت در سوی دیگر شناخته می‌شود.

۱۳ اوت ۲۰۱۷

۵/۵ - (۱ امتیاز)

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

65 − 59 =