سرمایه‌داری و فاجعۀ سیل هیوستن

زمان تقریبی مطالعه متن ۴ دقیقه

تام هال / برگردان: آرام نوبخت

تقریباً دوازده سال پس از ویرانی شهر نیواورلیانز به دنبال گردباد کاترینا، این‌بار گردباد هاروی مشغول درنوردیدن ساحل خلیج تگزاس است. گردباد هاروی منجر به سیل گسترده در هیوستن، چهارمین شهر بزرگ کشور با ۲.۳ میلیون جمعیت شده‌است.

وقوع این طوفان بزرگ یک‌بار دیگر ظاهرسازی‌ها را کنار زده و با افشای فقر فراگیر و سطوح حیرت‌آور نابرابری و بی‌اعتنایی و فساد گستردۀ مقامات، پرده از واقعیت درنده و وحشی جامعۀ امریکا برداشته‌است. تصاویر منتشرشده، خانواده‌هایی را نشان می‌دهند که تا کمر در آب آلوده به نفت و فاضلاب و مواد شیمیایی گیر کرده و کشان کشان خود را حرکت می‌دهند؛ مردم، پیر و جوان، با تقلا خود را به پشت‌بام‌ها می‌رسانند تا بلکه از آبی که به سرعت بالا می‌آید نجات داده شوند. دسترسی همۀ بخش‌های شهر به سرپناه و غذا و آب آشامیدنی قطع شده است. با فرود آمدن حجم بی‌سابقۀ باران بر شهر و حومه‌اش به خاطر طوفان، وضعیت به‌مراتب بدتر خواهد شد.

در ثروتمندترین کشور جهان، جایی که تریلیون‌ها دلار پس از بحران مالی ۲۰۰۸ در دسترس بانک‌ها بوده‌است، ویرانی گسترده و تلفات جانی به خصلت مشترک تورنادوها و سیل‌ها و گردبادها و دیگر رویدادهای اقلیمی شدیدی که با فراوانی بیش‌تری رخ می‌دهند تبدل شده‌است. این پیش از هر چیز به دلیل زوال زیرساخت‌ها و یک بحران حادّ اجتماعی است که میلیون‌ها تن را بدون ابزار آمادگی در برابر فاجعۀ طبیعی رها کرده است.

قربانیان مثل همیشه اکثراً از طبقۀ کارگر هستند. یک‌بار دیگر صحنه‌های بدبختی و بیچارگی انسان‌ها در بحبوبحۀ سوء عملکردهای مقامات، این ادعا را که امریکا سرزمین فرصت‌ها و رفاه است تکه‌پاره می‌کنند.

درست مثل همۀ بحران‌هایی از این دست، واکنش خودانگیحتۀ مردم عادی، همبستگی اجتماعی بوده‌است. قربانیان طوفان به کمک به همسایگان خود شتافته‌اند؛ هزاران تن به نواحی بحران‌زده می‌روند تا در نجات جان مردم و تهیۀ غذا و سرپناه و دارو یاری رسانند. این برخورد در نقطۀ تماماً مقابل با مقامات قرار داد که هیچ کاری برای دفع اثرات یک سیل بزرگ یا آمادگی برای برخورد با پیامدهای آن انجام ندادند.

همۀ این‌ها در شرایطی است که هیوستن و جنوب شرقی تگزاس شاهد یک فاجعۀ سیل از پس دیگری بوده‌اند. خودِ وجودِ شهر هیوستن به عنوان یک شهر بندری مهم به دلیل گردبادی بوده‌است که سال ۱۹۰۰ شهر گالوستون در نزدیکی آن را ویران کرده بود. از آغاز قرن به این سو شهر هیوستن از طوفان استوایی الیسون در سال ۲۰۰۱، گردباد ریتا در سال ۲۰۰۵ و گردباد آیک در سال ۲۰۰۸ آسیب دیده‌است. گردباد هاروی سومین سیل بزرگ سه سال گذشته در هیوستن بوده‌است. هیوستن در طول چهل سال گذشته بیش از هر شهر بزرگ دیگری در ایالات متحده سیل داشته است. سیل در هیوستن عامل اول مرگ و میر ناشی از سوانح طبیعی است که این ناحیه را ملقب به شهر مرداب کرده‌است.

هیوستن و ایالت تگزاس، به‌عنوان قلب صنعت نفت و میزبان خانوادۀ بوش، به عنوان مدل‌های سرمایه‌داری افسارگسیختۀ بازار آزادیمعرفی می‌شوند. با جابه‌جایی شرکت‌ها برای منتفع شدن از نرخ‌های پایین مالیات در ایالت تگزاس و قوانین حداقلی و نیروی کار ارزانی که میلیون‌ها مهاجر غیرمجاز را در برمی‌گیرد، هیوستن و سایر شهرهای بزرگ تگزاس شاهد رشد قابل‌توجهی بوده‌اند.

این شهر تا دهه‌ها به بساز و بفروش‌ها و سوداگران املاک و مستغلات اجازه داده‌است که بی‌محابا رشد کنند و تالاب‌ها و مرغزارهایی را که جاذب آب هستند به زمین‌های مسطح بدل کنند که این خود خطر سیل در شهر را افزایش می‌دهد. سیاستمداران ملی، ایالتی و محلی هشدارهای مکرّر دانشمندان و متخصصین را مبنی بر بروز فاجعه در صورت تداوم این روند نادیده گرفتند.

از زیرساخت‌های محافظت در برابر گردباد چشم‌پوشی شده‌است. پس از گردباد آیک، متخصصین پیشنهادهایی را برای ساخت دیوارهای دریایی در امتداد ساحل و ایجاد یک مسیل در اطراف «کانال کشتی هیوستن» دادند. این پروژه هنوز محقق نشده‌است. هزینۀ این پروژه بین ۶ تا ۸ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود که جزء کوچکی از درآمدِ یک سالِ صنعت نفت امریکا است.

هرچند شاید سیل و گردباد سوانح طبیعی باشند، اما مقیاس و ابعاد تأثیراتشان به دلیل فاکتورهای مصنوع انسان افزون شده‌اند. به علاوه حتی رویدادهای اقلیمی نیز عمیقاً متأثر از شرایط اجتماعی و اقتصادی هستند. تردیدی نیست که گرمایش جهانی، نتیجۀ ماهیت پرهرج‌ومرج‌ و غیرعقلانی و سودمحور سرمایه‌داری است که مسبب افزایش فراوانی و شدت طوفان‌ها و سیل‌های امریکا و سراسر جهان بوده‌است.

تا جایی که به دغدغۀ طبقۀ حاکم امریکا برمی‌گردد، دارایی‌های مهمی که باید حفظ شوند پالایشگاه‌های نفتی ناحیۀ هیوستن هستند و نه کارگران ساکن شهر. رکس تیلرسون، وزیر خارجۀ آمریکا و مدیر مولتی‌میلیونر سابق اکسان موبیل با حضور در برنامۀ «یکشنبه فاکس نیوز»، با گفتن این‌که صنعت نفت و گاز «احتمالاً جزو آماده‌ترین صنایع برای این نوع رویدادها است» به نخبگان مالی مجدداً تضمین داد که جای سرمایه‌گذاری‌هایشان امن است.

تیتر یکی از مقالات وال استریت ژورنال در روز یکشنبه، یعنی همان روزی که دم به دم آب سیل بالاتر می‌آمد، چنین بود: «گردباد هاروی احتمالاً آسیبی به ترازنامۀ بیمه‌گران نمی‌زند».

هیوستن نمونه‌ای از سطوح عظیم نابرابری اجتماعی در آمریکا است. سیزده تن از تقریباً ۱۶۰۰ میلیاردر جهان در این شهر زندگی می‌کنند، شهری که میزان فقر رسمی آن ۲۵ درصد و فقر کودکان ۳۸ درصد است. مطالعۀ اخیر مرکز پژوهشی پیو نشان می‌دهد که هیوستن به لحاظ طبقاتی جداسازی‌شده‌ترین شهر امریکا است، به این معنی که ثروتمندان به لحاظ جغرافیایی از فقرا جدا شده‌اند.

اکثر کسانی که به خاطر گردباد هاروی آواره شده‌اند، به گزارشگران گفته‌اند که حتی پول برای تخلیه و نقل مکان نداشته‌اند.

درست مانند وضعیت‌هایی که بعد از طوفان کاترینا، آلودگی نفتی سال ۲۰۱۰ بریتیش پترولیوم و ده‌ها سیل در هیوستن و اطراف کشور رخ داد، هیچ‌کاری برای پرداخت غرامت به قربانیان فاجعه صورت نخواهد گرفت. بیش از یک دهه پس از گردباد کاترینا ده‌ها هزار ساکن سابق شهر هنوز هم امکان بازگشت به خانه‌شان را ندارند و نواحی حومۀ نیواورلیانز هم‌چنان مخروبه‌های بی‌سکنه باقی مانده‌اند. به علاوه رویدادهای هیوستن در شرایطی رخ می‌دهد که حکومت ترامپ قصد دارد صدها میلیون دلار از بودجۀ سال مالی ۲۰۱۸ آژانس «مدیریت بحران فدرال» بکاهد ( از جمله کاهش تند پروژه‌های مرتبط با برنامۀ «بیمۀ غذایی فدرال»).

نمایش خودانگیختۀ همبستگی و همدلی از سوی کارگران با قربانیان فاجعۀ هیوستن، نطفه‌های پتانسیل عظیم ساخت یک جامعۀ حقیقتاً انسانی و عقلانی را که پاسخگوی نیازهای مردم باشد نشان می‌دهد. آن‌چه بر سر راه است، مناسبات اجتماعی کهنه و از کارافتادۀ سرمایه‌داری است که به اقلیتی ناچیز اجازه می‌دهد ثروت و منابع را به انحصار خود درآورد و برای انباشتنِ هرچه بیش‌ترِ دارایی‌های شخصی خود، جامعه را تاراج کند.

آن‌چه نیاز داریم، بسیج طبقۀ کارگر برای پایان دادن به نظام سرمایه‌داری و استقرار سوسیالیسم متکی بر مالکیت و کنترل مشترک بر نیروهای مولد و اصل برابری اجتماعی است.

۲۸ اوت ۲۰۱۷

۵/۵ - (۱ امتیاز)

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 32 = 37