مسائل سیاسی سازمان «اعتصاب بین­ المللی زنان»

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
جوزف کیشور / ترجمه و تلخیص: آرام نوبخت

برای چهارشنبه ۸ مارس، چندین سازمان مشغول برنامه­ریزیِ یک «روز عمل بین المللی» برای گرامی­داشت روز جهانی زن هستند. گروه های درگیرِ این کارزار از زنان کشورهای مختلف می­خواهند که سر کار حاضر نشوند، به تظاهرات بپیوندند و به خشونت علیه زنان و سایر بیماری­های اجتماعی اعتراض کنند.

افراد بسیاری که در این اعتراضات شرکت خواهند کرد، در جستجوی مجرایی برای مقابله با حکومت ترامپ و سیاست­های ارتجاعی­اش هستند. در نتیجۀ تحلیل این برنامه، چشم انداز و تاریخچۀ گروه­های سازمان­دهندۀ اعتراضات، از حساسیت و اهمیتِ هرچه بیش­تری برخوردار می­شود.

بیش­ترین بخش فعالیت­ها در امریکا متمرکز است و شامل دو سازمان چتر می­شود: سازمان «مارشِ زنان» (Women’s March) که ۲۱ ژانویه به دنبال مراسم تحلیف ترامپ برخی تظاهرات را سازمان داد و سازمان «اعتصاب بین المللی زنان» در امریکا (International Women’s Strike USA).

«مارشِ زنان» را گروه­هایی نزدیک به حزب دمکرات تأمین مالی می­کنند؛ نظیر Emily’s List به­عنوان یک کمیتۀ عمل سیاسی و NARAL Pro-Choice America به­عنوان یک سازمان غیرانتفاعی. هر دوی این سازمان­ها در جریان رقابت انتخاباتی ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کردند. «فدراسیون معلمان امریکا» و «اتحادیۀ بین المللی کارکنان بخش خدمات» (SEIU) نیز از جمله اتحادیه­های مهمی هستند که به حمایت مالی از کلینتون پرداختند. وب­سایت MoveOn.org که میلیون­ها دلار برای کاندیداهای حزب دمکرات جمع­آوری کرده نیز یکی از اسپانسرهای اصلی است.

سازمان «اعتصاب بین المللی زنان» (امریکا) از سوی طیف گسترده­تری از سازمان­های حامی حزب دمکرات تأمین مالی می­شود. «سازمان سوسیالیستی بین المللی» (ISO) همراه با «سوسیالیست­های دمکرات امریکا» (DSA)، «مرکز اقدام بین­المللی»، «حزب سوسیالیسم و رهایی»، «همبستگی»، «اقدام سوسیالیستی»، «حزب سوسیالیست امریکا» و سازمان­های مشابه، نقش مسلط را ایفا می­کند. MoveOn.org عضو مشترک هر دو ائتلاف است.

جهت­گیری سیاسی مشترک هر دو گروه را از این واقعیت می­توان دریافت که همگی مشغول هماهنگ­سازی و حمایت متقابل از فعالیت های یک­دیگر هستند.

نقش سازمان «اعتصاب بین­المللی زنان» به طور اخص از این جهت برجسته است که سازمان­های درون آن از عبارت­پردازی های چپ و حتی سوسیالیستی استفاده می­کنند تا بتوانند از اشتیاق بخش­های وسیعی از جمعیت به تغییر رادیکال بهره­برداری کنند. اما از این لفاظی­ها در اصل برای مسدود کردن مسیر تحول جنبش سوسیالیسی طبقۀ کارگر علیه حکومت ترامپ و نظام اقتصادی و سیاسی آفرینندۀ آن استفاده می شود.

در مقاله­ای مندرج در روزنامۀ گاردین به تاریخ ۶ نوامبر با عنوان «ما وارد اعتصاب می شویم. به ما بپیوندید تا ترامپ قدرت­مان را ببیند» به خطوط کلی برنامۀ این گروه اشاره شده است.

نویسندگان مقاله می­گویند که تظاهرات و اعتراضات به دنبال مراسم تحلیف ترامپ «نشان­دهندۀ آغاز یک موج جدید مبارزۀ فمینیستی میلیتانت» است. در این­جا آن­ها خواهان یک «فمینیسم ۹۹ درصدی» می­شوند؛ یک «جنبش فمینیستی جدید و فراگیرتر»، یک «فمیمنیسم ضدّ نژادپرستی، ضدّ امپریالیستی، ضدّ دگرجنس­گرایی و ضدّ نئولیبرالی».

اشارۀ آن­ها به «فمینیسم ۹۹ درصدی» با هدف پنهان­سازی مسائل طبقاتی پایه‌­ای و مهمی است که در مبارزه علیه حکومت ترامپ طرح می­شوند. این رویکرد، اپوزیسیون ترامپ را به اسم ضدیت با «پدرسالاری» و «زن ستیزی» در چهارچوب جنسیت محصور می کند و مدعی می شود که مسألۀ اصلی، ستم مردان بر زنان است و نه استثمار کارگرانِ مرد و زن به دست ابرشرکت­ها و نخبگان مالی.

ترامپ، نمایندۀ «مردان» نیست و سیاست­هایی که در دستور کار قرار داده (تهاجم به کارگران مهاجر و حمله به بهداشت و درمان و آموزش عمومی و محیط زیست و مشاغل؛ نابودی حقوق دمکراتیک؛ و تدارکات جنگی) مسائلی را پیشِ روی کلّ طبقۀ کارگر قرار می­دهد که از اهمیت مرگ و زندگی برخوردارند.

زبانِ «فمینیسم ۹۹ درصدی» درست مثل فراخوان به یک «حزب ۹۹ درصدی» کاملاً عامدانه و بادقت انتخاب شده است. هدف از به­کارگیری این زبان، مبهم ساختن شکاف اجتماعی عمیقی است که میان ۹۰ درصدِ پایینی و ۱۰ یا ۵ درصد بالایی (شامل اقشار ممتازتر طبقۀ متوسطِ رو به بالا) وجود دارد.

طبق داده­هایی که سال پیش توما پیکتی و امانوئل سائز و گابریل زوکمان، اقتصاددانان دانشگاه کالیفرنیا منتشر کردند، میزان درآمد شخصی پیش از کسر مالیات که آستانۀ ورود به ۱۰ درصد بالایی محسوب می­شود، ۱۲۲ هزار و ۶۹۱ دلار است. برای ورود به ۵ درصد بالایی، این رقم به ۱۸۴ هزار و ۳۲۹ دلار می­رسد.

طی چهار دهۀ گذشته اقشار بالایی طبقۀ متوسط شاهد صعود خیره کنندۀ سهم خود از درآمد و ثروت به موازات سربه فک کشیدن ارزش بازار بورس بوده­اند؛ درحالی­که سهم ۹۰ درصدِ پایینی سقوط کرده است. در نتیجه روشن است که دغدغه­های مردان یا زنان اقشار ممتازتر بسیار تفاوت دارد با دغدغه­های طبقۀ کارگر که با فقر و بیکاری و بدهی هنگفت رو به رو است.

گروه­هایی که سازمان «اعتصاب زنان امریکا» را شکل می­دهند، در تقلا برای به چنگ آوردن سهم درآمدیِ دندان­گیرتری از ۱۰ درصد بالایی و همین طور دسترسی بیش­تر به مناصب دانشگاهی و هیئت مدیرۀ شرکت­ها و حکومت، از «سیاست­های هویتی» بهره­مند می­شوند. این تماماً با سیاست­های سرمایه­دارانه و امپریالیستی حزب دمکرات خوانایی دارد.

در این­جا آن­چه که گفته نشده به اندازۀ آن­چه که گفته شده اهمیت دارد. در هیج جای بیانیه یا وب­سایت سازمان مطلقاً اشاره­ای به حزب دمکرات و کمپین کلینتون و حکومت اوباما یا درگیری­های درونی طبقۀ حاکم به دنبال پیروزی انتخاباتی ترامپ نمی­شود.

این به هیچ رو تصادفی نیست. گروه­های درون سازمان «اعتصاب بین­المللی زنان» با وجود این­که از زبانی متفاوت استفاده می­کنند، همان­قدر متعهد به دفاع از حزب دمکرات هستند که گروه­های سازمان «مارشِ زنان».

حزب دمکرات مسئولیت اصلی عروج ترامپ را به عهده دارد. هشت سال پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۸، تمام همّ و غمّ حکومت اوباما نجات بانک­ها و حفظ و بسط ثروت نخبگان مالی بوده است. کمپین کلینتون در جریان انتخابات هرگز خشم اجتماعی را هدف نگرفت، دمکرات­ها حتی مدعی شدند زندگی در امریکا هرگز بهتر از این نبوده است.

بسیاری از گروه­های سازندۀ سازمان «اعتصاب بین المللی زنان» از کمپین برنی ساندرز حمایت کردند. نقش سیاسی ساندرز این بود که اپوزیسیون اجتماعی در برابر «طبقۀ میلیاردرها» را به پشت کلینتون، کاندیدای وال استریت، ببرد. در نتیجه ترامپ توانست بر موج بیزاری اجتماعی موجود نسبت به هیئت حاکمۀ سیاسی و وضع موجود سوار شود.

حزب دمکرات از زمان انتخابات به طور مداوم بین تأیید ترامپ و تقبیح او در نوسان بوده است. اوباما بعد از انتخابات گفته بود که کمپین انتخاباتی صرفاً یک «زورآزمایی درونی» بین دو تیم در یک جبهه بوده است. این درگیری درونی طبقۀ حاکم هیچ ارتباطی با خشم حقیقی و ملموس توده­های کارگران و جوانان نسبت به کابینۀ میلیاردرها و ژنرال ها و مدیران شرکت ها و فاشیست های تمام عیاری که ترامپ گردآورده ندارد.

مقابلۀ واقعی با حکومت ترامپ می­بایست متکی بر برنامه­ای تماماً متفاوت باشد. مبارزه برای دفاع از حقوق اجتماعی طبقۀ کارگر (حقّ کار، بهداشت و درمان، مزایای بازنشستگی و آموزش) از مبارزه علیه نابرابری اجتماعی و جنگ و نظام سرمایه­داری جدایی­ناپذیر است. مسائل اخصی که پیشِ رویِ زنان طبقۀ کارگر قرار دارند (حق سقط جنین و ضدیت با تمامی اشکال تبعیض) تنها از خلال بسیج کلّ طبقۀ کارگر می توانند جواب بگیرند.

در نتیجه به یک برنامۀ سوسیالیستی برای طبقۀ کارگر ایالات متحده و جهان نیاز است. ثروت های عظیمی که کارگران خلق کرده­اند می­بایست با سلب مالکیت از ابرشرکت­ها و بانک­های غول پیکر، از چنگ ثروتمندان بیرون آورده شود. مقابله با ناسیونالیسم و شووینیسم می­بایست متکی بر مبارزه برای وحدت و یکپارچکی طبقۀ کارگر کلّ کشورها حول منافع طبقاتی مشترک آن باشد.

مبارزه برای این برنامه در هر لحظه ضرورت استقلال سازمان­یابی سیاسی طبقۀ کارگر را چه از حزب دمکرات و چه از تمامی سازمان هایی که به نظام مسلط دو حزب بورژوایی خدمت می­کنند، مطرح می کند.

۸ مارس ۲۰۱۷

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

46 + = 50