آیا تبعیض جنسیتی از انقلاب سوسیالیستی جان به در خواهد برد؟

زمان تقریبی مطالعه متن ۳ دقیقه
استل کوچ / برگردان: آرام نوبخت

جناب جرمی کلارکسون، در انجیل جدید خودش بشارت می دهد که اگر کسی او را سکسیست خطاب کند، «خرخره ات را می گیرم و پَس کله ات را پشت هم به کف پیاده رو می کوبم».

بسیار خوب آقای جرمی. اما این دقیقاً چیزی است که می خواهم بگویم. به باور من شما یک سکیسست هستید.

سکسیسم یا تبعیض جنسیتی که در هیبت افرادی مثل کلارکسون و ساختارهای دولت متجسم شده است، هم­چنان ادامه دارد؛ آن هم با وجود دستاوردهایی که زنان داشته اند.

همین باعث شده است که زنانِ بسیاری نظام موجود را زیر سؤال ببرند و ستم بر خود را جزء لاینفکی از سرمایه داری ببینند.

اما خیلی‌ها هم سؤال می کنند که آیا پایان سرمایه داری الزاماً به معنی پایان تبعیض جنسیتی است یا خیر.

برخی فمینیست‌ها استدلال می کنند که هرچند شاید ما به یک انقلاب برای سرنگونی جامعۀ طبقاتی نیاز داشته باشیم، اما نیازمند یک انقلاب مجزا برای سرنگونی ستم بر زن هم خواهیم بود.

مثلاً می پرسند تضمینی هست که بعد از انقلاب متجاوزین جنسی یا آزار و اذیت جنسی وجود نداشته باشند؟

یا می گویند اگر هم شیرخوارگاه‌ها و آشپزخانه‌های اشتراکی وجود داشته باشند چه تضمینی هست که زنان دست آخر سر از آشپزی و نگهداری از کودکانِ دیگران درنیاورند؟

در واقع هیچ دلیلی ندارد که چنین باشد.

این دیدگاه هم ریشه‌های ستم بر زن و هم ماهیت خودِ انقلاب را که لنین «فستیوال ستم­دیدگان» نامیده بود غلط درک می کند.

امر مبارزه منجر به این خواهد شد که میلیون‌ها زن توان بالقوۀ خود را درک کنند؛ میلیون‌ها مرد، دیگر زنان را نه به عنوان اشیاء جنسی، که به عنوان مبارزین طبقۀ کارگر که نیاز دارند در کنار خودشان باشند می بینند.

تجربۀ هر مبارزه، چه کوچک و چه بزرگ، باورهای مردم را تغییر می دهد و نحوۀ نگرش‌شان را به دنیا متفاوت می کند.

اما فرایند انقلاب- و همین طور فرایند کار جمعی برای خلق نوع جدیدی از جامعه- مردم را دگرگون می کند.

این گفته به آن معنی نیست که ستم بر زن بلافاصله بعد از انقلاب محو می شود.

چنین نخواهد شد، چرا که ستم بر زن هزاران سال وجود داشته و احساسی‌ترین و شخصی‌ترین جوانب زندگی ما را تسخیر کرده است.

اما یک انقلاب سوسیالیستی صرفاً انسان‌های سازندۀ خود را متحول نخواهد کرد؛ بلکه ساختارهایی را که ستم را جاودانه می کنند نابود می کند.

سال ۱۹۱۷ در جریان انقلاب روسیه، حزب بلشویک پیوند ناگسستی میان جامعۀ طبقاتی و ستم بر زن را تشخیص داد.

روسیه بعد از انقلاب به یکی از نخستین کشورهایی تبدیل شد که به زنان حق رأی داد. سقط جنین و طلاق به محض درخواست در اختیار زنان قرار گرفت، امری که هنوز حتی همین امروز در بریتانیا رخ نداده.

«سُوویت»ها یا همان شوراهای کارگری که کشور را اداره می کردند، سالن‌های اشتراکی شام و رخشتوی خانه‌ها و شیرخوارگاه‌ها و برنامه‌های سوادآموزی را به راه انداختند تا کمک کنند که زنان از انزوا و جان کندن در خانه آزاد شوند.

مبارزه برای رهایی زنان در جریان انقلاب بسیار فراتر و سریع تر از رهایی آنان به واسطۀ قانون­گذاری‌ها پیشرفت داشت.

در یک قرن گذشته افسانه‌ها و کلیشه‌ها دربارۀ ستم‌های مختلف (تبعیض جنسیتی، نژادپرستی یا هوموفوبیا) بارها و بارها نادرستی خود را اثبات کرده اند.

با این وجود تبعیض جنسیتی مجدداً به شکل «فرهنگ هرزگی» ظاهر شده است.

اکنون به ما می گویند که کلوب‌های لَپ دَنس و پورنوگرافی زنان را تقویت می کنند؛ با این حال در آنِ واحد به حقّ یک زن برای انتخاب سقط جنین حمله می برند.

نحوۀ معرفی زنان در رسانه ها- یه به قول نویسنده‌ای «ظهور دخترِ احمق»- به راستی شنیع است. زنان تشویق می شوند که برای پذیرفته شدن، وانمود کنند احمق اند.

انقلاب سوسیالیستی ریشه‌های ستم بر زن را به چالش می گیرد و باعث می شود که چنین باورهایی ضحک و مسخره به نظر برسند.

رسانه‌ها در جامعۀ سوسیالیستی ستم بر زن در جامعه را منعکس نخواهند کرد.

هرچند در کوتاه مدت این یا آن مرد خودبرتربین وجود خواهد داشت، اما جریان غالب و قابل احترام جامعه نخواهد بود.

تبعیض جنسیتی از عهد عتیق وجود نداشته. اگر این طور است، پس دلیلی هم نیست که در آینده بخواهد وجود داشته باشد.

تاریخ مبارزه برای رهایی، یک فرایند یکنواخت نیست. در عوض تاریخی است که نشان می دهد بزرگ‌ترین دستاوردها زمانی محقق شده اند که مردان و زنان عادی به خیابان‌ها می ریزند تا تغییر را فریاد بزنند و ساختارهایی را که ستم را عملی می کنند به چالش بگیرند.

امروز در شرایطی که با واکنش تند علیه دستاوردهای زنان رو به رو هستیم، باید جزئی از یک جنبش توده‌ای باشیم تا قدرت انجام دوبارۀ این کار را بازیابیم.

۱۳ اکتبر ۲۰۰۹

 

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− 2 = 2