کودن سخن می گوید: ژیژک و تأیید ترامپ
اندره دیمن / برگردان: آرام نوبخت
اسلاوی ژیژک، استاد اسلوونیایی و نمایندۀ برجستۀ پُست مدرنیسم و فلسفۀ روانکاوی و سیاستهای چپ نمایان، از ریاست جمهوری دونالد ترامپ حمایت کرده است.
ژیژک در مصاحبهای با شبکۀ خبری «کانال ۴» انگلستان می گوید «هیلاری خطر واقعی است»، چرا که او یک «ائتلاف غیرممکن و فراگیر» ساخته؛ در نتیجه «اگر ترامپ برنده شود، هر دو حزب بزرگ، هم جمهوری خواهان و هم دمکرات ها، وادار می شوند به ریشهها برگردند، از نو خودشان را ارزیابی کنند».
به زعم ژیژک این باعث «نوعی بیدارسازی بزرگ» می شود. ژیژک در دفاع از حمایت خود از ترامپ اعلام کرد که ترامپ «معرف فاشیسم نخواهد بود».
ژیژک، این عزیزدُردانۀ محیطهای آکادمیک که پایۀ اجتماعی اصلی سیاستهای چپ نمایان را شکل می دهند، پیشتر از جانب تِری ایگلتون، منتقد ادبی «چپ»، «پرابهتترین و درخشان ترین» فیلسوف اروپا توصیف شده بود. منتقد ادبی دیگری او را «اِلویسِ تئوری فرهنگی» لقب داده بود.
در واقع ژیژک یک شارلاتان روشنفکر از بدترین نوع ممکن است. موضوعات کتاب هایی که سرهم بندی می کند، شامل همه چیز می شود؛ از مدفوع شناسی تا الهیات و هر چیزی بین این ها، سرشار از گنده گوییهای فاضل مآبانه و خالی از محتوای فکری.
ژیژک نمونۀ تیپیک شیادهای آکادمیکی است که در محافل سرمایه داری دولت و گرایشهای پابلوئیست جولان می دهد. مِن باب نمونه «سازمان سوسیالیستی بین المللی» که او را «صدای برجستۀ چپ نو» خطاب کرده است.
ژیژک پای ثابت انتشارات چپ نمایان است، مثل نشریۀ «نیو لفت ریویو» که او به سهم خود تاکنون ۱۰ مقاله به آن تقدیم داشته. «کتابهای وِرسو» به عنوان یکی دیگر از انتشارات نزدیگ به گرایشهای سیاسی ضدّ تروتسکیستی پابلوئیست، چند ده کتاب را یا به قلم ژیژک یا به ویراستاری او منتشر کرده است.
اینکه ژیژک بر ترامپ مُهر تأیید می زند، با تلوتلو خوردنهای سالهای اخیر او به راست همگام است. این فیلسوف «چپ نو» از حمله به پناهجویان و میلیتاریزه کردن جامعه و رویکردهای اساساً نژادمحورانه نسبت به سیاست حمایت کرده است.
در واکنش به هیستری راستها به دنبال حملات تروریستی ۲۰۱۵ پاریس، ژیژک نوامبر همان سال اعلام کرد که پناهجویان خاورمیانه کمر همت به نابودی فرهنگ غرب بسته اند. ژیژک در اینجا با ردّ مفهوم «تحمل پذیری به عنوان راه حل»، اعلام کرد که «مسلمانان بنیادگرا تحمل تصاویر کفرآمیز و شوخیهای بیپروایی را که برای ما جزئی از آزادیهایمان هستند غیر ممکن می بینند».
اوایل امسال ژیژک در مجلۀ «نیو استیتسمن» اعلام کرد که حادثۀ تعرض جنسی پناهجویان در شهر کلن آلمان که بعداً مشخص شد ساختگی بوده است، نشان می دهد که «هرگونه تلاش برای روشنگری مهاجرین … نمونهای از حماقتِ نفس گیر است».
در ستون نوشتۀ سال ۲۰۱۵ ژیژک که بالاتر اشاره شد، او راه حل «بن بست سرمایه داری جهانی» را «میلیتاریزه کردن» جامعه دانست و گفت: «جنبشهای تودهای با انگیزههای دمکراتیک علی الظاهر محکوم به نابودی هستند، بنابراین شاید بهترین راه برای درهم شکستن دور باطل سرمایه داری جهانی “میلیتاریزه کردن” باشد، به معنی معلق کردن قدرت اقتصادهای خودتنظیمگر» (۱).
ژیژک در همان مقاله با ردّ دمکراسی گفت «رویههای دمکراتیک رسمی نباید سیاست رهایی بخش را پیش فرض بگیرند، مردم اغلب نمی دانند که چه می خواهند یا آنچه را که می دانند نمی خواهند یا صرفاً چیزی می خواهند که اشتباه است».
اوایل امسال این موضوعات در قالب یک جلد کتاب به ویراستاری ژیژک و زیر عنوان «اتوپیای امریکایی: قدرت دوگانه و ارتش جهانی» منتشر شد که در آن آمده است «سوسیال دمکراسی در دورۀ ما به طور غیرقابل برگشتی ورشکسته است و کمونیسم، مُرده». و در عوض «میلیتاریزه کردن جامعه» و ایجاد یک «ارتش جهانی» را به عنوان استراتژی پایدار «چپ» باقی می گذارد.
اینکه ژیژک علنی تر از قبل به آغوش سیاستهای راست می رود، به موازات همان روند محیطهای آکادمیک مرفهین چپ نما است که خود بدان تعلق دارد. این عناصر بر حوزۀ مطالعات فرهنگی تسلط دارند و در همه جا به وفور یافت می شوند. «پژوهش» آن ها، مملو از لفاظیهای سرگیجه آوری است تا کم و بیش ایدهها و سیاستهای راست گرایانهشان را پنهان کند. این لایۀ اجتماعی، فاسد و بیاصول است (۲).
همینها هستۀ جامعه شناختی اقشار فوقانی مرفه طبقۀ متوسطی را شکل می دهد که اعضایش برای پول زدن به جیب به سراغ سیاستهای هویتی و چپ نما رفته اند. همۀ آنها مقابله با امپریالیسم را که زمانی در دهۀ ۱۹۶۰ وِرد زبانشان بود کنار گذاشته و در عوض به حامیان گوش خراش مداخلۀ نظامی بدل شده اند.
ژیژک به آن شکل نفرت انگیر خاص خود نشان داده که این نوع سیاست و ایدئولوژی مستقیماً به کجا می انجامد: ابتذال.
۹ نوامبر ۲۰۱۶
۱) ژیژک در مصاحبهای با عنوان «میلیتاریزه کردن، راه حل بحران پناهندگی» (۲۰۱۵) می گوید: «تنها راه حلی که در کوتاه مدت می بینم، میلیتاریزه کردن است. بله، درست شنیدید. هرج و مرج فعلی با دهها هزار نفر سرگردان در اروپا که نمی دانند کجا می مانند، غیرقابل تحمل است. فقط یک سازمان بزرگ مثل ارتش می تواند این کار را انجام دهد. اول از طریق دایر کردن مراکز بازرسی در نقاط بحران: جنوب ترکیه و لبنان و لیبی. در این مراکز پناهندگان ثبت می شوند و بعد تعیین می شود که کدام یک واقعاً در خطر اند و تنها اینها به اروپا فرستاده خواهند شد… این اختلال نمی تواند ادامه پیدا کند، بنابراین میلیتاریزه کردن ضروری است» – م
۲) ژیژک سال ۲۰۱۳ در مصاحبهای با یک نشریۀ یونانی گفته بود: «از دیدن این چپ هایی که می خواهند به اصول و رؤیای راه حل رادیکال وفادار بمانند و همیشه هم آخر سر به حاشیه رانده می شوند، سیر شده ام. اینها واقعاً علاقهای به پیروزی ندارند…. برعکس سیریزا آماده است در دوران سختی حکومت کشور شما را به عهده بگیرد، بدون اینکه وعدۀ راه حل فوری بدهد. اینها چپهای تنبلی نیستند که بخواهند یک اتوپیا را محقق کنند و بعد که شکست خوردند، بیاندازند گردن امپریالیسم غرب»- م