تحریفات جدید استالینیستها
لئون تروتسکی / برگردان: آرام نوبخت
سال پیش هوچی گری جدیدی از جانب مسکو به راه افتاد که نُقل محافل شد، مبنی بر اینکه لنین تروتسکی را «یهودا» خطاب کرده بوده است. اما کِی؟ کجا؟ چرا؟ استالینیستهای اروپا در بدایت امر کمی معذب بودند که در چشم کارگران پیشرو نگاه کنند و چنین مهملات کثیفی را به زبان بیاورند. اما وقتی شکست پرولتاریای آلمان هم به دیگر جرمهایشان اضافه شد (اینبار وحشتناک ترینِ همۀ جرایم)، وقتی این هم به فهرست شاهکارهای بروکراسی استالینیستی اضافه شد، مجبور بودند به زمختترین ابزارها متوسل شوند. اینجا بود که با بسامدی روزافزون هوچی گری را دربارۀ یک «یهودا» آغاز کردند.
اما منشأ این کلمه چه بود؟ دو سال پیش از جنگ، در یکی از لحظات حسّاس مبارزه در تبعید، لنین با عصبانیت در یادداشتی تروتسکی را «یودوشکا» خطاب کرد. هرکسی که حتی اندک آشنایی با ادبیات روسیه داشته باشد می داند که «یودوشکا» (گولُولِف) یک شخصیت داستانی است، قهرمان طنزپرداز روس، «سالتیکوف شچردین». در مبارزۀ آن روزها در تبعید، می شد در تقریباً هر مقالۀ جدلی «کنایه»ای برگرفته از اثر سالتیکوف یافت. در این مورد مشخص حتی مقالهای هم در کار نبود، بلکه یادداشتی بود در لحظۀ عصبانیت. به هر حال یودوشکا گولُولِف به هیچ وجه ربطی به «یهودا»ی انجیل ندارد.
در ارتباط با اغراق کردنهای اجتناب ناپذیر در نامههای جدلی لنین، استالین که اکتبر ۱۹۱۷ جانب زینوویف و کامنف را گرفته بود، سال ۱۹۲۴ نوشت:
«لنین گاهی عامدانه در نامههایش پیشدستی می کند، اشتباهاتی که ممکن است رخ دهند گوشزد می کند، این اشتباهات را با هدف هشدار به حزب و مصونیت بخشیدن به آن نقد می کند یا گاهی هم موضوعات پیش پاافتاده را بیش از حد بزرگ می کند و “از کاه کوه می سازد”، باز هم با همان هدف آموزشی … اینکه از چنین نامه هایی (که تعدادشان هم کم نیست) به نتیجۀ اختلافات نظر “تراژیک” برسیم و بر سر آن قیل و قال به راه بیندازیم، به معنی نفهمیدن نامههای لنین و نشناختن لنین است» (تروتسکیسم یا لنینیسم؟- ۱۹۲۴)
نتیجه گیریهای استالین که توجیه بسیار بدی برای رفتار کامنف و زینوویف در اکتبر ۱۹۱۷ است (در آن مقطع مسأله نه یک امر «پیش پاافتاده» بود و نه «کاه»)، ناگزیر می تواند به طور کامل در مورد رویدادهای پیش پاافتادهای هم مصداق پیدا کند که منجر به یادداشت لنین در تبعید دربارۀ یودوشکا گولُولِف شود.
اینکه لنین در سالهای مهاجرت رویاروییهای تندی با تروتسکی داشت، بر کسی پوشیده نیست. اما همۀ اینها تنها چند سال تا پیش انقلاب اکتبر و جنگ داخلی و ساخت و ساز دولت شورایی و بنیان گذاری انترناسیونال کمونیست بود. روابط حقیقی لنین و تروتسکی در اسناد بعدی و معتبرتر از یک یادداشت جدلی در تبعید، مکتوب شده است. افترازنندههای ماهر با جلو انداختن قیاس من با «یهودا» در بحث، چه می خواهند بگویند؟ اینکه لنین به لحاظ سیاسی به تروتسکی اعتماد نداشت؟ یا اینکه به لحاظ اخلاقی به او اعتماد نمی کرد؟ از صدها سخن لنین به دو یا سه مورد اشاره می کنیم:
۱ نوامبر ۱۹۱۷، لنین در جلسهای در کمیتۀ حزب در پتروگراد گفت:
«حتی نمی توانم جدی در موردش صحبت کنم. تروتسکی خیلی وقت است که گفته وحدت (با منشویک ها) غیرممکن است. تروتسکی موضوع را درک کرده و از آن پس هیچ بلشویکی بهتر از او نیست».
در روزهای جنگ داخلی، وقتی تروسکی خود به تنهایی می بایست تصمیماتی در ابعادی فوق العاده مهم می گرفت، لنین بنا به ابتکار خود یک صفحه کاغذ سفید به دست او داد که در انتهایش چنین نوشته بود:
«رفقا! با سخت گیری در فرمانهای رفیق تروتسکی آشنا هستم. اما من چنان به صحت و فوریت و ضرورت فرمان صادرۀ رفیق تروتسکی باور دارم که تماماً از آن حمایت می کنم- و. اولیانوف لنین».
نخستین نقل قولی که در بالا اشاره شد یک ارزیابی سیاسیِ به اندازۀ کافی روشن به دست می دهد و دومی درجۀ اطمینان اخلاقی را آشکار می کند. به زحمت لازم است که به دهها نقل قول دیگر از مقالات و سخنرانیهای لنین ارجاع داده شود که در آنها نظرش را راجع به تروتسکی بیان می کند، و یا یک بار دیگر مکاتبات میان لنین و تروتسکی دربارۀ مسألۀ ملی یا مسألۀ انحصار تجارت خارجی آورده شود. ما تنها خود را به یادآوری نامهای از ن.ک.کروپسکایا، شریک زندگی لنین در طول سالهایی متمادی، محدود می کنیم که تنها چند روز بعد از مرگ لنین خطاب به تروتسکی نوشته شد:
«لییف داویدویچ عزیز: این نامه را می نویسم تا برایت بگویم که چه طور ولادیمر ایلیچ تقریباً یک ماه پیش از مرگ، موقع خواندن کتابت وقتی به پاراگرافی رسید که مارکس و لنین را توصیف کرده بودی متوقف شد و از من خواست که دوباره پاراگراف را برایش بخوانم. چه قدر با دقت به آن گوش داد و بعد خودش دوباره آن را خواند. یک چیز دیگر که می خواهم به تو بگویم: احساسات لنین نسبت به تو زمانی که از سیبری نزد ما در لندن آمدی تا روز مرگش تغییری نکرد. برای تو، لییف داویدویچ، آرزوی تن درستی و سلامتی دارم و به گرمی به آغوشت می گیرم- ن.ک. کروپسکایا».
عمّال خشک مذهب استالین اگر مسألۀ اعتماد اخلاقی را علم نمی کردند، محتاطانه تر رفتار کرده بودند.
لنین زمانی که در بستر بیماری بود از تروتسکی خواست که با استالین توافق نکند: «استالین دست به یک مصالحۀ فاسد می زند و بعد فریب می دهد». لنین در وصیت نامۀ خود خواهان عزل استالین از مقام دبیر کلی شد و انگیزۀ خود را عدم وفاداری استالین عنوان می کرد. نهایتاً آخرین سندی که لنین روز قبل از دومین سکتۀ خود دیکته کرد، نامهای بود به استالین که در آن «تمامی روابط فردی و رفیقانه»اش را با او قطع کرد.
اینها کفایت خواهد کرد آقایان بهتان گو؟
بهار ۱۹۳۳
https://www.marxists.org/