دربارۀ بحران اقتصادی امریکا
برگردان: آرام نوبخت
بحران کنونی ایالات متحدۀ امریکا، این قدرقدرتترین کشور سرمایه داری جهانی، پرده از تناقضات اجتماعی وحشتناکی برداشته است. پس از دورهای رفاه بیسابقه که همچون نمایش آتش بازی میلیونها و میلیاردها نفر را در کلّ دنیا خیره کرده بود، ایالات متحده ناگهان قدم به دورۀ بیکاری میلیونها انسان، دورهای از فقر هراسناک و فلاکت زیستی کارگران گذاشت. یک آشوب اجتماعی با چنین ابعاد پرهیبتی، بیتردید ردّ پایی به سوی تحول سیاسی کشور بر جای می گذارد. هنوز- و حداقل از فاصلۀ دور- به سختی می توان تعیین کرد که درست در این لحظه رادیکالیزه شدن تودههای کارگر امریکا چگونه می تواند باشد. می توانیم فرض کنیم که تودهها خود با وقوع بحران فاجعه بار اقتصادی غالفگیر شده اند؛ بیکاری یا هراس از بیکاری آنها را سردرگم و مصیبت زده کرده است؛ و این که هنوز فرصت نداشته اند ابتداییترین نتایج را از این مصیبتی که بر سرشان آوار شده است بگیرند. زمان می برد. اما این نتایج سر خواهند رسید. بحران اقتصادی فراگیر که خصلتی اجتماعی به خود گرفته، ناگزیر به بحران آگاهی سیاسی طبقۀ کارگر امریکا مبدل خواهد شد. این امکان بسیار است که رادیکالیزه شدن انقلابی بخشهای گستردهای از طبقۀ کارگر، نه در دورۀ اوج کسادی اقتصاد، که برعکس در زمان بازگشت به فعالیت جدید و رونق جدید آن رخ دهد.
به محض بروز علائم اولیۀ تغییر جهت وضعیت اقتصادی، می توانیم جا به جایی و جایگشت گروههای مهمی از احزاب و تلاشهای جدید را برای شکلدهی به یک حزب سوم و غیره انتظار داشته باشیم. جنبش اتحادیههای کارگری احساس خواهند کرد که باید خود را از شرّ اِعمال نفوذ بروکراسی فرومایۀ «فدراسیون کارگری امریکا» رها سازند. در عین حال، فرصتهای بیحدّ و حصری به روی کمونیسم گشوده خواهند شد.
امریکا در گذشته بیش از یک بار شاهد انفجارهای خشونت بار جنبشهای تودهای انقلابی یا شِبه انقلابی بوده است. هر بار این جنبشها به سرعت خفه شدند، یا به این خاطر که امریکا وارد فاز جدیدی از رونق اقتصادی شد یا به این دلیل که ویژگی جنبشهای صورت گرفته در عصر یک امپریالیسم مبتذل، فقدان کامل تئوری بود. اکنون هیچ چیز از این دو وضعیت باقی نیست. بهبود حیات اقتصادی (که از پیش نباید ناممکن دانست) ناگزیر نه بر «تعادل» داخلی، بلکه بر هرج و مرج کنونی دنیای سرمایه داری استوار خواهد بود.
سرمایه داری امریکا قدم به برههای از امپریالیسم هیولاوار گذاشته است، برهۀ افزایش بیوقفۀ تسلیحات و مداخلات نظامی در امور کلّ دنیا و تنازعات نظامی و همه نوع آشوب. از سوی دیگر، تودههای پرولتر امریکا که رادیکالیزه می شوند، به جای آنچه بدان خو گرفته بودند (ملغمهای از تجربه گرایی و عرفان و شارلاتانیسم)، یک آموزۀ علمی که با رویدادها همخوانی داشته باشند در اختیار دارند (یا به به عبارت دقیق تر می توانند داشته باشند، مشروط به وجود یک خط سیاسی صحیح).
چنین دگرگونیهای رادیکالی به ما امکان می دهد که با قطعیت پیش بینی کنیم که تغییرِ اجتناب ناپذیر و نسبتاً نزدیک در آگاهی انقلابی پرولتاریای امریکا دیگر نه صرفاً یک «درخشش گذرا» که به سادگی خاموش شود، بلکه سرآغاز یک شعلۀ انقلابی واقعی و بزرگ خواهد بود. کمونیسم در امریکا قطعاً می تواند به سوی یک آیندۀ بزرگ پیشروی کند.
ل. تروتسکی
https://www.marxists.org/