از «انقلاب سیاسی» تا همکاری: وعدۀ همکاری ساندرز و وارن با ترامپ
دو فرایند سیاسی هم زمان در امریکا در حال رخ دادن هستند.
اول، ترامپ به عنوان رئیس جمهور منتخب به سرعت در حال گرد آوری تیمی است که بر مسند رهبری یک حکومت راست افراطی قرار خواهد گرفتد. چشم گیرترین نمود این گفته را می توان در این دید که ترامپ شخص «استیون بَنِن»، سرپرست «برایبارت نیوز» را به عنوان استراتژیست اصلی خود اعلام کرده است. به این ترتیب در حکومت آتی ترامپ فردی با پیوندهای شناخته شده با سازمانهای نژادپرست و فاشیست در مقام قدرت مبسوط قرار می گیرد.
این اقدام ترامپ به راستی نامیمون است، اگر در نظر داشته باشیم که ترامپ طی مصاحبۀ یکشنبه شب در برنامۀ «شصت دقیقه» نه فقط از قصد خود برای اخراج سه میلیون مهاجر غیرقانونی سخن به میان آورد، بلکه اعلام کرد که دادگاهها را با مخالفین آشکار حقّ سقط جنین پُر خواهد کرد و حتی شاید پیگرد قانونی رقیب انتخاباتیاش هیلاری کلینتون را هم در دستور کار قرار دهد.
دوم؛ حزب دمکرات و رسانهها طوری با شوخی و خنده از کنار این تحولات می گذرند که گویی که هیچ اتفاق غیرمعمولی رخ نداده است. آنها در تلاش اند حکومتی را عادی جلوه دهند که نظیرش هرگز در تاریخ امریکا دیده نشده است. به دنبال انتخابات سه شنبه، پرزیدنت اوباما به ترامپ گفت که «هرآن چه بتوانیم برای یاری رساندن به کامیابی شما» انجام می دهیم. هیلاری کلینتون نیز با اعلام این که ترامپ «رئیس جمهور موفقی برای تمامی شهروندان امریکا» خواهد بود، وعدۀ مشابهی داد.
این تسلیم سیاسی در برابر راست افراطی، رقت بارترین و نفرت انگیزترین نمود خود را در واکنش برنی ساندرز طی یادداشتی مندرج در نیویورک تایمز و متعاقباً مصاحبهای تلویزیونی با برنامۀ «رو به ملت» از کانال سی بیاس پیدا می کند. ساندرز از ادعای رهبری «انقلاب سیاسی» علیه «طبقۀ میلیاردرها» به تسلیم ننگ آور در برابر کلینتون رسیده است و وعدۀ همکاری با دونالد ترامپ را می دهد.
ساندرز در یادداشت خود در تایمز اعلام می کند: «ترامپ حق دارد. مردم امریکا تغییر می خواهند. اما او چه نوع تغییری برای آنها می آورد؟ آیا جسارت خواهد داشت در برابر قدرتمندترینهای این کشور قد علم کند که مسبب درد و رنج اقتصادی خانوادههای کارگری هستند؟ یا این که خشم اکثریت را به سوی اقلیتها و مهاجرین و فقرا و درماندگان نشانه می گیرد؟»
به همین ترتیب ساندرز در برنامۀ «رو به ملت» گفت تا جایی که ترامپ به دنبال «ایجاد زندگی بهتری برای کارگران باشد، ما مورد به مورد با او همکاری خواهیم کرد». ساندرز در صحبت مستقیم خود با ترامپ گفت: «شما گفتید که قهرمان خانوادههای کارگری هستید. بسیار خوب، بفرمایید. شعار شما خیلی عالی بود، حالا یک کاری بکنید».
این موضع گیری ساندرز به کل مضحک است. مسأله این نیست که ترامپ چه می گوید و در رأس چه حکومتی قرار می گیرد. ترامپ در هر حال متعهد به کاستن از مالیات ابرشرکت ها، حذف قوانین و مقررات، کاهش برنامههای اجتماعی و نابودی باقی ماندههای حقوق دمکراتیک است. طرح کردن پرسش هایی از این دست که آیا ترامپ سیاست هایی برای «ایجاد زندگی بهتری برای کارگران» اجرا خواهد کرد یا نه، به معنی دامن زدن به توهمات و خرید وقت تنفس برای ترامپ است تا حکومت ارتجاعی خود را تدارک ببیند.
این که ساندرز پیش پای ترامپ به خاک می افتد، هم فرصت طلبی بیحدّ و حصر او را افشا می کند و هم هدف واقعی کمپین او را در انتخابات مقدماتی حزب دمکرات. اگر ساندرز واقعاً جدّی بود، می بایست الآن به طبقۀ کارگر نسبت به خطرات بینهایت جدّی پیش رو توضیح می داد و روشن می کرد که نه حکومت بعدی را به رسمیت خواهد شناخت و نه با آن همکاری خواهد کرد. او می بایست به باخت ترامپ در آرای عمومی به عنوان گواهی بر این واقعیت اشاره می کرد که ترامپ هیچ اختیاری برای اجرای هیچ یک از سیاست هایی که در دست دارد، ندارد.
ائتلاف پیشنهادی ساندرز با ترامپ، فراتر از درماندگی سیاسی به یک برنامۀ اقتصادی مشترک میان این دو ارتباط پیدا می کند. ساندرز در کمپین انتخابات مقدماتی خود حزب دمکرات را تشویق به اتخاذ سیاستهای ناسیونالیستی و حمایت گرایی ترامپ کرد. او سقوط استانداردهای زندگی کارگران را به گردن جهانی شدن و پیمانهای تجاری انداخت و هیچ نقدی به نظام سرمایه داری نداشت. هدف از این سیاست این بود که خشم کارگران امریکا به سمت کارگران چین و مکزیک و سایر کشورها هدایت شود و نه علیه ابرشرکتهای غول پیکری که همه جای دنیا کارگران را استثمار می کنند.
این موضوعات در صحبتهای رهبر دیگر جناح «چپ» حزب دمکرات، یعنی سناتور ماساچوست، «الیزابت وارن» هم بازتاب داشت. وارن در بیانیهای که چهارشنبه منتشر شد، ادعا کرد که ترامپ «قول داده که اقتصاد ما را برای کارگران بازسازی کند و من پیشنهاد می کنم که اختلافات مان را کنار بگذاریم و حول این وظیفه با او همکاری کنیم».
وارن در سخنرانی روز جمعۀ خود خطاب به شورای اجرایی افلاکیو در واشنگتن به تفصیل نقاط توافق احتمالی با حکومت جدید جمهوری خواهان را برشمرد که مخالفت با توافقات تجاری و تشویق ناسیونالیسم اقتصادی به طور اخص در آن جای می گرفت. به دنبال نظرات او، بیانیه هایی از سوی «ریچارد ترومکا»، رئیس افلاکیو و «دنیس ویلیامز»، رئیس اتحادیۀ «کارگران متحد خودروسازی» از پی آمدند. به گفتۀ ویلیامز، اتحادیهها شاهد «فرصت بزرگی» برای «یافتن حوزهای مشترک» با ترامپ هستند.
در همان حال که این تعویض قدرت سیاسی دارد رخ می دهد، فرایند سومی نیز در جریان است. در خیابانها دهها هزار تظاهرکننده در سراسر کشور دارند نشان می دهند که هیچ تردیدی دربارۀ ماهیت ترامپ ندارند. با این وجود خشم و انزجار آنها هیچ نمودی در درون دستگاه سیاسی حاکم پیدا نمی کند. دمکراتهای رده بالا یا نسبت به اعتراضات موضع سکوت اختیار کرده اند و سعی دارند از آن فاصله بگیرند یا این که به صراحت در تقابل با آن هستند.
حزب دمکرات، کم تر از جمهوری خواهان ابزار دست وال استریت نیست. حزب دمکرات بسیار بیشتر نگران پیامدهای شدت گیری اعتراضات است تا اختلافات تاکتیکیاش با جمهوری خواهان و ترامپ.
یکی از مشکلات ابتدایی در تظاهرات این است که بسیاری از شرکت کنندگان هنوز توهماتی نسبت به نقش حزب دمکرات دارند. در واقع حزب دمکرات- از اوباما و کلینتون گرفته تا ساندرز و وارن- در پیروزی انتخاباتی ترامپ مسئولیت سیاسی دارد و هم اکنون دارد روشن می کند که مایل است برای اجرای سیاست جنگ در خارج و ارتجاع در داخل با وی همکاری کند.
در ماههای پیشِ رو خشم مردمی رشد خواهد کرد، چرا که کارگران- از جمله آن هایی که به ترامپ رأی دادند- متوجه می شوند با چه چیزی رو به رو هستند. مخالفت با ترامپ نه از خلال یا در ائتلاف با حزب دمکرات، بلکه تنها با گسست بیامان و سازش ناپذیر از این حزب و تمامی عمّال سیاسی آن و کل نظام سرمایه داری می تواند سازمان بیابد.
۱۴ نوامبر ۲۰۱۶