فشار بر داعش در چندین جبهه
«دولت اسلامی عراق و سوریه» (داعش) در داخل و اطرافِ واپسین سه شهر بزرگی که کنترلشان را در عراق و سوریه به دست دارد (فلوجه، موصل و رقه) مورد حمله قرار گرفته و در تقلا است تا شهر «سرت»، به عنوان پایگاه اصلیاش در لیبی را حفظ کند.
فلوجه صحنۀ شدیدترین درگیریها است. ارتش عراق و شبه نظامیان شیعه، با پشتیبانی حملات هوایی امریکا، در تلاش اند که داعش را از شهر بیرون برانند. فلوجه به مدت یک سال تحت محاصرۀ این نیروها بوده و بنا به تخمین، ۳۰ هزار شهروند غیرنظامی در آن به دام افتاده اند که خطر بروز یک فاجعۀ انسانی را دارد. در به اصطلاح «کریدور بشردوستانه»ای که ارتش عراق برای کمک به فرار شهروندان غیرنظامی ایجاد کرده، مردان و پسران را به عنوان جنگجویان بالقوۀ داعش بازداشت می کنند. ساکنین سنی مذهب شهر فلوجه دلیل خوبی دارند که نسبت به سرنوشت خود بیمناک باشند. پس از این که اخیراً نیروهای اکثراً شیعه و حامی حکومت بغداد، شهرهای «رمادی» و «تکریت» را از دست داعش بیرون آوردند، صدها هزار تن از شهر بیرون رانده شدند و جمعیت سنی شهر با اقدامات تلافی جویانۀ خشنی رو به رو شد.
نبرد فلوجه یک راه میانبُر مفید برای رژیم شیعی بغداد است. «منطقۀ سبز»- که حکومت مرکزی در آن واقع شده- دو بار طی ماههای اخیر با شورش شیعیان فقیر در اعتراض به فساد و ناتوانی حکومت از تأمین برق و سایر خدمات ضروری رو به رو شد. رژیم «حیدر العبادی»، نخست وزیر عراق نیز تحت فشار قرار گرفته تا از حملات مرگبار بیشتر بمب گذاران انتحاری داعش در نواحی فقیر شیعه نشین- که ظاهراً از فلوجه می آیند- جلوگیری کند.
دو سال از زمانی می گذرد که داعش با اشغال موصل، پس از تسخیر فلوجه در ۴۰ مایلی غرب بغداد، به تیتر اخبار جهان مبدل شد. داعش، با کاروانی از خودروهای تندرو و ستیره جویانی که طی سالها جنگ به دنبال تهاجم و اشغال عراق به دست امریکا در سال ۲۰۰۳ سخت تر شده بودند، جهان غرب را با دستاوردهای خیره کنندۀ خود مبهوت کرد.
فلوجه مدتهای مدیدی محل تمرکز مقاومت در برابر رژیم بغداد بوده است. سال ۲۰۰۴، نیروهای امریکایی دوبار این شهر را در نوردیدند که هزاران کشته برجای گذاشت و شهر را به ویرانهای مبدل کرد. نافرمانی جمعیت سنی شهر، شرایط را برای موفقیت حیرت آور داعش در تسخیر فلوجه در سال ۲۰۱۴ فراهم آورد. نفرت عمیق سنیها از رژیم زیر سلطۀ شیعهها در بغداد، به این معنی بود که برخی از مردم سنی در بدایت امر تا درجهای از حاکمیت داعش استقبال یا با آن مدارا خواهند کرد. سنیها از فرط استیصال امیدوار بودند که با این کار، به آزار و اذیتهای رژیم شیعی پایان داده شود و «ثبات» و «نظم و قانون» به ارمغان بیاید.
بمب گذاران انتحاری
در ابتدا توحش و جنایات بیحد و مرز داعش، بخش بیشتری از نیروهای ارتش عراق را وحشت زده و روحیهشان را تضعیف کرد، به طوری که اغلب از میدان نبرد می گریختند. اما این تاکتیکهای تروریستی دیگر کارامد نیستند. از آن جا که تمامی ارتشهای ضدّ داعش اکنون برای مقابله با بمب گذاران انتحاری داعش بهتر تعلیم یافته اند، در نتیجه داعش به سمت سلاخی و کشتار شهروندان غیرنظامی بیگناه بیشتری چرخش کرده است. داعش هنوز توانایی سازماندهی دوباره و تهاجم را از خود نشان می دهد، اما نسبت به گذشته جنگجویان بیشتری را دارد از دست می دهد. با این حال «خلافت» خودخواندۀ داعش، همچنان ناحیۀ وسیعی است با نیروهای متفرق دشمن، و به بیان دیگر: صحنۀ نبرد رقبا.
رژیم ترکیه در جنوب کشور درگیر یک جنگ داخلی اولیه با واحدهای «پ.ک.ک» است و از قطع دسترسی داعش به دنیا سر باز می زند. «نیروهای سوریۀ دمکراتیک»- به رهبری «یگانهای دفاعی خلق» (ی.پ.گ) و با پشتیباتی حملات هوایی امریکا- اخیراً حملهای را به شهر «منبج» در غرب رود فرات و نزدیکی مرز ترکیه سازمان دادند تا مانع حمل و نقل اسحله و جنگجویان داعش به آن سوی مرز شوند. هدف نهایی از این حمله، عبارت است از بیرون راندن داعش از «رقه». در عین حال ارتش عراق نیز همراه با پشتیبانی هوایی روسیه از جنوب شرقی در حال پیشروی به سوی پایتخت خلافت خودخواندۀ گروه داعش است.
تمامی این مانورهای نظامی، نشان دهندۀ تخاصمات عمیق میان قدرتهای خارجی و متحدین منطقهای آنان است. برای تمامی نیروهای درگیر نبرد با داعش- پیشمرگههای کرد، ی.پ.گ، ارتش عراق، شبه نظامیان شیعه و امریکا- این مسأله که چه کسی موفق خواهد شد جای حاکمیت داعش را بگیرد، به اندازۀ فتح قلمرو اهمیت دارد. امریکا مصمم است مانع از آن شود که شبه نظامیان شیعه و مستشاران نظامی ایرانی آنها شهر فلوجه را تسخیر کنند، چرا که این امر دستاورد برجستهای برای ایران، به عنوان قدرت شیعی منطقهای و مخالف اصلی امریکا در خاورمیانه، به شمار خواهد رفت.
از منظر تمامی طرفین درگیری، فلوجه در حکم تمرین نهایی برای یک نبرد بالقوه بزرگ تر، یعنی تسخیر موصل به عنوان دومین شهر بزرگ عراق است. بمب افکنهای امریکا و نیروی زمینی پیشمرگههای متحد امریکا در تدارک برای بازپس گیری دومین شهر بزرگ عراق، مشغول هدایت تهاجمی به داعش در شمال عراق هستند. حتی اگر داعش تار و مار هم شود، اما این الزاماً به معنی پایان کار این سازمان نیست، بلکه می تواند به یک جنبش تروریستی دیگر استحاله پیدا کند. محبوبیت سایر گروههای سلفی، نظیر جبهۀ النصره، شاخۀ سوری القاعده، در بین عربهای سنی سوریه رو به رشد است. گروه هایی از این دست در بین عربهای سنی خاک حاصلخیزی برای رشد خواهند یافت، چرا که سنیها به عملیاتی نظیر تهاجم به فلوجه به چشم پاکسازی قومی برای بیرون ریختن سنیها از عراق نگاه می کنند. به گفتۀ یکی از دیپلماتهای امریکا، سنیها در «جزایر هراس» عراق به سر می برند.
حاکمیت تروریستی داعش
داعش نشان داده که به هیچ رو راه حلی برای مقابله با وضعیت استیصال و درماندگی پیش روی سنیها ندارد. حاکمیت تاریک اندیش و قرون وسطایی داعش در تمامی شهرهایی که تسخیر می کند، حتی به ابتداییترین نیازهای طبقۀ کارگر و فقرای سنی پاسخ نمی دهد و برخورد بربرمنشانۀ آن با اقلیت ها، دیگران را نیز دفع می کند. از زمان تسخیر شهر «سرت» به دست گروه داعش، بیش از ۸۰ هزار نفر از این پایگاه اصلی داعش در لیبی گریخته اند. فوریۀ سال ۲۰۱۵ بود که داعش در این شهر ۲۱ مسیحی را سر برید.
با پیشروی شبه نظامیان متحد «حکومت وحدت» (حکومت مورد پشتیبانی سازمان ملل) از «مصراته» در غرب لیبی و نظامیانی از شرق، داعش اکنون برای حفظ «سرت» در حال مبارزه است. اما حتی اگر این نیروها داعش را از «سرت» بیرون کنند، بسیاری از مردم لیبی نگران خواهند بود که این تنها به معنی بازگشت به درگیریهای سابق کشور باشد. «پارلمان» لیبی در شهر «طُبرُق» از همکاری با حکومت مورد حمایت سازمان ملل در «طرابلس» امتناع ورزید و شبه نظامیان شاید برای کنترل بنادر نفتی لیبی به جان هم بیفتند.
با این وجود دور کنونی پیشرفت نظامی علیه داعش، همچنان یک کشتار خونین دیگر به حساب می آید که از تهاجم و اشغال نظامی عراق به دست امریکا سرچشمه می گیرد. نیروهای اشغالگر امریکا در مواجهه با مخالفتهای عمومی در عراق، به اختلافات فرقهای برای «تفرقه انداختن و حکومت کردن» دامن زدند و بعدتر سیاست پشتیبانی و حمایت از اپوزیسیون فرقهای مسلح در برابر دیکتاتور سوریه، بشار اسد را در پیش گرفتند. به همین ترتیب قدرتهای ناتو قاطعانه به سرنگونی مسلحانۀ رژیم کلنل قذافی کمک کردند تا منافع امپریالیسم غرب را پیش ببرند، که همین امر کشور را به کام هرج و مرج خونبار کشاند.
یکی از منابع رشد داعش که غرب علاقهای ندارد سلاحش را به سوی آن نشانه بگیرد، دولتهای ارتجاعی خلیج و سایر رژیمهای سنی هستند که به تأمین مالی و تغذیۀ جنبشهای جهادی یاری می رسانند. «پتریک کوبرن»، خبرنگار کهنه کار در امور خاورمیانه، اخیراً نوشت: «دولتهای امریکا و اتحادیۀ اروپا، نخواسته اند که وجود پیوند میان تروریسم و متحدین سنی استراتژیک خودشان را، نظیر عربستان سعودی، سلطنتهای خلیج، ترکیه و پاکستان، تصدیق کنند».
بر پایۀ سرمایه داری و حاکمیت نخبگان ارتجاعی و نیروهای فرقه ای، بروز تنازعات بیشتر و فجایع انسانی در خاورمیانه اجتناب ناپذیر خواهند بود. تنها طبقۀ کارگر منطقه، در اتحاد با کارگران همه جای جهان است که می تواند راهی برای بُرون رفت بیابد.
پتانسیل چنین چیزی به روشنی در جریان به اصطلاح «بهار عربی» نشان داده شد؛ یعنی زمانی که جنبشهای توده ایِ برآمده از چندین دهه دیکتاتوری، دیکتاتورها را سرنگون کردند، اما فاقد یک رهبری کارگری بودند که بتواند تودهها را به طور موفقیت آمیزی در مبارزه علیه مستبدین محلی و نظام سرمایه داری بسیج کند. ضدّ انقلاب، با حمایت قدرتهای غربی، توانست دست بالا را پیدا کند.
با این وجود طبقۀ کارگر منطقه، علیرغم این تلخترین تجارب، یک بار دیگر مسیر مبارزۀ مردمی علیه دیکتاتورها و تمامی نیروهای فرقهای را پیش خواهد گرفت. آن چه برای دفاع از تمامی اقلیت ها، ارائۀ برنامهای سوسیالیستی برای سرنگونی رژیمهای متعفن، دفع امپریالیسم و بازسازماندهی سوسیالیستی و دمکراتیک جامعه نیاز داریم، جنبش مستقل و متحد طبقۀ کارگر است.
۱۵ ژوئن ۲۰۱۶