بحران روبهرشد ورشکستگی در صنعت نفت و گاز جهانی
بهای پایین نفت، ورشکستگی دهها شرکت نفتی و گازی مهم را از سال ۲۰۱۵ به این سو به دنبال داشتهاست. گذشته از این، افزایش تند ورشکستگیها در ماه آوریل ۲۰۱۶ نشان میدهد که هنوز بدترین حالت سر نرسیدهاست.
بنا به گزارشی که اوایل این ماه شرکت حقوقی «هینز و بون» منتشر کرد، مجموعاً ۶۹ شرکت نفتی و گازی مهم با ۳۴.۳ میلیارد دلار بدهی از سال ۲۰۱۵ تاکنون ورشکسته شدهاند. تنها در ماه آوریل ۲۰۱۶، ۱۱ شرکت شاخص به زیر کشیده شدند. این شرکتها روی هم رفته ۱۴.۹ میلیارد دلار بدهی داشتند که باعث میشد ۴۳ درصدِ کل بدهی ورشکستگیها از آغاز ۲۰۱۵ به بعد، مربوط به تنها همین ماه باشد.چارلز گیبز، وکیل تغییرساختار شرکتها، به خبرگزاری رویترز گفت که سه ماهۀ دوم ۲۰۱۶ میتواند شاهد ورشکستگیهای بیشتری نسبت به سه ماهۀ نخست باشد. در این میان شرکت خدمات حرفهای و مشاورهای «دیلویت» پیشبینی میکند که یک سوم شرکتهای نفتی و گازی، شامل ۱۷۵ شرکت، در خطر ورشکستگی قرار دارند.نشریۀ فوربز با اشاره به پیشبینی «پژوهش برنشتاین» میگوید که تا پیش از سال ۲۰۱۹، ۷۰ میلیارد دلار بدهی صنعت نفت و گاز جهانی نُکول خواهد شد و ۴۰۰ میلیارد دلار بدهی نیز مشکوکالوصول خواهد بود. تاکنون ۳۴.۳ میلیارد دلار بدهی نکول شده که بخش اعظم آن در بخش تولیدکنندگان نفت و گازِ «غیرمتعارف» متمرکز بودهاست. بهعنوان نمونه بزرگترین شکست تا به الآن مربوط به شرکت کاناداییِ «تولید و اکتشاف نفت پاسیفیک» بودهاست که قیر نفتی یا همان نفتماسۀ میدان اورینوکوی ونزوئلا را استخراج میکند. بدهی این شرکت به ۵.۳ میلیارد دلار میرسید.
هزینههای تولید در میدانهای «غیرمتعارف»- نظیر نفت شیل که نیازمند روش شکست هیدرولیک است، نفتماسه و منابع نفتی در عمق دریا- به مراتب بالاتر از نفت «متعارف» هستند. مثلاً هزینۀ تولید در «غوار» بهعنوان بزرگترین میدان نفتی عربستان سعودی نزدیک بشکهای ۱ دلار است، در حالیکه طبق تخمین اخیر بانک اسکوشیا یک حلقه چاه نفت شِیلِ متوسط در میدان باکن واقع در داکوتای شمالی با تولید هر بشکه ۶۹ دلار تازه به نقطۀ سربهسر میرسد.
سال ۲۰۱۴ نفت خام برنت (استاندارد بینالمللی بهای نفت) اندکی بیش از بشکهای ۱۱۰ دلار بود. از آن زمان تاکنون بهای آن به سرعت کاهش داشته و به تقریباً بشکهای ۳۵ دلار در آغاز امسال تنزل یافتهاست. این امر باعث کاهش ارزش سهام شرکتهای انرژی امریکا به میزان بیش از ۱ تریلیون دلار شدهاست. بهای کنونی در مقطع نگارش این متن به تقریباً ۴۷ دلار و ۵۰ سنت افزایش یافته، اما همچنان بهشدت پرنوسان است.
در آغاز دسامبر ۲۰۱۵ این رکود نقداً به اخراج ۲۵۰ هزار کارگر در سراسر جهان انجامیده بود. دهها هزار کارگر نیز امسال از کار بیکار شدهاند.
بحران صنعت نفت از اهمیتی فوقالعاده برخوردار است و میتواند جرقههای بحران وسیعتر نظام مالی شکنندۀ جهانی را روشن کند.
رویترز مینویسد که «در فاصلۀ سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۴، یعنی سالهای اوج رونق نفت و گاز، شرکتهای نفت و گاز امریکا نزدیک به ۳۵۰.۷ میلیارد دلار اوراق قرضه فروختند که بیش از ۵۰ درصدش “اوراق قرضۀ قراضه” بود». برای یک مقایسه میتوان به فروش۱۷۷.۱ میلیارد دلار اوراق قرضۀ مخابرات امریکا در فاصلۀ سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ تا قبل از انفجار این صنعت اشاره کرد که تنها ۱۰ درصدِ آن شامل اوراق قرضۀ قراضه میشد.
حراج گستردهتر این اوراق قرضه میتواند باعث هراس و اضطراب وسیعتر در بازارهای مالی امریکا شود، جایی که بسیاری از نهادها هنوز برای سرپا بودن به نرخهای بهرهای که به طور بیسابقهای پایین هستند اتکا دارند.
نزول بهای نفت همراه شده است با یک کاهش عمومی در بهای کالاها، بهخصوص سنگ آهن. این افت بها به بسیاری از کشورهای استخراجکنندۀ منابع یا اصولاً تولیدکننده نظیر برزیل و استرالیا و چین که به صادرات منابع طبیعی و تولید فولاد و کالاهای صنعتی پایهای متکی هستند ضربه زدهاست. این امر باعث تشدید نگرانیها از مهاجرت سرمایهگذاری از کشورهای درحالتوسعه و نهایتاً یک بحران اقتصادی شدهاست. پیشبینی میشود که در تنها کشور چین بیش از ۱ میلیون کارگر فولاد و زغال سنگ ظرف دو سال آتی بیکار خواهند شد.
۹ سال گذشته شاهد وضعیت نوسانِ تقریباً دائمی در بازار نفت بودهاست. در فاصلۀ سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۷، بهای نفت خام برنت از بشکهای ۲۰ دلار به بشکهای ۱۴۷ دلار رسید. با بروز بحران مالی این بها به حدوداً ۳۰ دلار در سال ۲۰۰۹ رسید، در تابستان ۲۰۱۴ مجدداً بالا رفت و به تقریباً ۱۱۴ دلار رسید و سپس دوباره ظرف کمتر از یک سال به ۳۰ دلار سقوط کرد. انجمن بینالمللی انرژی پیشبینی میکند که امسال این بها دوباره بالا خواهد رفت.
نوسان عظیم و تاریخاً بیسابقه در بازار نفت نمودی از ناعقلانیت نظام اقتصادی سرمایهداری است. در دوران افزایش بهای نفت، صدها میلیارد دلار در تکنیکهای جدید و گزاف نفت غیرمتعارف مانند شکست هیدرولیک سرمایهگذاری میشود. اما به محض افول قیمتها، این بخش غیرمتعارفِ بازار نفت غیرسودآور شده و متعاقباً سرمایهگذاری از آن خارج میشود.
به عوض ایجاد تعادل عرضه و تقاضا بنا به پیشبینیهای اقتصاد نئوکلاسیک، عملاً یک عدم تعادل مزمن بین این دو وجود دارد. یک روز تولیدکنندگان برای تولید نفت جدید در یک بازارِ روبهانبساط سر و دست میشکنند و روز دیگر آن قدر نفت زیادی روی دستشان میماند که برای مهار و کاهش تولید فشار آورده میشود. مادام که صنعت نفت و اقتصاد جهانی در کلیت خود در چهارچوب سرمایهداری اداره میشوند، این سیکل رونق و رکود هرگونه برنامهریزی منطقی برای یک آیندۀ باثبات و پایدار انرژی را ناممکن میکند.
۱۲ مه ۲۰۱۶