بحران زهرآگین جامعۀ اسرائیل

زمان تقریبی مطالعه متن ۴ دقیقه
بری گری / برگردان: آرام نوبخت

۱۲ ژوئیۀ ۲۰۱۴

با صعود شمار تلفات ناشی از بمباران های اسرائیل در غزه به بیش از ۱۰۰ نفر، گزارش شد که هفتۀ پیش یهودی های ناسیونالیست افراطی اسرائیل یک نوجوان ۱۶ ساله به نام «محمد ابوخضیر» را ربوده و با ریختن بنزین در گلوی او و به آتش کشیدنش، وی را به قتل رسانده اند.

بین خشونتی که حکومت اسرائیل در برابر مردم بی دفاع غزه به کار می بنند و ظهور عناصر فاشیستی در داخل اسرائیل که قادر به انجام چنین جنایات وحشیانه ای هستند، پیوند نزدیکی وجود دارد.

این رویدادها، علائم بیماریِ یک بحران سیاسی و اجتماعی فراگیر در خودِ اسرائیل هستند. سرکوب بی امان و به سرعت در حال رشد مردم فلسطین، مستلزم بسیج ارتجاعی ترین نیروها است. جامعۀ اسرائیل به شدت دو قطبی شده است. بخش های وسیعی از جامعۀ اسرائیل با توحش علیه فلسطینیان به عنوان امری اخلاقاً غیرقابل توجیه و به لحاظ سیاسی ورشکسته ضدیت نشان می دهند، اما صدایشان در دستگاه سیاسی ارتجاعی اسرائیل مجرایی برای بروز نمی یابد. هر سال هزاران اسرائیلی عطای این کشور را به لقایش می بخشند و آن را ترک می گویند.

بمباران های مداوم غزه، آخرین فصل در تاریخ ۶۶ سالۀ خشونت علیه مردم فلسطین است. اسرائیل با اشغال خاک فلسطین و اخراج مردم آن استقرار یافت. در حالی که بسیاری از یهودیان برای فرار از جنایات هولناک اروپای فاشیستی علیه آنان در جریان جنگ جهانی دوم به اسرائیل آمدند، اما پیامد تراژیک پروژۀ صهیونیسم، دولتی بوده است که جنایانش علیه مردم فلسطین یادآور بسیاری از روش های مورداستفادۀ نازی ها است.

تقریباً نیم قرن از جنگ شش روزۀ ژوئن ۱۹۶۷ گذشته است، جنگی که طی آن اسرائیل کنترل کرانۀ باختری، قدس شرقی، غزه، «بلندی های جولان» سوریه و سایر قلمروهای عرب را اشغال کرد. رژیم صهیونیستی با دور بی پایان جنگ، اشغال و سرکوب تعریف می شود. ده ها هزار فلسطینی کشته شده اند. رژیم اسرائیل نه فقط پناهندگی میلیون ها فلسطینی را به وضعیتی همیشگی بدل کرده، بلکه چندین نسل از مردم را به کام فقر و سرکوب کشانده است.

این تاریخ، پیامدهای دهشتناکی برای مردم منطقه، اعم از یهودی و عرب، در برداشته است.

رهبران اسرائیل با غرور کشور خود را تنها کشور «دمکراتیک» خاورمیانه خطاب می کنند. این یک دروغ است. اسرائیل کشوری است که با سرکوبی میلیون ها فلسطینی، برپاییِ ایست های بازرسی نظامی و دیوارکشی در سراسر مناطق اشغالی و سلطۀ مشتی الیگارشِ مولتی میلیاردر و عمّال شان بر زندگی روزمرۀ مردم، روی پا است.

اسرائیل یکی از نابرابرترین جوامع جهان به شمار می رود. بین سال های ۱۹۹۵ و ۲۰۱۱، سهم کارگران از درآمد ملی به مراتب سریع تر از امریکا کاهش یافت. طی دو دهۀ گذشته، دستمزدها در اسرائیل دستخوش سقوط آزاد شده اند. این کشور با جمعیت ۷.۹ میلیون نفر و سرانۀ تولیدِ بسیار بالاتر از امریکا، ۱۸ میلیاردر دارد. در همان حال که فقر رشد داشته است، ۵۰۰ ابرثرومند اسرائیلی شاهد سه برابر شدن ثروت خود در طول ۱۲ سال گذشته بوده اند.

نخبگان حاکم در جستجوی آن هستند که تنش های داخلی عظیم جامعۀ اسرائیل را با جنگ و سرکوبی توده های عرب به بیرون منحرف کنند.

در تابستان سال ۲۰۱۱، چند ماه پس از آغاز تحولات انقلابی مصر، خشم مردمی نسبت به فقر، نابرابری اجتماعی، کاستن از هزینه های آموزش، مسکن و بهداشت و درمان، در قالب تظاهرات مردمی وسیع در اسرئیل با گرد آمدن صدها هزار نفر معترص منفجر شد. سال بعد، حکومت اسرائیل جنگ جدیدی را علیه غزه آغاز کرد. در جریان حملات هوایی هشت روزه، بالغ بر ۱۰۰ فلسطینی جان باختند.

سیاست های طبقۀ حاکم اسرائیل چه آینده ای را نوید می دهد؟ در پاسخ باید گفت که تنها جنگ های جدید و به مراتب وحشیانه تری را که در آن تلاش های بیش از پیش خشن برای درهم شکستن مقاومت توده های عرب، اسرائیل را به مسیری پرتاب خواهد کرد که حقیقتاً معنی نسل کشی خواهد داشت. پیامدهای این جنگ ها برای مردم یهودی و همین طور عرب ویرانگر خواهد بود.

طبقۀ کارگر باید از چنین پیامدی جلوگیری کند. تنها راه پیشروی طبقۀ کارگر یهود، گسست از ناسیونالیسم صهیونیستی است. آمال کارگران و جوانان اسرائیل نه می تواند در درون احزاب راست گرای متعدد دستگاه صهیونیستی حاکم نمودی داشته باشد و نه این که از خلال جنبش های اساساً ازبین رفتۀ «صلح» و احزابی که هم­چنان به چهارچوب ناسیونالیستی و صهیونیستی وابسته هستند، پیش برده شود.

کارگران فلسطین و توده های تحت ستم، قربانیان ستم وحشتناکی هستند. اما آن ها در عین حال قربانیان یک چشم انداز سیاسی ورشکسته نیز هستند. وقتی ۴۷ سال پیش جنبش فلسطینیان برخاست، بورژوازی عرب داعیۀ نمایندگی یک جنبش ملی متحد در برابر امپریالیسم را داشت. کذب بودن این ادعا تماماً در طول دهه های بعدی افشا شده است.

مردم فلسطین به کرّات هم از سوی حکومت های بورژوایی مختلف عرب که همگی با امپریالیسم پیوند دارند، و هم از سوی رهبران بورژوای خود در جناح های مختلف «جنبش خلق فلسطین» و سازمان های اسلامگرای رقیب آن مورد خیانت قرار گرفته اند.

شکست چشم انداز ناسیونالیستی بار دیگری خود را با انزوای توده های فلسطینی در غزه نمایش می دهد. حکومت حماس در غزه به دنبال حمایت رژیم های بورژوای عرب است که همگی متحدین عملی اسرائیل در سرکوبی مردم فلسطین هستند. رژیم دست نشاندۀ امریکا در مصر، به رهبری ژنرال عبد الفتاح السیسی، رهبر کودتا، مرز این کشور با غزه را بسته و مردم فلسطین را زیر رگبار بمب های اسرائیل تنها رها کرده است.

در عین حال، چشم انداز ناسیونالیستی در پشت سیاستِ به اصطلاح «دو دولت»- یک دولت صهیونیستی در کنار یک دولت کوچک فلسطینی که خلع سلاح و پیوند درونی آن قطع شده باشد- ورشکستگی خود را به اثبات رسانده است.

در شرایطی که کلّ خاورمیانه در حال طغیان بوده و با خطر فرورفتن در یک جنگ منطقه ای به دلیل سیاست های آتش افروزانه و فاجعه بار امپریالیسم امریکا مواجه است، طبقۀ کارگر و توده های تحت ستم به طور عاجلی نیازمند یک چشم انداز سیاسی جدید هستند.

متحدین واقعی کارگران و توده های تحت ستم فلسطین، کارگران جهان، از جمله امریکا و اسرائیل هستند. در هر گوشۀ جهان، کارگران با حملات سهمگین به استانداردهای زندگی و حقوق دمکراتیک، همراه با رشد نابرابری اجتماعی رو به رو هستند. آنان عمیقاً با میلیتاریسم و جنگ افروزی های قدرت های بزرگ- چه در اروپا علیه روسیه، در آسیا علیه چین و یا در خاورمیانه علیه سوریه و ایران- که خطر روشن شدن جرقه های یک جنگ هسته ای و جدید جهانی را دارد، مخالف هستند.

تنها راه حل مترقی در برابر بحران، راه حلی است متکی بر مبارزۀ طبقاتی متحد کلیۀ کارگران منطقه در برابر امپریالیسم، صهیونیسم و بورژوازی عرب، و مبارزه برای سوسیالیسم. به جای اسرائیلِ سرمایه داری و صهیونیستی، یک دولت کارگری است که باید برای متحد کردن تمامی مردم حول دمکراسی و برابری، به عنوان جزئی از مبارزه برای ایالات متحدۀ سوسیالیستی خاورمیانه مستقر شود.

آینده در گروی ساختن احزاب جدید سیاسی، بخش هایی از کمیتۀ بین المللی انترناسیونال چهارم، برای مبارزه در راه برنامۀ انترناسیونالیسم سوسیالیستی، اتحاد طبقۀ کارگر عرب و یهودی و مبارزۀ مشترک علیه سرمایه داری و امپریالیسم است.

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− 2 = 5