دربارۀ روز جهانی زنان
و. ا. لنین
نگارش: پراودا، ۴ مارس ۱۹۲۰
انتشار: زنان و کمونیسم، لاورنس و ویشارت، لندن، ۱۹۵۰
ترجمه: کیوان نوفرستی
سرمایه داری، برابری صوری را با نابرابری اقتصادی، و در نتیجه اجتماعی، ترکیب می کند. این یکی از خصلت های عمدۀ متمایزکنندۀ سرمایه داری است، خصلتی که ریاکارانه از سوی حامیان بورژوازی، لیبرال ها، پنهان می شود، و برای دموکرات های خرده بورژوا قابل درک نیست. ضمناً از این خصلت متمایزکنندۀ سرمایه داری، ضرورتی برمی خیزد و آن اینست که ما ضمن مبارزۀ قاطعانه برای برابری اقتصادی، آشکارا نابرابری سرمایه داری را تصدیق کنیم، و حتی تحت شرایط معینی، این تصدیق آشکار نابرابری را به عنوان بنیانی برای سازمان دولت پرولتری (قانون اساسی شوروی) لحاظ کنیم.
اما سرمایه داری حتی در ارتباط با برابری صوری هم (برابری در مقابل قانون، «برابری» میان فرد گرسنه و سیر، میان مالک و غیرمالک) نمی تواند بیتناقض باشد. یکی از بارزترین تبلوراتِ این تناقض، موقعیت پست زنان در مقایسه با مردان است. هیچ یک از دولت های بورژوایی، حتی مترقی ترین دولت جمهوری دموکراتیک هم برابری کامل حقوق را به ارمغان نیاورده است.
اما جمهوری شورایی روسیه بی درنگ هرگونه بقایای نابرابری در موقعیت قانونی زنان را بلا استثنا محو کرد، و برابری کامل زن را در قوانین خود تضمین نمود.
گفته می شود که بهترین ملاک سطح فرهنگ، موقعیت قانونی زن است. در این گفته، ذره ای کوچک از حقیقتی ژرف وجود دارد. از این نقطه نظر، تنها دیکتاتوری پرولتاریا، تنها دولت سوسیالیستی می توانست به سطح بالاتری از فرهنگ برسد و چنین نیز کرد. بنابراین تشکیل (و تثبیت) نخستین جمهوری شورایی– و به موازات و در ارتباط با آن، انترناسیونال کمونیست– قطعاً انگیزه ای نوین، بی مانند و نیرومند را به جنبش زنان کارگر وام می دهد.
برای همین، وقتی ما از کسانی صحبت می کنیم که تحت نظام سرمایه داری، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، به طور کامل یا جزئی، تحت ستم قرار می گرفتند؛ این نظام شورایی، و تنها نظام شورایی است که دموکراسی را تضمین می کند. موقعیت طبقۀ کارگر و دهقانان فقیر به روشنی این را اثبات کرده است. موقعیت زنان به وضوح این را به اثبات رسانیده است.
اما نظام شورایی، بیانگر آخرین مبارزۀ تعیین کننده برای الغای طبقات، برای برابری اقتصادی و اجتماعی است. برای ما، دموکراسی، حتی دموکراسی برای کسانی که تحت ستم سرمایه داری قرار داشتند، از جمله دموکراسی برای جنسیتِ تحت ستم، ناکافی است.
هدف پیش روی جنبش زنان کارگر، مبارزه برای برابری اقتصادی و اجتماعی زن، و نه صرفاً برابری صوری او است. وظیفۀ اصلی این است که زنان را به حیطۀ کار اجتماعاً مولد بکشانیم، از «بردگی خانگی» رها سازیم، آن ها را از انقیاد ملال آور و اهانت آمیز پذیرش جوّ یکنواخت و محدود آشپزخانه و اتاق شیرخوارگان آزاد کنیم.
این مبارزه ای است طولانی، مبارزه ای که بازسازی رادیکال تکنیک ها و عرف های اجتماعی را می طلبد. اما این مبارزه با پیروزی کامل کمونیسم پایان خواهد گرفت.