فرود بر سطح ستارۀ دنباله دار: نقطۀ عطف جدیدی در اکتشاف فضایی

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه

 برایان داین برگردان: آرام نوبخت

طی همین هفته میلیون ها نفر در سرتاسر جهان با اشتیاق اخبار فرود موفقیت آمیز کاوشگر فیله بر سطح ستارۀ دنباله دار «۶۷ پی/ چوریوموف– گراسیمنکو»، این جرم آسمانی کوچک و صخره ای در نیم میلیارد کیلومتری زمین را دنبال کردند. باید گفت نقطۀ عطف جدیدی فراسیده، به طوری که دانشمندان برای نخستین بار قادر به انجام تحلیلی زنده و در محل، از یک ستارۀ دنباله دار شده اند.

۹ قطعۀ ابزاری همراه فرودگر فیله (۱) در طی ۶۰ ساعت فعالیت خود اطلاعاتی را دربارۀ ستارۀ دنباله دار جمع آوری کردند که به پاسخ سؤالات دیرینه در مورد تاریخ منظومۀ شمسی یاری خواهند رساند. دانشمندان به خصوص امیدوارند که این مأموریت به فهم عمیق تر تئوری ای منجر شود که ستاره های دنباله دار را منشأ اولیۀ آب و ترکیبات ارگانیک بر روی کرۀ زمین می داند. هرچند این فرودگر به دلیل فقدان انرژی به خوابی زمستانی فرو رفته، اما نتایج ارسالی آن نقداً ترکیب این ستارۀ دنباله دار را برای محققین روشن کرده است.

امید می رود «سفر کوتاهی» که فیله روز جمعه برای تغییر جهت خود در پیش گرفت، به این کاوشگر اجازه دهد که هر چه سریع تر انرژی کافی را جذب و مجدداً برای مدتی کوتاه آنلاین شود. به احتمال زیاد طی روزها و ماه های پیش رو به آهستگی نیرو خواهد گرفت و نهایتاً امکان تداوم تحقیقات را فراهم خواهد کرد. اوربیتر رزتا که کاوشگر فیله را به مقصد آن حمل می کرد، در ایستگاه باقی خواهد ماند و طی دست کم یک سال آتی این ستارۀ دنباله دار را ضمن نزدیک شدن آن به خورشید و فروریختن قسمت های زیادی از آن، رصد خواهد کرد.

در بحبوحۀ بیانیه ها و اظهارات بی حد و حصری که این دستاورد علمی را پیروزی اصلِ «سود» عنوان می کنند، باید تأکید کرد که انگیزه و نیروی محرک مأموریت رزتا به عنوان مأموریتی که از یک دهۀ پیش آغاز شد، نه منفعت خصوصیِ این یا آن ابرشرکت غول پیکر، بلکه همانگی و ترکیب عقلایی کار جمعی هزاران دانشمند در سرتاسر جهان بوده است.

این فرودگر که قادر به نمونه برداری از سطح و همین طوری گازهایی است که از مواد فرّار ستارۀ دنباله دار تبخیر می شود، مجموعه ای از ابزار و ادوات را به همراه دارد که به دست دانشمندانی در بیش از دوازده کشور طراحی و ساخته شده اند. مدیریت فرودگر به عهدۀ دانشمندانی در آلمان بود و به علاوه کنسرسیومی متشکل از متحصصین اتریش، فنلاند، فرانسه، مجارستان، ایرلند، ایتالیا و انگلستان را دربرمی گرفت.

با این حال محدودیت های غیر ضروری در تأمین بودجۀ پروژه های علمی– که خود بنا به اولویت های «مهم»تر حکومت ها اعمال می شود– تأثیر بسیار مشهود و قابل توجهی بر این مأموریت داشت. طرح های اولیه برای فضاپیمایی که بتواند همراه با نمونه ای از ستارۀ دنباله دار به زمین بازگردد، به دلیل منابع ناکافی کنار گذاشته شد. گزنه های کم هزینه تر برای پرتابگر این مأموریت و اسقاط کردن «سیستم پیش رانشی» فرودگر، بنا به دلایل مالی و نه علمی انتخاب شدند. به علاوه فقدان منبع نیروی رادیواکتیو، تأثیری منفی بر مأموریت رزتا داشت و امکان تلاش های مشابه در آینده را هم تضعیف می کند.

با این وجود بنا به تمامی گزارش ها، فرود بر روی ستارۀ دنباله دار بسیار موفقیت آمیز بوده است و طی هفته ها و ماه های پیش رو فرصت کافی و وافی خواهیم داشت تا چیزهای بسیاری از سفر طولانی فیله بیاموزیم.

موفقیت فیله، در نقطۀ مقابل دو فاجعۀ فضایی است که ظرف یک هفته در اواخر ماه گذشته رخ داد؛ هر دوی این موارد، پیامدهای خصوصی ساری و مقید کردن اکتشاف فضایی به اصل سود خصوصی را برجسته می کردند. «اسپیس شیپ ۲»، مهم ترین ساختۀ شرکت نوپای گردشگری فضایی «ویرجین گلِکتیک»، در طول پرواز منفجر و منجر به مرگ خلبان آزمایش شد. در حادثۀ دیگر، راکت «آنتارِس» ساختۀ شرکت «اوربیتال ساینسز» در یک مأموریت به «ایستگاه فضایی بین المللی»، لحظاتی پس از پرتاب دچار نقص فاجعه آمیز موتور شد.

در هر دو مورد، «سود» بر ایمنی و مهندسی اولویت داشت: «اسپیس شیپ ۲» با سوخت جدیدی پرواز می کرد که به زعم دانشمندان شرکت، به اندازۀ کافی مورد آزمایش قرار نگرفته بود، درحالی که «آنتارس» از موتورهای چندمنظورۀ شوروی سابق استفاده می کرد که بیش از ۴۰ سال از عمرشان می گذشت (رجوع کنید به مطلب «سرمایه داری و برنامۀ فضایی»).

امروز تعارض میان دستاورد علمی و روند فاجعه آمیزی که طبقات حاکم درسر می پرورانند، روندی که جهان را تهدید به سقوط در در پرتگاهی عمیق می کند، بیش از پیش به شکل زمختی دیده می شود.

همین هفته، در بحبوحۀ بحران ژئوپلتیک رو به رشدی که جرقه هایش با جنگ افروزی های روزافزون قدرت های اصلی امپریالیستی روشن شد، رهبران «گروه ۲۰» گردهم جمع می شوند. در اروپا، بحران اوکراین باری دیگر ایالات متحده و اروپای غربی را با روسیه سرشاخ کرده است. ایالات متحده در جبهۀ اقیانوس آرام، کشورهای استرالیا، ژاپن و میزبانی از دیگر کشورها را برای مهار کردن چین به صف درآورده است. در خاورمیانه، حکومت اوباما روانه شده و به سرعت جنگ جدیدی را در عراق و سوریه گسترش می دهد.

مبالغ هنگفتی برای ابزار کشتار و ویرانگری تلف می شود. ایالات متحده به تنهایی سالانه بالغ بر نیم تریلیون دلار صرف تقویت سازوکار نظامی و اطلاعاتی خود می کند– درحالی که که رقم تخصیص یافته به مأموریت رزتا، به ۱٫۷۵ میلیارد دلار می رسید. برآورد می شود که هزینۀ جنگ عراق از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۱، به ۴ تریلیون دلار برسد.

مبالغ دیگری هم هستند که به اشرافیت مالی اختصاص پیدا می کند، تریلیون ها دلار ناگفته به به بانک ها داده شده تا بازارهای بورس را سر پا نگاه دارند و ولع ابر ثروتمندان را رفع کنند. به علاوه هیئت های حاکم در همان حال که بشریت را به سوی بُن بست می کشانند، در کشورهای خود هر آن چه را که ارتجاعی، ضدّ علمی و واپس مانده است، به شکل سیاسی و ایدئولوژیک احیا می کنند.

دستاوردهای علمی نظیر فرود بر سطح ستارۀ دنباله دار، یادآور مهمی است که بشریت توانایی کارهای بزرگ را دارد، چه در محدودۀ جوّ زمین و چه خارج از آن. این دستاوردها نشان از فرصت هایی دارد که تحقق شان وابسته به بسیج سیاسی مستقل طبقۀ کارگر است، طبقه ای که باید به عنوان مدافع هر آن چه مترقی است، وارد صحنه شود.

پرسش آن است که چه چیزی مانع حل چالش های عظیم و عاجلی است که با آن رو به رو هستیم؟ این مانع، نه ظرفیت های مولد بشر، که سازمان دهی اجتماعی سرمایه داری است. در جامعه ای که بر بنیان های منطقی و عقلایی بنا شده باشد، همین روش های علمی مورد استفاده بر فرود آمدن بر سطح ستارۀ دنباله دار، می تواند به همان شکل به طور موفقیت آمیزی برای حل مشکلات روی کرۀ زمین استفاده شود: فقر، بیکاری، فجایع زیست محیطی، بیماری، گرسنگی و جنگ.

در حاشیۀ فرودآمدن کاوشگر فیله بر سطح ستارۀ دنباله دار، جملۀ «کارل سیگن» فقید به ذهن متبادر می شود که زمانی ضمن تعمق دربارۀ وسعت کیهان گفته بود: «جهان های بی شمار، لحظات بی حد و حصر، بیکرانی فضا و زمان. و اما سیارۀ کوچک ما در حال حاصر؛ این جا ما با یک گره گاه حساس در تاریخ رو به رو می شویم. تبعات آن چه درحال حاضر با دنیای خود انجام می دهیم، تا چندین قرن بازتولید خواهد شد و به شکل نیرومندی بر سرنوشت نسل های آتی ما تأثیر خواهد گذاشت. این توان در ما هست که تمدن و شاید نوع بشر را نابود کنیم… اما ما قادر به استفاده از حس همدردی و هوش خود، از تکنولوژی و ثروت خود نیز هستیم تا بتوانیم یک زندگی معنادار و سرشار از وفور را برای تمامی ساکنین این سیاره به ارمغان بیاوریم».

این عبارات در سال ۱۹۸۰، در میانۀ جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد شوروی گفته شد. سی و پنج سال بعد، همین گفته ها با نیروی بیش تری کاربرد دارند. انتخاب بین دو امکان– ویرانی تمدن، یا استقرار شرایط بهبود علمی و پیشرفت اجتماعی– بستگی به ایجاد یک بنیان جدید برای اجتماع انسان، سرنگونی سرمایه داری و جایگیزینی آن با سوسیالیسم دارد. این، در یک کلام، یک مسألۀ انقلابی است.

۱۵ نوامبر ۲۰۱۴

http://www.wsws.org/en/articles/2014/11/15/pers-n15.html

(۱) این ابزارهای ۹گانه، چگالی و خصوصیات حرارتی سطح، میدان های مغناطیسی، گازها، و فعل و انفعال میان ستاردۀ دنباله دار و باد خورشیدی را انازه گیری می کنند.

http://www.wsws.org/en/articles/2014/11/15/pers-n15.html

ابزارهای فرودگر و اوربیتر رزتا کارکرد آن ها، در سایت زیر توضیح داده شده است:

http://www.esa.int/Our_Activities/Space_Science/Rosetta/The_Rosetta_lander

http://www.esa.int/Our_Activities/Space_Science/Rosetta/The_Rosetta_orbiter

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

8 + 2 =