ساندرز و سوسیالیسم

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
بری گری / برگردان: آرام نوبختطی کارزار کنونی انتخابات ریاست جمهوری امریکا که تصوّرات عمومی را به چالش کشیده و بحران بی اندازه ای را برای نظام سیاسی امریکا دربرداشته است، شاخص ترین فاکتور حمایت گسترده و رو به رشد از «برنی ساندرز» است، کاندیدایی که خود را «سوسیالیست دمکرات» خطاب می کند.

سناتور ایالت «ورمونت»، که علناً این کارزار را تلاشی برای معکوس کردن روند ریزش حمایت از حزب دمکرات و بهبود چشم اندازهای این حزب در انتخابات ۲۰۱۶ توصیف کرده است، مسألۀ نابرابری اجتماعی و دسیسه های وال استریت را به موضوع محوری برای به چالش کشیدن «هیلاری کلینتون»، وزیر امور خارجۀ اسبق و نامزد ریاست جمهوری حزب دمکرات تبدیل کرده است. واکنش مردمی به مراتب بزرگ تر از آن چیزی بود که کسی در دستگاه سیاسی و رسانه ای، از جمله خود ساندرز، بتواند پیش بینی کند.

در حالی که تنها چند روز تا انتخابات ۱ فوریۀ انجمن های حزبی «آیووا» فاصله است، ساندرز طبق نظرسنجی ها در ایالتی کلیتون را حذف کرده یا از او سبقت گرفته است که گمان می رفت پیروزی کلینتون با صرف میلیون ها دلار در آن محرز باشد. در ایالت «نیوهمپشایر» که یک هفتۀ دیگر میزبان یک انتخابات مقدماتی است، ساندرز با اختلاف دو رقمی نسبت به کلینتون، که به نظر می رسد افزایش پیدا کند، پیشتاز است.

صعود حمایت از ساندرز از این جهت بسیار قابل توجه تر است که با وجود دو ماه تبلیغات و ترس افروزی بی وقفۀ رسانه ها بر سر خطر حملات تروریستی به دنبال حوادث پاریس و «سن برناردینو» ادامه یافته است. تا مدتی قبل متخصصین رسانه ها با بغض و کینه می گفتند که کار کارزار ساندرز دیگر تمام است، چرا که توجه مردم از نابرابری اقتصادی به «مبارزه با تروریسم» چرخش کرده است.

حمایت از ساندرز نادرستی افسانه سرایی های بسیار دربارۀ مردم امریکا و سیاست امریکایی را نشان داده است. در کشوری که بیش از نصف قرن ضدّیت با سوسیالیسم نوعی مذهب بوده است، جایی که عقاید سوسیالیستی از گفتمان سیاسی حذف شده و در رسانه ها ممنوع بوده است و جایی که مخالفین سوسیالیست هر دو حزب سرمایۀ کلان به دلیل قوانین ضدّ دمکراتیک انتخاباتی از صندوق آرا بیرون نگه داشته می شوند، نشان داده می شود که عقاید سوسیالیستی بسیار محبوب هستند.

نطرسنجی اخیر نشان داد که اکثریت رأی دهندگان به دمکرات ها در «آیووا» خود را سوسیالیست می دانستند. به خصوص محکومیت نابرابری اجتماعی و وال استریت از سوی ساندرز واکنش نیرومندی در بیان جوانان داشته است. یکی از نظرسنجی های Yougov از دمکرات های آیووا نشان داد که در بین رأی دهندگان سنین ۱۸ تا ۲۹، ساندرز با رقم خیره کنندۀ حمایت ۷۴ درصدی نسبت به حمایت ۱۴ درصدی از کلینتون پیشتاز است.

در کشوری که کل دستگاه سیاسی، رسانه ای و آکادمیک، دغدغۀ موضوعات نژاد، جنسیت و جهت گیری جنسی را دارد و مسائل پایه ای طبقاتی پس زده می شود، روشن می شود که دغدغه های واقعی اکثریت مطلق مردم، موضوعات اجتماعی و اقتصادی بنیادینی هستند که فراتر از مشغلۀ فکری «سیاست های هویتی» می روند، و در بین همۀ کارگران مشترک هستند.

اقشار وسیعی از کارگران و جوانان به خاطر دهه ها ارتجاع اجتماعی و اقتصادی، که این نیز در دورۀ اوبامای قهرمان «امید» و «تغییر» صرفاً تشدید شده است، در حال رادیکالیزه شدن هستند. واقعیتِ جنگ دائمی و اتلاف منابع عظیم برای کشتار و تاراج در آن سوی آب ها، همراه با غارت اقتصاد در داخل به دست یک الیگارشی جنایتکار مالی و صاحبان شرکت ها، این اقشار را منزجر کرده است.

در شرایطی که سیاستمداران و رسانه ها هیچ چیز جز دروغ به خورد آنان نداده اند- به خصوص این ادعای کذب که امریکا در حال تجربۀ یک بهبود اقتصادی است- وقتی یک کاندیدای برجستۀ ریاست جمهوری دربارۀ موضوعاتی صحبت می کند که دغدغۀ آن ها است، نتیجتاً با ترکیبی از شگفتی و امید واکنش نشان می دهند.

هفتۀ گذشته، شاهد یک کارزار عظیم از طرف رسانه ها و حزب دمکرات برای مقابله با صعود ساندرز بوده است. هواداران برجستۀ کلینتون با این ادعا به ساندرز حمله برده اند که او به اندازۀ کافی حامی شهروندان امریکایی-افریقایی نیست، و دیگران نیز درگیر سیاه­نمایی علیه چپ ها هستند. روز دوشنبه اوباما چند قدم به تأیید کردن کلینتون نزدیک تر شد. او در رادیوی اینترنتی سایت Politico، هر گونه قیاس بین پیروزی خود نسبت به کلینتون در سال ۲۰۰۸ در انجمن های حزبی آیووا و صعود ساندرز در نظرسنجی های این ایالت را رد کرد. اوباما تا جایی پیش رفت که کلینتون را بابت «ایجاد یک تغییر زنده و واقعی در زندگی روزمرۀ مردم» تحسین کرد.

سرمقالۀ اصلی «وال استریت ژورنال» به تاریخ ۲۰ ژانویه با عنوان «جدّی گرفتن ساندرز»، هشداری بود به نخبگان مالی و شرکت ها دربارۀ پیامدهای خطرناک کارزار ساندرز. این سرمقاله در همان حال که دربارۀ رادیکالیسم طرح های اصلاحی پیشنهادی ساندرز به شدت مبالغه و حتی به عنوان مثال ادعا می کرد که ساندرز «از حکومت برای کنترل ابزار تولید» استفاده خواهد نمود، اما روشن کرد که نخبگان مالی هیچ یک از این تمهیدات ساندرز را برای کاهش نابرابری های اجتماعی و مهار کردن بانک ها، حتی ملایم ترین آن ها بنا به شاخص های تاریخی، برنخواهند تافت.

این روزنامه با استناد به نظرسنجی «وال استریت ژورنال» و «ان.بی.سی» که نشان می دهد در یک رقابت فرضی، ساندرز، دونالد ترامپ را به عنوان پیشتاز حزب جمهوری خواه با ۱۵ واحد درصد شکست می دهد، دربارۀ احتمال انشعاب در درون حزب جمهوری خواه و «یک نتیجۀ انتخاباتی استثنایی» اظهار نگرانی کرد.

اما کارگران و جوانانی که به خاطر تعلق خاطر به ایده های سوسیالیستیِ برابری اقتصادی و همبستگی انسانی جذب ساندرز می شوند، موظف اند که یک سلسله پرسش های برخاسته از کارزار این سناتور «ورمونت» را هم مدّ نظر داشته باشند؛ مهم تر از همه این که سوسیالیسم چیست و سوسیالیست های واقعی چه کسانی هستند؟

در همان حال که ساندرز ولع و جنایتکاری وال استریت را آماج حملات خود قرار می دهد، اما از جنگ های امپریالیستی که حکومت اوباما به نفع درست همین نخبگان مالی آغاز می کند دفاع می کند. چگونه می توان با آن چه که «طبقۀ میلیاردرها» (لفظ مورد استفادۀ ساندرز) در داخل کشور انجام می دهد، مخالفت بود و از آن چه که در گوشه و کنار جهان انجام می دهد حمایت کرد؟ سیاست داخلی و خارجی دو روی یک سکه هستند- استراتژی جهانی طبقۀ حاکم امریکا، و هزینۀ تریلیون ها دلاری که در سخت افزارهای نظامی و جنگ تلف می شوند، ناگزیز به دوش طبقۀ کارگر می افتند. هیچ مبارزه ای برای سوسیالیسم وجود ندارد که جدای از مبارزه علیه جنگ امپریالیستی باشد.

ساندرز ادعا می کند که نمایندۀ منافع کارگران امریکا است، اما او ناسیونالیسم اقتصادی و شُووینیسم را ترویج می کند؛ ساندرز در جستجوی آن است که خشم کارگران نسبت به اخراج های گسترده و کاهش دستمزدها را از نخبگان و صاحبان شرکت ها در امریکا منحرف و در عوض آن را علیه کارگران چین، مکزیک و دیگر نقاط جهان هدایت کند، و برای این منظور خود را در صف اتحادیه های کارگری قرار می دهد. سوسیالیسم از همان بدایت امر متکی بر انترناسیونالیسم – یعنی وحدت بین المللی طبقۀ کارگر- در تقابل با ناسیونالیسم بوده است.

ساندرز در جستجوی آن است که به نامزد ریاست جمهوری حزب دمکرات تبدیل شد، یعنی قدیمی ترین حزب سرمایه داری ایالات متحدۀ امریکا. او هرگز توضیح نمی دهد که چگونه «سوسیالیسم» او می تواند در چهارچوب حزب سیاسی تحت کنترل وال استریت تحقق می یابد. سوسیالیسم تنها متکی بر استقلال سیاسی طبقۀ کارگر از تمامی احزاب و سیاستمداران سرمایه داری امکان پذیر است. سوسیالیسم نه به گِله و شکایت از قدرت­مداران، که به مبارزۀ انقلابی طبقۀ کارگر برای کسب قدرت سیاسی و یک حکومت کارگری نیاز دارد.

تمهیدات پیشنهادی ساندرز- تجزیۀ بزرگ ترین بانک ها، شهریۀ رایگان دانشگاه، بهداشت و درمان همگانی، حداقل دستمزد ۱۵ دلار در هر ساعت- با سازوبرگ اقتصادی و سیاسی موجود که مورد پذیرش و دفاع ساندرز است، سازگاری ندارد. سرمقالۀ «وال استریت ژورنال» جای تردید نمی گذارد که طبقۀ حاکم هرگز به تصویب چنین تمهیداتی تن نخواهد داد و به بی رحمانه ترین روش ها برای مسدود کردن آن ها متوسل خواهد شد. پاسخ نخبگان حاکم و هر دو حزب آن ها به رشد مخالف اجتماعی، میلیتاریزه کردن پلیس، و دیر یا زود استقرار یک دولت پلیسی برای درهم شکستن خشونت آمیز هرگونه چالش جدی در برابر سود و قدرت خود است.

برای تأمین شغل، آموزش، مسکن، بهداشت و درمان، بازنشستگی شایسته و کلیۀ دیگر مایحتاج زندگی، طبقۀ کارگر وادار خواهد شد که قدرت الیگارشی مالی را درهم بشکند، کنترل ثروتش را به دست بگیرد و به کنترل خصوصی آن بر صنعت، مالیه، حمل و نقل پایان دهد. سوسیالیسم از مالکیت عمومی بر ابزار تولید، تحت کنترل دمکراتیک کارگران، جدایی ناپذیر است و این چیزی است که ساندرز صراحتاً رد کرده است.

طبقۀ کارگر در همان حال که به مبارزات طبقاتی بزرگی گام می نهد، با کمک وب سایت کمیتۀ بین المللی انترناسیونال چهارم و «حزب برابری سوسیالیستی»، درک خواهد کرد که ساندرز و متحدین سیاسی او، مانعی در برابر پیشروی جنبش توده ای انقلابی هستند که باید آگاهانه طرد و به دور انداخته شوند.

۲۷ ژانویۀ ۲۰۱۶

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 49 = 53