ریشه های بحران «فلینت» و «دیترویت»

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
اریک لاندن / برگردان: آرام نوبختافشا شدن اخباری از شهر «فلینت» واقع در ایالت «میشیگان» امریکا مبنی بر آن که هزاران خانوادۀ کارگری و کودکانشان در معرض مسمومیت سرب قرار داشته اند، موجی از خشم را در سراسر جهان برانگیخته است.

آن چه در این شهر رخ داده است، به طور کلی روشن است؛ هرچند هنوز جزئیاتی در حال انتشار هستند. ماه آوریل ۲۰۱۴، مقامات شهر تصمیم گرفتند که پس از افزیش نرخ های وزارت آب «دیترویت»، با اتصال منبع آب آشامیدنی شهر خود به رودخانۀ آلودۀ فلینت، به میزان ۵ میلیون دلار صرفه جویی کنند. وجود سطوح بالای اسید در آب این رودخانه منجر به خوردگی لوله های سربی، فرسایش روکش معدنی محافظ و ورود سرب به آب مورد استفادۀ ده ها هزار نفر برای مصارف آشامیدنی، شستشو و استحمام شده است.

پیش­تر ۱۰ نفر به دلیل شیوع بیماری لژیونر که احتمالاً به دلیل آلودگی آب به سرب بوده است، جان باخته اند. کودکان به طور اخص در برابر مسمویت سرب آسیب پذیرند. آلودگی سرب می تواند تبعاتی نظیر کُما، آتاکسی، بیماری مغزی، عقب ماندگی ذهنی، اختلالِ کم توجهی-بیش فعالی (ADHD)، اختلالات رفتاری و عفونت در ناحیۀ تناسلی را در بر داشته باشد. لطمات وارده به بدن و مغز، دائمی هستند.

هفت مایل دورتر از «دیترویت»، هزاران معلم یک «اعتصاب تمارضی»* را مستقل از و در تقابل با اتحادیه های کارگری به منظور اعتراض به وضعیت فاجعه بار نظام مدارس عمومی سازمان داده اند. مدارس عمومی دیترویت چندین دهه خالی از بودجه بوده اند، چرا که منابع لازم به سوی مدارس انتفاعی با مدیریت خصوصی جریان پیدا کرده است.

در نتیجه ۵۰ هزار دانش آموز دیترویت در مدارسی پر از موش درس می خوانند که کپک سیاه سمی، رشد قارچ، فقدان امکانات گرمایشی و ریزش ساختمان آن ها را تهدید می کند.

مقامات هر دو حزب، و در همۀ سطوح حکومت های ایالتی، محلی و فدرال، در فاجعۀ فلینت و دیترویت نقش دارند. پاسخ مقامات چیزی نبوده است جز ریختن اشک تمساح، دروغ گویی، طفره رفتن و انداختن تقصیر به گردن دیگران.

«ریک اسنایدر»، فرماندار میشیگان و سرمایه داری با خالص ثروتی به ارزش تقریباً ۲۰۰ میلیون دلار، در این وضعیت مسئولیت شخصی دارد. ایمیل هایی که روز چهارشنبه منتشر شدند، نشان می دهد که دستگاه ذی ربط او از آلودگی های فلینت اطلاع داشته، با این وجود بحران را پنهان ساخته و کل موضوع را یک «فوتبال سیاسی» خطاب کرده بوده است. «اسنایدر» همان روز در شبکۀ خبری «سی.بی.اسی» حضور یافت و در یک بیانیۀ غیرقابل باور، اعلام کرد که معلمان باید به اعتراضات خود نسبت به وضعیت مدارس پایان دهند، چرا که دارند با این کار «به کودکان آسیب وارد می آورند».

دمکرات ها- از جمله افرادی مثل «مایکل مور» و «جس جکسون» که برای مهار کردن خشم مردمی آورده شده اند- جمهوری خواهان را مقصر می دانند و نه هیچ کس دیگری را. پرزیدنت باراک اوباما در دیداری از دیترویت در روز چهارشنبه، در اتاقی مملو از بروکرات های ذوق زدۀ اتحادیۀ «کارگران متحد خودروسازی» در «مرکز منابع انسانی UAW-GM» سخنرانی کرد و گفت «از آن چه که در میشیگان انجام داده ام احساس غرور می کنم» و پس از این به سراغ عبارات توخالی از این دست رفت کرد که در جریان بحران آب فلینت «اگر جای یکی از والدین بود، خیلی نگران می شدم».

اوباما با وجود ورشکستگی دیترویت در سال ۲۰۱۳-۲۰۱۴، خطاب به حضار UAW گفت «خبرهای خوشی در راه هست».

در واقع فاجعۀ فلینت و نابودی دیترویت در طول این ورشکستگی- که مورد پشتیبانی اوباما بود- دو روی یک فرایند واحد هستند. در طول این ورشکستگی، از حقوق و دستمزدها، مزایای بازنشستگی، زیرساخت ها و برنامه های اجتماعی کاسته شد و حتی وضعیت شهر به جایی رسید که برای پرداخت بدهی به اعتباردهندگان وال استریت به سراغ فروش آثار هنری «مؤسسۀ هنری دیترویت» برود. ده ها هزار خانواده با قطع برق و آب رو به رو شدند. دیترویت «از نو ساخته نشد»، بلکه بنا به منافع ثروتمندان، تجدید ساختار پیدا کرد.

مدل مدیریت بحران که اوباما در دیترویت ترویج می کرد، از سوی مقامات شهر فلینت هم به کار رفته است، و همین منجر به تصمیم کاهش هزینه ها از طریق تأمین آب از رودخانۀ فلینت شده است. «آژانس محافظت محیط زیست» حکومت اوباما چندین ماه از پاسخگویی به آزمایش هایی که نشان دهندۀ تمرکز بالای سرب در منابع آب فلینت بود سر باز زد. مبلغ ۸۰ میلیون دلاری که دیروز به عنوان کمک از سوی حکومت اوباما پیشنهاد شد، چیزی بیش از یک کمک هزینۀ ناچیز، آن هم برای پنهان ساختن همدستی آن ها دراین جرم نیست.

به موازات این تلاش ها برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت، تلاش هایی نیز صورت می گیرد تا بحران میشیگان را یک موضوع نژادی جلوه دهند. دیروز در سرمقالۀ منتشرشدۀ نیویورک تامیز، «چارلز بلو»، ستون نویس نشریه نوشت: «به زحمت می توان تصور کرد که این موضوع در شهری که خصوصیات جمعیتی فلینت، یعنی جمعیت اکثراً سیاهپوست و به شکل بی تناسبی فقیر را نداشته باشد، رخ بدهد».

در واقع ترکیب نژادی فلینت و دیترویت هیچ ارتباطی به مسأله ندارد. هیچ بخشی از طبقۀ کارگر، چه سیاه و چه سفید، چه مهاجر و چه بومی، از پیامدهای ۴۰ سال ضدّ انقلاب اجتماعی در امریکا ایمن نیست. دو مطالعۀ اخیر، یکی از سوی «نیویورک تایمز» و دیگری یک اقتصاددان برندۀ جایزۀ نوبل، نشان می دهد که کارگران سفیدپوست از وخامت شدید استانداردهای زندگی خود آسیب دیده اند. جوانان فقیر سفیدپوست، در شماری بی سابقه از مصرف بیش از حد مواد (اوردوز) می میرند. در حالی که مردان سفیدپوست مسن تر طبقۀ کارگر با سطوح بالایی از بیماری و خودکشی، خصوصاً به دلیل میزان مصرف مواد و الکل رو به رو هستند.

«رابرت گوردن» در کتاب ارزشمند خود با نام «ظهور و سقوط رشد امریکایی»، توضیح می دهد که متوسط درآمد ۹۰ درصد پایینی، با سقوط تند از ۳۷ هزار و ۵۳ دلار به ۳۱ هزار و ۶۵۲ دلار، «عملاً در سال ۲۰۱۳ کم­تر از ۱۹۷۲ بود». گوردن با شروع از اوایل دهۀ ۱۹۷۰ توضیح می دهد که «یک شکاف غول پیکر میان میزان رشد درآمد واقعی ۹۰ درصد پایینی و ۱۰ درصدی بالایی توزیع درآمد، پدیدار شد».

بحران فلینت و دیترویت، پیامد اجتناب ناپذیر این انتقال عظیم ثروت، و جزئی از یک فرایند عمومی است که در سطح جهانی رخ نشان می دهد. در همۀ کشورها، نیازهای اجتماعی مردم تابع انباشت مبالغ عظیم ثروت به دست ابرشرکت ها و الیگارشی مالی است.

کارگران از آن چه در میشیگان رخ داده است، خشمگین هستند. همدردی گسترده ای در میان کارگران برای خانواده های کودکان مسموم و همین طور برای معلمان به چشم می خورد. بسیاری کارگران در حال درک این هستند که بحران، پیامد سیاست های عامدانۀ ابرشرکت ها و حکومت ها علیه طبقۀ کارگر است. رویدادهای میشیگان از پی فوران نیرومند اعتراضات کارگران خودروسازی سراسر امریکا در ماه های پایانی سال قبل فرامی رسد.

آن چه بیش از هر چیز ضروری است، این است که مبارزات مختلف کارگران بر اساس یک چشم انداز مشترک و درک منشأ بحران پیشِ روی کارگران، متحد و یکپارچه شوند. دلیل ریشه ای بحران، نظام اقتصادی سرمایه داری است، نظامی که در آن یک جزء ناچیز جمعیت جهان، اقتصاد را تحت کنترل دارد و خود را به بهای طبقۀ کارگر غنی می کند. در حالی که تریلیون ها دلار صرف جنگ می شوند، سیاست عامدانۀ حکومت ها، تبدیل تمامی مایحتاج زندگی به فرصت های سودآوری برای شرکت ها بوده است.

کارگران با حکومت، شرکت ها، دادگاه ها، پلیس و مطبوعات شرکت ها مواجه می شوند. کارگران به تنهایی قادر به شکست چنین نهادهای نیرومندی نیستند، بلکه قدرت طبقۀ کارگر به عنوان یک نیروی اجتماعی بین المللی متحد، عظیم است.

«حزب برابری سوسیالیستی»، تمامی بخش های کارگران فلینت و دیترویت را به یک نشست عمومی اضطراری در «دانشگاه ایالتی وِین» در روز چهارشنبه مورخ ۲۷ ژانویه فرامی خواند. این نشست قرار است معلمان، کارگران خودروسازی، دانش جویان، جوانان و سایر بخش های طبقۀ کارگر را برای بحث دربارۀ بحران و نیاز فوری کارگران به پیشبرد استراتژی خود را گردهم بیاورد. ما از همۀ کارگران می خواهیم که در این نشست فوق العاده شرکت کنند.

۲۲ ژانویۀ ۲۰۱۶

* اعتصاب تمارضی (Sickout)، اعتراضی است به شکل غیبت از حضور در محیط کار به بهانۀ بیماری است، تا به این ترتیب مشکلات قانونی یا موادّ ضدّ اعتصاب دور زده شود.

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

77 − 67 =