بخت آزمایی و سرخوردگی اجتماعی در امریکا
اندره دیمن
برگردان: آرام نوبخت
«این شیدایی، که عموماً هم محکوم می شود، هرگز آن طور که باید بررسی نشده. هیچ کس درک نکرده که این افیون فقرا است. آیا بخت آزمایی، این قدرترین افسونگریِ جهان، به امیدهای جادویی دامن نزد؟ چرخش رولت قمار که جلوه ای از پُشته های طلا و لذت ها را به قماربازان نشان داد، بیشتر از برق یک صاعقه به طول نینجامید؛ در حالی که بخت آزمایی، نور خیره کننده و باشکوه صاعقه را به پنج روزِ تمام گسترانید. کجاست آن نیروی اجتماعی که امروز در ازای چهار سکۀ ناقابل بتواند تو را پنج روز شادمان کند و، دستکم در خیال، تمام لذت های تمدن را به تو ارزانی دارد؟» (بالزاک، «گوسفند سیاه»، ۱۸۴۲)
مجموع جوایز بخت آزمایی «پاوربال» امریکا، به رقم حیرت آور ۸۰۰ میلیون دلار رسیده است، چرا که در قرعه کشی روز چهارشنبه هیچ کسی برنده نشد. در دور فعلی، که روز دوم دسامبر آغاز شد، بالغ بر ۴۳۱ میلیون بلیت به فروش رسیده، رقمی که به طور قابل توجی بیش از جمعیت امریکا است.
به فروشگاه های کوچک امریکا که سر می زنید، کارگرانی از هر سن و نژاد را می بینید که در صف های خرید بلیت انتظار می کشند. با دور فعلی بخت آزمایی، این صفوف طولانی تر از هر زمان دیگری هستند. مردم امریکا سالانه بیش از ۷۰ میلیارد دلار صرف خرید بلیت های بخت آزمایی می کنند. سال گذشته در «ویرجینیای غربی»، دومین ایالت فقیر امریکا، هر فرد به طور متوسط ۶۵۸ دلار و ۴۶ سنت بابت بلیت های بخت آزمایی پرداخت کرد.
شرکت کنندگان در مسابقۀ «پاوربال»، موقع خرید بلیت ها شش رقم تصادفی انتخاب می کنند؛ درصد معینی از فروش، به جایزه اختصاص پیدا می کند. اگر هیچ بلیت برنده ای به فروش نرود، مجموع جوایز وارد دور بعدی می شود.
مبلغ بخت آزمایی های «پاوربال» و «مگا میلیون» هر سال رو به رشد بوده است. جایزۀ امسال از جوایز ۶۵۶.۶ میلیون دلاری سال ۲۰۱۲، ۳۹۰ میلیون دلاری سال ۲۰۰۷ و ۳۶۳ میلیون دلاری سال ۲۰۰۰ سبقت گرفته است. میزان جوایز با نسبت مستقیم به فروش بلیت ها رشد کرده است.
برگزاری برنامه های ایالتی قماربازی نظیر «پاوربال»، چیزی است که هم دمکرات ها و هم جمهوری خواهان به عنوان راهکاری برای جبران کمبود بودجۀ ایالتی ترویج می کنند؛ این در حالی است که سیاستمداران از یک سو از مالیات بر شرکت ها و افراد ثروتمند می زنند، و از سوی دیگر برنامه های اجتماعی را تکه و پاره می کنند. از منظر درآمدهای حکومت، بخت آزمایی ها و کازیونوها چیزی بیش از مالیات های نزولی پنهانی نیستند، مالیات هایی که پول را متناسب با رشد فلاکت اجتماعی از فقرا می مکند.
رونق بخت آزمایی، پدیده ای جهانی است. سال ۲۰۱۴، فروش بلیت های بخت آزمایی ۹.۹ درصد در سطح جهانی رشد کرد، در حالی که همین رقم در سال ۲۰۱۳، ۴.۹ درصد بود.
«کِیت سویینی»، استاد روانشناسی، خاطر نشان کرده است که فروش بخت آزمایی ها زمانی رشد می کند که مردم کنترلی روی زندگی و به خصوص بر وضعیت اقتصادی خود ندارند. به گفتۀ او «این حسّ کنترل بر خود، برای رضایت روانی بسیار مهم است».
دلیل این که کارگران احساس می کنند کنترلی روی زندگی خود ندارند، ساده است. طبق یک پژوهش اخیر در سایت «Bankrate»، بیش از نیمی از مردم امریکا فاقد پول نقد کافی برای پوشش هزینۀ غیرمتقرقبۀ ۵۰۰ دلار به بالا (تقریباً بهای ۴ حلقه لاستیک ماشین با برند معروف) هستند.
نزدیک به ۹۲ درصدِ مردم امریکا، پس اندازهایی کمتر از ۱۰۰۰ دلار دارند، ۲۱ درصد، فاقد هرگونه پس اندازی هستند. اکثر امریکایی ها در وضعیتی هستند که با پیش آمدن یک هزینۀ اضطراری درمانی یا یک دوره بیکاری، به لحاظ مالی خانه خراب می شوند.
با وجود سر و صدای کاخ سفید دربارۀ «بهبود اقتصادی»، وضعیت مالی واقعی اکثر خانوارهای امریکا به مراتب تر وخیم تر از دورۀ پیش از بحران مالی و رکود سال ۲۰۰۸ است. طبق مطالعۀ جدید «مؤسسۀ پژوهشی پیو»، در سال ۲۰۱۳، امریکایی ها تقریباً ۴۰ درصد فقیرتر از سال ۲۰۰۷ بودند. در همان حال که بخش بزرگی از سقوط ثروت خانوارها را می توان به ترکیدن حبات مسکن نسبت داد، کاهش دستمزدها و بیکاری گستردۀ مزمن نیز نقش مهمی ایفا کرده اند.
طبق پژوهش اخیر بانک مرکزی دربارۀ منابع مالی مصرف کنندگان، درآمد سالانۀ یک خانوادۀ متوسط امریکایی، طی شش سال بین ۲۰۰۷ و ۲۰۱۳، به میزان ۱۲ درصد یا ۶۴۰۰ دلار کاهش یافت. سهم بزرگی از این سقوط، در دورۀ به اصطلاح بهبود، تحت نظارت حکومت اوباما رخ داده است.
امریکا علاوه بر فقیرتر شدن، به لحاظ اقتصادی بیش از پیش قطبی شده است. طبق پژوهش «مؤسسۀ پیو»، برای نخستین بار در بیش از چهار دهه، «خانوارهایی با درآمد متوسط» دیگر اکثریت جامعۀ امریکا را تشکیل نمی دهند. در عوض اکثریت خانوارها به لحاظ درآمدی یا پایین هستند یا بالا. «مؤسسۀ پیو» یافته های خود را در جامعۀ امریکایی، «یک چرخش جمیعت شناسی که می تواند نشان از یک نقطۀ تحول باشد» نامید.
روزنامۀ «امریکای امروز» در نظری پیرامون جایزۀ بخت آزمایی این ماه، پرسید «آیا بخت آزمایی، رؤیای جدید امریکایی است؟». این مشاهده حقیقی تر از آن چیزی است که نویسندگان تمایل داشتند. برای کارگران امریکایی، «رؤیای امریکاییِ» یک شغل باثبات و تملک خانه، بیش از پیش دارد غیرقابل تحقق می شود.
به دنبال ۱۰ میلیون مورد مصادرۀ بانکی منزل در دورۀ بحران مالی، نرخ مالکیت منزل در امریکا به پایین تر سطح خود در طی دو دهه رسید، و برای خانوارهای جوان، نرخ مالکیت خانه در پایین ترین سطح از دهۀ ۱۹۶۰ به این سو است.
برای ده ها میلیون تن از فقرای امریکا، و بیش از ۱۰۰ میلیون نفری که در آستانۀ فقر هستند، رؤیای برنده شدن در بخت آزمایی، جایگزین «رؤیای امریکاییِ» داشتن یک زندگی شایسته شده است. یک بلیت بخت آزمایی، فرصتی است برای فرار به یک دنیای خیالی، جایی که پول نگرانی و اضطراب دائمی نیست؛ جایی که کسی با تحقیر و قلدری کارفرمایانی رو به رو نمی شود که درآمدشان متناسب با میزان بی کفایتی شان است. بخت آزمایی همان طور که بالزاک به خوبی توصیف کرد، «افیون فقرا» است.
مارکس با استفاده از همین عبارت برای توصیف مذهب، نوشت که «خوشحالی توهمی مردم» با مسکّن مذهب، در واقع اعتراضی خاموشی و «خواست خوشحالی واقعی آن ها» است. این شرایط غیرقابل تحمل اجتماعی، توده های مردم را به جستجوی یک بلیت بخت آزمایی واخواهد داشت که آنان را به سوی مبارزت انقلابی می کشاند.
۹ ژانویۀ ۲۰۱۶