مسائل سیاسی بحران انتخابات اسپانیا

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
الکس لانتیه

برگردان: آرام نوبخت

شکل گیری پارلمان معلق به دنبال انتخابات عمومی روز یکشنبه در اسپانیا، شاخص جدیدی از زوال دستگاه سیاسی بورژوایی سنتی اروپا از زمان فوران بحران اقتصادی جهانیِ هفت سال پیش است.

سال ۲۰۱۵ با سقوط حزب سوسیال دمکرات «پاسوک» و قدرت گیری حکومت «سیریزا» (ائتلاف چپ رادیکال) در یونان آغاز شد که به سرعت هرچه تمام پلاتفرم ضدّ ریاضتی خود را زیر پا گذاشت و ده ها میلیارد یورو کاهش هزینه های اجتماعی را اعمال کرد. سال جاری، با سقوط مشابه احزابی که چندین دهه بر مسند حاکمیت بوده اند، به اتمام می رسد: این بار در اسپانیا.

پس از یونان، اسپانیا کشوری در اروپای غربی است که بحران مالی و سیاست های ریاضتی در آن عظیم ترین ویرانی را به دنبال داشته است. سرمایه داری اسپانیا با وجود رونق اقتصادی ناچیز به یُمن تحمیل کم­ترین دستمزدهای ممکن، اکنون رو به مرگ است. پس از کاهش عمیق بودجه های دولتی و برنامه های اجتماعی، بیکاری بیش از ۲۰ درصد است و نیمی از کارگران جوان، بیکار هستند. خشم اجتماعی در برابر ریاضت و نخبگان حاکم، به حالت انفجاری رسیده است.

رأی روز یکشنبه، منجر به طرد دو حزب، یعنی «حزب مردمی» (PP) به عنوان حزب حاکم محافظه کار و همین طور «حزب سوسیالیست» (PSOE) شد که از زمان سقوط دیکتاتوری فاشیستی فرانکو در سال ۱۹۷۷، بر اسپانیا حکمرانی داشته اند. این احزاب هر دو تمهیدات ریاضتی بی رحمانه ای را از سال ۲۰۰۸ به این سو اعمال کرده اند. در انتخابات روز یکشنبه، این دو حزب در مجموع به زحمت نیمی از آرا را به خود اختصاص دادند. باقی آرا بین «پودموس»، حزب راست­گرای «شهروندان» و گروه های کوچک تری از جمله احزاب ناسیونالیست باسک و کاتلان شکسته شد.

در شرایطی که هیچ حزب یا ائتلاف احتمالی احزاب قادر به تشکیل اکثریت پارلمان نیست، یک بحران بی سابقه و بیش از حد طولانی آغاز شده است، به طوری که احزاب مختلف مستأصلانه در تلاش برای تشکیل یک حکومت جدید یا قرار دادن خود در بهترین جایگاه در صورت فراخواندن دور جدید انتخابات هستند.

مسألۀ محوری پیش روی طبقۀ کارگر در این موقعیت بحرانی، نه تاکتیک های انتخاباتی احزاب بورژوایی، بلکه چگونگی مداخلۀ مستقل و دفاع از منافع خود است. چالش مقابل طبقۀ کارگر این است که احزاب «چپ» طبقۀ متوسط نظیر پودموس و سیریزا، یعنی احزابی که برای پُر کردن خلأ به جای مانده از سقوط احزاب سوسیال دمکرات قدیمی جلو آمده اند، در واقعیت امر سازمان هایی حامی ریاضت هستند.

پودموس و متحد آن، سیریزا، ادعا می کنند که سقوط نظام دو حزبی PSOE-PP و ایجاد یک نظام چهار حزبی بی ثبات در اسپانیا، راه را برای عصر جدیدی باز خواهد کرد که گویی طی آن دستگاه سیاسی ناگهان پاسخگوی خواسته های رأی دهندگان خواهد شد. نخست وزیر یونان و رهبر سیریزا، الکسیس سیپراس، در صفحۀ توئیتر پیامی در حمایت از پودمودس منتشر کرد که اعلام می داشت: «اکنون ریاضت در اسپانیا نیز (مانند یونان) در سطح سیاسی شکست داده شده است».

«پابلو ایگلسیاس»، رهبر پودموس نیز گفت که «اسپانیای نوین متولد شده» و تقصیر سیاست های ریاضتی اعمال شده از سوی PP و PSOE را به گردن آلمان و اتحادیۀ اروپا انداخت: «پیام ما به اروپا روشن است. اسپانیا هرگز دوباره زائدۀ آلمان نخواهد بود. ما تلاش خواهیم کرد معنای واژۀ حق حاکمیت را به کشورمان باز گردانیم».

این یک عوام فریبی ناسیونالیستی است برای به خواب بردن طبقۀ کارگر.

سیریزا مشغول اعمال ریاضت در یونان است، نه شکست دادن آن. پودموس که در کارزارهای انتخابی خود از سیریزا پشتیبانی کرد و با گفتن این که سیریزا انتخاب دیگری نداشت، از اعمال ریاضت در یونان به دست این حزب دفاع کرد، تفاوتی نخواهد داشت. تا جایی که پودموس مسدود کردن مبارزۀ طبقۀ کارگر در برابر ریاضت را پیش می برد، به بورژوازی فرصت گروه بندی دوباره و تدارک برای یک تهاجم جدید را می دهد و پودموس خود در این تهاجم نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.

چالش مرکزی پیش روی کارگران و جوانان، کسب درس های سیاسی و استراتژیک از قدرت گیری سیریزا است، حزبی که به عنوان الگویی برای تشکیل حزب پودموس در اوایل سال گذشته ایفای نقش کرد. نشان داده شد که تعهد سیریزا به اتخاذ یک سیاست «چپ» در برابر ریاضت، دروغی بیش نیست، دروغی که تنها برای برای به دست گرفتن قدرت طراحی شده بود. سیاست های سیریزا به محض روی کار آمدن، چیزی نبود جز پیروی از منافع لایه های مرفه طبقۀ متوسط، از جمله باقی مانده های مقامات «اوروکمونیست» (استالینیست) و عناصر خرده بورژواییِ جنبش دانشجویی پس از سقوط خونتای نظامی یونان در سال ۱۹۷۴.

سیریزا هیچ تلاشی برای جلب حمایت طبقۀ کارگر اروپا در برابر خواسته های ریاضتی اتحادیۀ اروپا نکرد؛ در عوض پس از چند هفته مذاکرات با اتحادیۀ اروپا، تعهدی را برای اجرای تفاهمنامۀ ریاضتی امضا کرد. وقتی که اتحادیۀ اروپا در تابستان امسال خواستار کاهش جدید هزینه های اجتماعی شد، سیپراس رفراندومی را حول پذیرش یا عدم پذیرش سیاست های ریاضتی اتحادیۀ اروپا سازماندهی کرد که به شکست آن امید بسته بود، تا به این ترتیب بهانۀ لازم را برای استعفا و واگذاری قدرت به یک حکومت جدید راست­گرا و اعمال خواسته های اتحادیۀ اروپا فراهم کند.

هنگامی که طبقۀ کارگر در برابر تهدیدهای اتحادیۀ اروپا و رسانه های یونان مقاومت کرد و به ریاضت اتحادیۀ اروپا رأی «نه» داد، سیپراس این رأی را زیر پا گذاشت. او برای جلوگیری از اخراج یونان از منطقۀ یورو به دست آلمان، یک بستۀ ریاضتی جدید و وحشتناک را پذیرفت.

بعدها او در دیدار از وال استریت و بنیاد «نوآوری جهانی کلینتون»، به بازارگرمی دربارۀ سیاست های حامی سرمایه گذار خود پرداخت و متعهد شد که «طی چند سال، یونان به مقصد اصلی سرمایه گذاری خارجی بدل خواهد شد»؛ یعنی به دنبال سیاست های او، بانکداران جذب نیروهای کار به شدت تحت استثمار یونان خواهند شد.

کمیتۀ بین المللی انترناسیونال چهارم ضمن کسب درس های تجربۀ سیریزا در بیانیۀ خود به تاریخ ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ نوشت: «تنها راه پیشروی، یک سیاست حقیقتاً انقلابی و بسیج طبقۀ کارگر در یونان و جهان در این مبارزه است. این مستلزم تهاجم مستقیم به طبقۀ سرمایه دار، مصادرۀ ثروت آنان، تسخیر بانک های مهم و نیروهای مولد به منظور کنترل دمکرات کارگران بر آن ها، و ایجاد دولت های کارگری در سرتاسر اروپا و جهان است. چنین مبارزاتی نیازمند ساختن احزاب مارکسیستی برای ارائۀ رهبری سیاسی به طبقۀ کارگر، در مبارزه ای بی رحمانه با احزابی نظیر سیریزا است».

حزبی که برای کارگران اسپانیا مبارزه کند، تنها در مبارزۀ بی رحمانه با پودموس است که می تواند پدید بیاید. پودموس که از سوی جمعی از اساتید استالینیست «دانشگاه کومپلوتنس مادرید»، و با کمک گروه های چپ نمایی نظیر «چپ ضدّ سرمایه داری» که از سیریزا حمایت کرده بود، شکل گرفته است، شعارهای پوپولیستی علیه «کاست» حاکم را با میهن پرستی اسپانیایی، ارتش و بازار آزاد ترکیب کرده است.

ایگلسیاس، رهبر پودموس، سال گذشته در یک مصاحبه با شبکۀ مالی CNBC در زمانی که مشغول بازدید از نیویورک بود، ادعا کرد که حزب او می تواند با PSOE یا PP همکاری کند، و اعلام کرد که بازار آزاد یک «واقعیت» است. پودموس بعد از آغاز تلاش برای عضو گیری در ارتش طی همین سال، با افتخار اعلام کرد که ژنرال «خولیو رودریگز فرناندز» را به عنوان کاندیدای خود در استان «ساراگوسا» انتخاب خواهد کرد، یعنی کسی که اسپانیا را به شرکت در جنگ ناتو در لیبی در سال ۲۰۱۱ سوق داد.

پودموس کم­تر از سیریزا دشمن بی رحم مبارزه برای اتحاد طبقۀ کارگر اروپا در برابر جنگ، ریاضت و اتحادیۀ اروپا نیست.

۲۳ دسامبر ۲۰۱۵

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

6 + 4 =