انتخابات ونزوئلا و درس های آن
اوایل صبح روز دوشنبه، «شورای انتخابات ملی» (CNE) با اعلام نخستین نتایج رسمی گفت که MUD، ۹۹ کرسی از ۱۶۷ کرسی پارلمان ونزوئلا را به خود اختصاص داده است و «حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا» (PSUV)، تنها ۴۷ کرسی را در اختیار دارد.
نرخ مشارکت انتخاباتی به رقم ۷۵ درصد رسید که یکی از بالاترین نرخ ها در تاریخ کشور به شمار می رود.
این نخستین شکست سیاسی همه جانبه برای حزب سیاسی حاکم «چاویست» ها از زمان نخستین پیروزی انتخابات ریاست جمهوری چاوز در ۱۷ سال پیش است.
مادورو طی یک سخنرانی، ضمن پذیرش نتایج انتخابات اعلام کرد که «جنگ اقتصادی، پیروز شده».
این «جنگ اقتصادی» قطعاً در نتیجۀ انتخابات مؤثر بوده است، اما نه به آن شکلی که شخص مادورو تفسیر می کند. طی سال های گذشته او عموماً تعمیق بحران اقتصادی و سقوط استانداردهای زندگی طبقۀ کارگر را به مداخلۀ خارجی امپریالیسم امریکا و خرابکاری و مانع تراشی های بخش هایی از طبقۀ سرمایه دار ونزوئلا نسبت داده است.
تردیدی نیست که امریکا از اپوزیسیون راست در ونزوئلا حمایت کرده (از جمله پشتیبانی از چند کودتا) و بورژوازی ونزوئلا نیز به طور خستگی ناپذیری برای تقویت جایگاه خود تقلا کرده است؛ منتها در این میان مادورو نیز به عنوان شریک تمام و کمال این جنگ اعلام شده علیه طبقۀ کارگر ونزوئلا عمل کرده و کارگران را به لحاظ سیاسی خلع سلاح نموده است.
در کشوری که کارگران هیچ حزب مستقلی ندارند، شمار زیادی از کارگران و فقرا به نشانۀ مجازات حکومت و اعتراض به سیاست های «چاویست»های حاکم، به راست رأی می دهند (به اصطلاح «رأی تنبیهی» یا Voto Castigo) و نه باور به این که این سیاستمداران ارتجاعی و شبه فاشیست قادر به بهبود وضعیت غیرقابل تحمل ونزوئلا هستند.
تورم واقعی سالانه که انتظار می رود امسال به ۱۵۹ درصد و سال بعد به ۲۰۰ درصد برسد، دستمزدهای واقعی را نابود کرده است. کمبود اجناس پایه ای نظیر شیر، برنج، آرد ذرت، روغن آشپزی، قهوه و شکر، مزمن است.
انتظار می رود تولید ناخالص داخلی کشور امسال به میزان ۱۰ درصد سقوط کند. اخراج های جمعی گسترده در بخش های خصوصی و عمومی آغاز شده اند. طبق یکی از گزارش های اخیر که سه دانشگاه ونزوئلا تهیه کرده اند، ۷۳ درصد جمعیت اکنون در فقر زندگی می کند، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۳ تنها ۲۷ درصد بود.
بحران اقتصادی نه فقط تمام دستاوردهای کاهش سطوح فقر طی ۱۷ سال گذشته را وارونه کرده است، بلکه همچنین سایر رفرم های دورۀ چاوز را نیز از درون نابود کرده است. نظام بهداشت و درمان عملاً با کمبود تدارکات و بودجۀ ناکافی ویران شده است. در بخش آموزش و پرورش، معلمان از جمله کسانی با بدترین دستمزد در سرتاسر امریکای لاتین هستند، در حالی که فقدان زیرساخت های کافی، بسیاری از مدارس را وادار کرده است که بر اساس شیفت های نصف روز عمل کنند.
با وجود این مخمصۀ کارگران ونزوئلا، الیگارشی مالی کشور همچنان به انباشت ثروت های بی سابقه ادامه می دهد. در سه ماهۀ نخست امسال، سود بانک های داخلی کشور به میزان ۷۲ درصد رشد داشت و ارقامی نجومی را به ثبت رساند.
«جنگ اقتصادی» به چنین انباشت ثروتی انجامیده است، چرا که حکومت مادورو نیز به عنوان حافظ سرمایه داران داخلی و خارجی عمل کرده است؛ کسانی که با دستکاری کنترل نرخ ارز و انتقال سودهای هنگفت به خارج از کشور و انواع ترفندها، کشور را غارت کرده اند.
در واقع برخلاف شعارهای «انقلاب بولیواری» و «سوسیالیسم قرن ۲۱» طی ۱۷ سال حاکمیت چاوز و سپس مادورو، کنترل قله های مهم و استراتژیک کشور و بخش اعظم اقتصاد در دست بخش خصوصی سرمایه داری و الیگارشی باقی مانده است. از جمله بخش مواد غذایی که اساساً تحت انحصار یک شرکت سرمایه داری واحد با نام «پولار»، با مالکیت یک میلیاردر بدنام، «لورنزو مندوزا» است.
وابستگی کامل ونزئلا به یک مادۀ خام واحد، یعنی نفت، بدون تغییر باقی مانده است. با وجود تمام شعارهای ضدّ امپریالیستی حزب حاکم، ونزوئلا هنوز سهم اصلی از نفت خود را که معادل ۹۰ درصد درآمدهای صادراتی کشور است، به ایالات متحده ارسال می کند.
ونزئلا علاوه بر این به واردات ۷۰ درصدِ آن چه که مصرف می کند، وابسته است. و حکومت هیچ کاری برای ساختن صنعت و زیرساخت خود نکرده است.
در شرایطی که قیمت های نفت رو به افزایش بود، حکومت می توانست بخشی از درآمد صادراتی را برای تخفیف فقر کمرشکنی که ونزوئلا را به انبار باروت اجتماعی مبدل کرده بود، استفاده کند؛ اما در شرایط کنونی که بهای هر بشکه نفت از ۱۴۰ به ۴۰ دلار سقوط آزاد کرده است، حکومت دیگر قادر به ایفای نقش یک سپر برای سرمایه داری در مبارزۀ طبقاتی نیست.
آن چه امروز در ونزئلا شاهدیم، نتیجۀ منطقی دست ناخورده باقی ماندن ماشین دولت سرمایه داری در طی سال های به اصطلاح «انقلاب بولیواری» است. اما این که مارکسیست های انقلابی چه موضعی باید در قبال چنین تحولاتی در کشورهای مختلف می گرفتند، یک مسألۀ تاکتیکی است که بستگی به تحلیل مشخص از شرایط مشخص و شمار زیادی از عوامل دارد. در واقع مسأله در آن مقطع این بود که با وجود یک دولت بورژوایی، یک حکومت کارگری (غیرسوسیالیستی) شکل گرفته و رفرم هایی را آغاز کرده بود که ضمن پیشروی نسبی جنبش کارگری، توهماتی را نیز در میان کارگران و فقرا ایجاد کرده بود. در نتیجه مسأله بر سر ارتقای آگاهی جنبش تا به جایی بود که حکومت، ناگزیر در تقابل با آن قرار گیرد، و در نتیجه جنبش کارگری ونزوئلا خود به ضرروت سرنگونی دولت سرمایه داری برسد. چرا که در غیر این صورت، این شعار سرنگونی به راحتی به ضدّ خود تبدیل می شود. گرایش مارکسیست های انقلابی ایران، در شرایطی که خود عضو یک سازمان بین المللی (گرایش بین المللی مارکسیستی یا IMT) بود و به این واسطه با گروه های انقلابی ونزوئلا (نظیر CMR) در ارتباط بود، بر همین اساس موضع حمایت مشروط را از سومین دورۀ ریاست جمهوری چاوز (ژانویۀ ۲۰۰۷) گرفت. در این فاصله، دستاوردهای جنبش کارگری نظیر اشغال کارخانه، کنترل کارگری و موارد دیگری، در قالب کمپین «دست ها از ونزئلا کوتاه» یا جدای از آن به جنبش کارگری ایران منتقل می شد. حتی با در نظر داشتن کودتاهای پیشین برای سرنگونی حکومت، طی یکی از جلسات خصوصی پیشنهاد «مسلح شدن کارگران» را مطرح کرده بودیم، مطالبه ای که کاملاً با سطح آگاهی و وضعیت عینی جنبش کارگری خوانایی داشت، و در صورت تحقق می توانست به فراروی از حاکمیت منجر شود. این مطالبه ای بود که تا درجه ای و در سطح محدود و تحت کنترل تحقق پیدا کرد. اما این حمایت مشروط همراه بود با نقد ما به سیاست خارجی حکومت چاوز که در سال ۲۰۰۹، یعنی آغاز اعتراضات به دنبال تقلب انتخاباتی، نخستین تبریک تلفنی را به احمدی نژاد گفته بود؛ و فرصت طلبی اخص سازمان «آی.ام.تی» که به دلیل دریافت امتیازاتی از حکومت، علاقۀ چندانی به انتقاد مشخص و صریح رو به طبقۀ کارگر ونزوئلا و جهان را نداشت. در تاریخ تیرماه ۱۳۸۸، گرایش مارکسیست های انقلابی ایران نامه ای سرگشاده را خطاب به کارگران ونزوئلا منتشر نمود که از سوی سایت «آی. ام.تی» سانسور شد. جالب است در قسمتی از متن گفته شده بود که « دولت سرمایه داری ایران، هیچ اختلاف و تضادّ بنیادینی با امپریالیسم آمریکا ندارد. آن ها در حالت جنگ سرد با آمریکا قرار دارند و با دریافت امتیازات کافی، به زودی وارد معاملات سیاسی با ایالات متحده خواهند شد و پشت شما را خالی خواهند کرد… بر خلاف تمام ”دشمنی ها“، و ژست های ”ضدّ امپریالیستی“، رژیم آمادۀ حلّ کلیۀ اختلافات موجود با آمریکا است.» امروز پس از گذشت تقریباً شش سال و به دنبال توافقات هسته ای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای ۵+۱، می توان به خوبی صحت این هشدار و چشم انداز را دید. در نتیجه درست در نقطه ای که گسست کارگران ونزوئلا از حاکمیت می توانست محقق شود، فرصت طلبی سازمان مذکور مانع از آن شد.
امروز با تعمیق بحران جهانی سرمایه داری در تمامی وجوه، و ضرباتی که حکومت های بورژوایی زیر عنوان «چپ» چه در امریکای لاتین و چه در باقی کشورها به جنبش کارگری وارد آورده اند، مسألۀ سرنگونی دولت سرمایه داری، بیش از پیش در دستورکار قرار گرفته است، و طبقۀ کارگر برای این منظور به حزب انقلابی مستقل خود و یک برنامۀ سوسیالیستی و انترناسیونالیستی نیازمند است. برنامه ای که در رأس آن تسلیح کارگران، خلع سلاح سازمان های بورژوایی، ملی سازی صنایع و بانک های کلان تحت کنترل و نظارت دمکراتیک کارگران، و نظایر این ها قرار گیرد.
۲۴ آذرماه ۱۳۹۴