سازماندهی حملات پاریس «در روز روشن»

زمان تقریبی مطالعه متن ۶ دقیقه

پاتریک مارتین

برگردان: آرام نوبخت

گزارش های متعدد رسانه ها طی چند روز گذشته، نشان می دهد اکثر تروریست های اسلام­گرای درگیر در حملات انتحاری پاریس که ۱۳۰ کشته برجای گذاشت، و همین طور سازمانده مشهور حملات مذکور، درست تا پیش از حادثۀ ۱۳ نوامبر برای سرویس های اطلاعاتی فرانسه و بلژیک شناخته شده بودند؛ اما هیچ یک از نهادهای اطلاعاتی و پلیسی اقدامی علیه آن ها برای جلوگیری از وقوع این توحش مرگبار انجام ندادند.

نکتۀ قابل توجه این جا است که این داده ها، از مجاری رسانه هایی در امریکا بیرون آمده که خود پیوندهای نزدیکی با نهادهای اطلاعاتی دارند- مانند نیویورک تایمز، واشنگتن پست، سی.ان.ان- و همین طور رسانۀ رسمی صدای امریکا و روزنامۀ اسرائیلی هاآرتص.

نیویورک تایمز در یک سرمقالۀ تکمیلی نوشت: «اکثر این افرادی که حملات پاریس را انجام دادند، پیش از این روی رادار مقامات اطلاعاتی فرانسه و بلژیک بودند، به طوری که تعدادی از حمله کنندگان تنها چند صد یارد دورتر از ایستگاه اصلی پلیس زندگی می کردند، آن هم در محله ای که به بهشت افراطیون شهرت داشت».

واشنگتن پست وضعیت را چنین جمع بندی کرد: «مقامات بلژیک با برخی افرادی که گمان می روند در پشت حملات تروریستی خونین هفتۀ گذشته در پاریس بوده اند، تماس نزدیک داشتند؛ این موضوع پرسش هایی چند را دربارۀ چگونگی فرار مظنونین از دست مجریان قانون مطرح می کند».

سناتور دیک دوربین (ایالت ایلینوی)، به عنوان دمکرات طراز دوم سنا، گفت تعدادی از حمله کنندگان پاریس در فهرست ممنوعیت پرواز قرار داشتند و این نشان می دهد که آن ها برای دستگاه اطلاعاتی امریکا نیز شناخته شده بوده اند.

عمدۀ توصیفات تاکنونی نشان می دهد که امریکا، ترکیه و عراق، همگی تا پیش از وقوع حوادث ۱۳ نوامبر، به فرانسه دربارۀ در دست بودن چنین طرح هایی هشدار داده بودند، این در حالی است که ترکیه عملاً نام یک تن از عاملان حوادث را اعلام کرده بود: «اسماعیل عمر مصطفی»، که خود از سال ۲۰۱۰ برای مقامات فرانسه شناخته شده بوده است. مصطفی در سال ۲۰۱۳ با وجود «نشان S»- پرونده ای پلیسی که فرد را یک تهدید امنیتی معرفی می کند- به سوریه سفر کرد، و سال بعد به فرانسه بازگشت. او یکی از افراد مسلحی بود که تقریباً ۱۰۰ نفر را در سالن تئاتر «بتکلان» پیش از خودکشی، قتل عام کرده بود.

یکی دیگر از ضاربین در بتکلان، «سامی امیمور»، در اکتبر ۲۰۱۲ به اتهام توطئه های تروریستی از سوی پلیس فرانسه بازداشت شده بود. به گفتۀ روزنامۀ «تایمز»: «مقامات با این ظن که وی در حال برنامه ریزی برای رفتن به یمن برای جنگ است، پاسپورت او را مصادره و او را تحت کنترل قضایی قرار دادند، به این معنا که نامبرده از سفر ممنوع شد و می بایست به طور معمول به مقامات گزارش بدهد. با این وجود، یک سال بعد، آقای امیمور توانست به طور ناشناخته به سوریه راه پیدا کند».

روزنامۀ فرانسوی «لو موند» دسامبر گذشته نوشت که امیمور، ماهانه با خانواده اش از طریق اسکایپ تماس داشت و این که پدرش به سوریه سفر کرده بود تا او را متقاعد به بازگشت به خانه کند. پلیس با پدر او پس از بازگشت صحبت نکرد و امیمیور در این سال بدون هیچ مشکلی به پاریس بازگشت.

«بلال حذفی»، بمب گذار انتحاری در «استادیوم فرانسه» نیز زمانی برای مقامات بلژیک شناخته شد که یکی از معلمان کلاس او در یکی از مدارس بروکسل، نظرات او را در حمایت از کشتار «شارلی ابدو» گزارش داده بود. به گفتۀ یکی از سخنگویان وزارت دادگستری به روزنامۀ پُست، او سپس به سوریه رفت و از آن جا مطالبی را در محکومیت نیروهای حامی غرب به عنوان «کفار» روی توئیتر منتشر کرد و هشدار داد که کشورهای مداخله کننده در سویه «نباید دیگر احساس امنیت کنند، حتی در خواب خود».

یکی از سخنگویان پلیس بلژیک به روزنامۀ پُست گفت: «می دانستیم که حذفی به سوریه سفر کرده و بازگشته است». پس از بازگشت او به بلژیک، «به مدت دو دهفته، سرویس های امنیتی خط تلفن منزل محل زندگی او در مولنبیک را شنود کردند». حذفی به عنوان یک افراطی اسلام­گرا که در سوریه جنگیده بود شهرت داشت، و در فهرست های یک گروه مشاورۀ پلیسی و یک روزنامه نگار بلژیکی نیز نام او آمده بود. او در ماه نوامبر، به پاریس رفت و در حملات شرکت نمود.

«ابراهیم عبدالسلام» یکی از بمب گذاران انتحاری در یکی از کافه های پاریس بود. او نیز بلژیکی بود، و مقامات از تلاش وی برای رسیدن به سوریه در فوریۀ ۲۰۱۵ اطلاع داشتند، اگرچه وی بنا به گزارش ها از سوی مقامات ترکیه بازداشت و بازگردانده شد. پلیس می دانست که او یکی از همدستان بلندمدت «عبدالحمید ابا عود» است، یعنی چهرۀ بلندپایۀ داعش در بلژیک. برادر جوان او، صلاح، ۲۶ ساله، که گمان می رود تنها حمله کننده ای است که زنده باقی مانده، هنگام بازگشت از پاریس به بلژیک در شب ۱۳-۱۴ نوامبر سه بار از سوی پلیس فرانسه متوقف شد. اما هر بار به او اجازۀ حرکت داده شد.

و اما «ابا عود»، ظاهراً به عنوان سازمانده اصلی حملات، طی تیراندازی با نیروهای پلیس فرانسه در ساعات اولیۀ صبح روز ۱۳ نوامبر همراه با یک مرد- که هویت او هنوز در دست نیست- و یک زن از بستگان خود، کشته شد. «ابا عود» صدای عمومی شناختۀ شدۀ داعش بود، و با نام «ابو عمر البلجیکی» در نسخۀ ماه فوریۀ مجلۀ آنلاین داعش- به نام «دابق»- مصاحبه کرده بود.

در این مصاحبه که «صدای امریکا» شرحی از آن به دست می دهد، ابا عود «با افتخار می گفت که چگونه روز روشن در بلژیک فعالیت می کند و هرگز گیر نیفتاده است». او افزود «نام و عکس من در همه خبرگزاری ها بودند، با این حال من توانستم در خاک کشور باقی بمانم، عملیات علیه آن ها را برنامه ریزی کنم و وقتی هم که لازم شد، از کشور بیرون بزنم». در جایی پلیس او را متوقف کرد، اما اجازه داد که برود (ظاهراً به این دلیل که او را نشناخته اند). با این حال او این قدر بدنام بود که از سوی یکی از دادگاه های بلژیک به دلیل جذب جوانان به صوف داعش، به طور غیابی به ۲۰ سال حبس محکوم شده بود.

در همان حال که «ابا عود» دورۀ ناپدیدن شدن آشکار خود را به مداخله در جبهۀ بنیادگرایان اسلامی به خاطر خدا نسبت داد، اما توضیح ساده تری هم وجود دارد. در بخش اعظم این دوره که او در داعش فعال بود، این گروه به عنوان جزئی از کارزار علیه اسد در سوریه با حمایت امریکا، فرانسه، بلژیک، و سایر قدرت های امپریالیستی فعالیت می کرد.

تا ژوئن ۲۰۱۴، یعنی تا زمانی که ستیزه جویان داعش از مرز وارد عراق شدند، کنترل موصل را به دست گرفتند و رژیم دست نشاندۀ امریکا در بغداد را تهدید کردند، فعالیت های این گروه تحمل و حتی تشویق می شد. حتی پس از موصل، «ائتلاف» به رهبری امریکا کارزار بمباران به شدت جسته و گریخته ای داشت، و این نشان می داد داعش هنوز یک دارایی امپریالیستی بالقوه، دست­کم در سوریه، محسوب می شود.

این تداومِ همان الگویی است که به حملات تروریستی نیویورک و واشنگتن دی.سی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ باز می گردد: گروه های تروریست بنیادگرای اسلامی، از جمله القاعده، داعش و شاخه های بی شمار آن ها، ریشه هایشان به عملیات محرمانۀ آژانس های اطلاعاتی امپریالیستی، به خصوص امریکا، باز می گردد.

القاعده از دل نیروهای عرب درگیر در مداخلۀ امریکا برای سرنگونی رژیم مورد حمایت شوروی در افغانستان در دهۀ ۱۹۸۰ بیرون آمد، در حالی که جنگ در عراق، نیای داعش را خلق کرد، و کارزار مورد حمایت امریکا برای سرنگونی در سوریه، این گروه را به نیرویی قدرتمند تبدیل کرد که در دو سوی مرز عراق-سوریه، قلمرو دارد.

البته مورد دیگری هم وجود دارد: حملات تروریستی گروه های ساخته و پرداختۀ امپریالیست ها، به بهانه ای برای گسترش بیش­تر نیروهای دولتی امنیت ملی تبدیل می شوند. به دنبال حملات پاریس، سرویس های اطلاعاتی قدرت های امپریالیستی، و به خصوص سازمان های CIA،NSA و FBI در امریکا، کارزار پرتب و تابی برای بهره برداری از این توحش به راه انداخته اند.

مقامات امنیتی رده بالای امریکا، با ارائۀ یک سلسله سخنرانی ها، تقصیر حملات اخیر را به گردن افشاگری های ادوارد اسنودن، رمزگذاری داخلی سازندگان تلفن های هوشمند و سایر تجهیزات ارتباطی، و مشتی محدودیت های قانونی اعمال شده بر جاسوسی حکومت انداختند.

خصلت تقلبی این ادعاها، با ارزیابی خودِ رویدادهای پاریس آشکار می شود. پلیس فرانسه پس از بازیابی یکی از موبایل های مورد استفادۀ حمله کنندگان، متوجه پیام های متنی بدون رمزگذاری و داده های GPS شدند که به آن ها امکان می داد موقعیت مکانی «ابا عود» و دیگرانی را که ظاهراً بخشی از شبکۀ پشتیبانی حمله کنندگان را شکل می دادند، پیدا کنند. هیچ شواهدی وجود ندارد که هیچ یک از حمله کنندگان از ارتباطات رمزگذاری شده استفاده کرده باشند یا اصولاً با در نظر داشتن چراغ سبزی که عملاً برای عملیات خود دریافت کرده بودند، به چنین رمزگذاری ای نیاز پیدا کرده باشند.

با توجه به اطلاعات محدودی که تا به الآن در دسترس قرار گرفته است، نمی توان یک توصیف کامل و نهایی از آن چه که روز ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ در پاریس رخ داد، ارائه کرد، چه برسد به ریشه های آن در جهان تیره و تاری که عملیات اطلاعاتی، با تروریسم بنیادگرای اسلامی تقاطع پیدا می کند.

اما دو نتیجه است که نمی توان از آن فرار کرد: ۱- تبلیغات رسمی دربارۀ این یا آن حملات تروریستی، با هدف راندن افکار عمومی به پشت دولت و سرویس های اطلاعاتی، متکی بر دروغ ها و حقایق نصفه و نیمه هستند؛ ۲- حکومت های امپریالیستی، که جنگ های وحشیانه شان برای نفت و امتیازات ژئوپلتیک در خاورمیانه، آفریقا و آسیای میانه، شرایط را برای ظهور سازمان های تروریستی اسلام­گرایی میها کرده که خود با آن ها همکاری کرده اند، باری دیگر از این توحش تروریستی به عنوان بهانه ای برای اجرای طرح های طولانی مدت خود مبنی بر تشدید نظامی گری در خارج و و الغای حقوق دمکراتیک در داخل، بهره برداری می کنند.

۲۱ نوامبر ۲۰۱۵

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

77 + = 83