حملات تروریستی پاریس

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
الکس لانتیه و بری گری

برگردان: آرام نوبخت

حملات وحشیانۀ تروریستی داعش در پاریس، اکنون به دستاویزی برای ایالات متحدۀ امریکا، فرانسه و دیگر قدرت های امپریالیستی تبدیل شده است تا به سیاست های جنگ و تاراج شدت ببخشند؛ درست همان سیاست هایی که کل جوامع خاورمیانه را ویران و شرایط را برای رشد نیروهای ارتجاعی، از قماش همان کسانی که جمعه شب گذشته ۱۲۹ کشته و صدها مجروح بر جای گذاشتند، مهیا کرد.

این نیروها خود از سوی واشنگتن و فرانسه و متحدین منطقه ای نظیر عربستان سعودی و ترکیه، تأمین مالی و تسلیح شده اند. داعش خود محصول دسیسه چینی های امپریالیستی در لیبی، سوریه و عراق است، درست همان طور که القاعده محصول مداخلۀ ضدّ شوروی در افغانستان بود. داعش و دیگر گروه های تروریستی مرتبط به القاعده، به عنوان ارتش های نیابتی، برای تغییر رژیم در لیبی و پیگیری جنگ برای تغییر رژیم در سوریه استفاده شده اند.

تهاجم جنایتکارانه به شهروندان غیرنظامی در پاریس، پیامد قابل پیش­بینی تشدید بی رحمانۀ عملیات نظامی امپریالیسم امریکا و اروپا است.

کارگران سرتاسر جهان احساس همدردی عمیقی با قربانیان این کشتار گسترده در پاریس دارند. اما بیانیه های ریاکارانۀ سیاستمداران و رسانه های سرمایه داری، تنها شایستۀ تحقیر اند. شمار کشته شدگان جنگ هایی که ایشان طی ۱۴ سال گذشته به راه انداخته یا حمایت کرده اند، از رقم یک میلیون تن فراتر رفته است. رویکرد واقعی آن ها را می توان در بی اعتنایی شان به خاکستر شدن دست­کم ۳۰ نفر و مصدومیت بیش از ۳۰ نفر دیگر در حادثۀ بمباران ماه گذشتۀ بیمارستان «پزشکان بدون مرز» در قندوز افغانستان به دست نیروهای امریکا مشاهده کرد.

چهارده سال «جنگ علیه تروریسم» تنها بر آتش گسترش تروریسم و خشونت دمیده و میلیون ها نفر را به پناهندگان فراری از جنهم مناطق جنگی خاورمیانه، آسیانۀ میانه و آفریقای شمالی مبدل کرده است. اکنون که پیامدهای بربریت نواستعماری در داخلِ خودِ اروپا منفجر شده است، قدرت های امپریالیستِ مسئول این جنایات، با احیای مفهوم شیادانه و رنگ باختۀ «جنگ علیه تروریسم»، در حال تدارک برای دست زدن به جنایات به مراتب بزرگ­تری هستند.

پس از آن که پرزیدنت فرانسوا اولاند حملات پاریس را «اعلان جنگ» خواند، روزنامۀ آلمانی FAZ نیز این گفته ها را با عبارت «یازده سپتامبر فرانسه» دوبله کرد. اکنون ارزش دارد به بیانیه ای که بلافاصله پس از حملات ۲۰۰۱ به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون بر روی وب سایت ما منتشر شد، مجدداً نگاهی داشته باشیم.

ما با هشدار به صعود خشونت امپریالیستی امریکا در خارج و یورش به حقوق دمکراتیک در داخل، نوشتیم: «تروریسم ضمن آن که فرسنگ ها با یک ضربۀ نیرومند به میلیتاریسم امپریالیستی فاصله دارد، به دستاویزی برای آن دسته عناصر درون دستگاه حاکمیت امریکا مبدل می شود که از چنین رویدادهایی برای توجیه و مشروعیت بخشیدن به توسل به جنگ برای پیگیری منافع اقتصادی و ژئوپلتیک نخبگان حاکم، بهره برداری می کنند…

تلاش های بی امان امپریالیسم امریکا برای تضمین سلطۀ خود بر ذخایر نفتی منطقه… ایالات متحده را در ضدیتی خشن با آمال و آروزهای دمکراتیک، ملی و اجتماعی به­حق و غیرقابل مهار توده های عرب قرار داده است….

بمب افکن ها و یا ناوهای جنگی امریکا به لبنان، لیبی، ایران، سودان و افغانستان حمله کرده اند. ایالات متحده بدون آن که عملاً اعلان جنگ کند، عملیاتی نظامی را برای تقریباً ۱۱ سال علیه عراق هدایت کرده است… با در نظر داشتن این کارنامۀ خونین، چرا کسی باید حیرت کند آنان که از سوی امریکا هدف گرفته شده اند، در جستجوی تلافی برآمده اند؟»

درست مانند حملات ۱۱ سپتامبر، پرسش های بسیاری بلافاصله طرح می شود، این که چه کسانی دربارۀ طرح های حملات در پاریس اطلاع داشتند و چگونه آن را انجام دادند. در عصر تجسس فراگیر، این ادعا که هیچ یک از نهادهای امنیتی کشورهای ناتو از تدارکات حمله مطلع نبودند، معتبر نیست. دست­کم طبقۀ حاکم به چنین وحشی گری هایی به عنوان فرصتی برای اجرای سریع طرح هایی می نگرد که مدت ها قبل تهیه شده بودند.

پیش از آن که حملات پاریس به طور جدی بررسی شده باشد، نخبگان حاکم در امریکا و اروپا نقداً مشغول پارس کردن برای جنگ و تأکید بر این هستند که تهدید داعش تنها با واگذاری نیروهای جدید و گستردۀ پلیس به دولت قابل پاسخ دادن است.

اولاند سه ماه وضعیت فوق العاده در فرانسه اعلام کرده است که تقریباً فرانسه را به یک دولت پلیسی تبدیل می کند: تعویق حقوق دمکراتیک ابتدایی، بستن مرزها، ممنوعیت اعتراضات واعطای نیروی گسترده به پلیس برای جستجو و بازداشت افراد. وزیر مالیۀ باواریا، «مارکوس سودر»، خواهان بستن مرزهای آلمان به روی پناهجویان سوریه شده است. او با تأسف اعلام کرد که حملات پاریس «همه چیز را تغییر می دهد».

فرماندۀ عالی سابق ناتو، دریادار امریکایی «جیمز استاوریدیس» مطلبی را با عنوان «بازگشت ناتو به حمله» تهیه و خواهان اتحاد ناتو برای واکنش به حملۀ داعش از طریق ورود به جنگ در سوریه شده است. اما تشدید خشونت در سوریه و عراق، خود بخشی از یک طرح وسیع تر ژئوپلتیک است. حرکت به سوی خلع رئیس جمهوری سوریه، بشار اسد، یک جز از طرح های تهاجمی واشنگتن در برابر روسیه و چین است. این کشورها از سوی نخبگان حاکم امریکا هم­چون موانع هژمونی امریکا بر سرتاسر کرۀ زمین نگریسته می شوند و بنابراین هدف ویرانی اقتصادی و نهایتاً نظامی قرار گرفته اند.

تشدید جنگ امپریالیستی زیر پوشش «جنگ علیه ترویسم» همراه شده است با یک یورش بی امان به شرایط اجتماعی و شاخص های زندگی طبقۀ کارگر، حمله ای که از زمان بحران سرمایه داری جهانی در سال ۲۰۰۸ به سرعت شدت گرفته است. در هر یک از کشورهای امپریالیستی، جوانان و به خصوص جوانان مهاجر، سخت تر از همه ضربه دیده اند. آن ها با بیکاری گسترده، فقر و هیچ چشم اندازی برای یک آیندۀ شایسته در نظام کنونی، رو به رو هستند.

پیامدهای میلیتاریسم به طور مرگ­باری با رشد بیزاری طبقۀ کارگر و جوانان مهاجر تقاطع پیدا می کند. با وجود مخالفت عمومی با جنگ امپریالیستی، ولی در غیاب یک جنبش سازمان یافتۀ ضدّ جنگ، این خشم هیچ گونه مجرای مترقی برای خروج نمی یابد. این امر بخشی از آن ها را در برابر موعظه های گروه هایی نظیر القاعده و داعش آسیب پذیر می کند.

مسئولیت اصلی غیاب یک جنبش در برابر جنگ، متوجه سازمان های متعدد عناصر چپ سابق و خرده بورژوایی است که زمانی در رأس جنبش های اعتراضی بودند- و آن ها را پشت احزاب و سیاستمداران طبقۀ حکم کانالیزه می کردند- اما طی ۱۵ سال گذشته، به شدت به راست و مستقیماً به اردوگاه امپریالیسم چرخش کرده اند. سازمان هایی نظیر «حزب ضدّ سرمایه داری نوین» فرانسه، «حزب چپ» آلمان، «پودموس» در اسپانیا، «سیریزا» در یونان و «سازمان سوسیالیستی بین المللی» در امریکا، از جنگ ها به رهبری امریکا برای تغییر رژیم در لیبی و سوریه حمایت کرده و پوششی سیاسی برای جنگ افروزی های واشنگتن در برابر روسیه و چین ایجاد کرده اند.

بمب­گذاری های پاریس و متعاقباً تشدید خشونت امپریالیستی در سوریه و عراق، نیاز عاجل به ایجاد یک جنبش بین المللی ضدّ جنگ را برجسته می کند. تنها نیروی اجتماعی که می تواند امپریالیست ها را خلع سلاح کند و به جنگ پایان بخشد، طبقۀ کارگر است. جنبش جدید در برابر جنگ امپریالیستی می بایست متکی بر طبقۀ کارگر باشد، طبقۀ کارگری که در فراسوی مرزها در یک مبارزۀ انقلابی برای پایان دادن به جنگ و پایان دادن به منشأ آن، سرمایه داری، متحد و بسیج شده باشد.

۱۶ نوامبر ۲۰۱۵

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 32 = 37