برنامۀ انتخاباتی «اتحاد مردمی» یونان: یک شیادی سیاسی

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
کریستوف درایر

برگردان: آرام نوبخت

جناح سابق درون حزب سیریزا قرار است که با فهرست نامزدهای خود و زیر عنوان «اتحاد مردمی» (LAE) در انتخابات همین یکشنبه وارد شود. «اتحاد مردمی»، متشکل از شماری از سازمان های چپ­نمای کوچک، در واقع یک شیادی سیاسی است. اعضای «اتحاد مردمی» در همان حال که برنامه ای ناسیونالیستی و ضدّ طبقۀ کارگر ارائه می کنند، در تلاش اند پیشینۀ خود را پنهان سازند.

اگرچه نظرسنجی ها بیانگر آن است که این تقلا برای ایجاد نسخۀ دیگری از سیریزا کم­تر از ۳ درصد آرا را کسب خواهد کرد، اما این حزب نقش مهمی را برای بورژوازی اروپا ایفا می کند. هدف این جریان، چیزی نیست جز آن که مانع طبقۀ کارگر از کسب نتایج و درس های انقلابی از ورشکستگی سیاسی سیریزا شود.

برنامۀ انتخاباتی «اتحاد مردمی»، با خواستِ ایجاد یک «جبهۀ میهنی مردمی بزرگ، با ویژگی اعتبار، قابلیت اتکا و ازخودگذشتگی» آغاز می شود؛ به زعم آن ها چنین جبهه ای از این رو ضروری است که سیریزا تغییر جبهه داده است: «آن ها اکنون در جبهۀ نیروهای نئولیبرال هستند و کارگران و طبقۀ متوسط را با تمهیدات جدیدی که ضدّ مردم است، بمباران می کنند».

خلاصه قرار است آن ها از این حزب سیاسی ورشکسته گسست کنند؛ چرا که این تنها راه «برای احیای امیدهای خیانت شده، غلبه بر ترس و تقویت اعتماد به پیروزی جوانان و جنبش مردمی “نه” در روز ۵ ژوئیه (روز رفراندوم)» است.

این عبارات هیچ چیز نیستند به جز یک تلاش آشکار برای پنهان سازی و کتمان نقش خودِ آن ها در اجرای آخرین سیاست های دیکته شدۀ اتحادیۀ اروپا. آن هم از این جهت که نویسندگان، به عنوان اعضای «پلاتفرم چپ» سیریزا، خود جزئی از حکومت بودند و عملاً از تمام برنامۀ ضدّ کارگری سیریزا پشتیبانی کردند. رهبری «اتحاد مردمی» از نمایندگان پارلمانی سابق سیریزا، اعضای کمیتۀ مرکزی سیریزا و حتی وزرای حکومت تشکیل می شود. به عنوان نمونه بنیان­گذار آن، پاناگیوتیس لافازانیس، وزیر محیط زیست در حکومت سیپراس بود.

همگی این افراد کارگزارانی بودند که تمام و کمال از حکومت پشتیبانی کردند. پس از رأی قاطع «نه» در رفراندوم، زمانی که نخست وزیر، همراه با حکومت فرانسه، پیش­نویس طرح ریاضتی جدیدی را تهیه کردند که به مراتب فراتر از تمهیدات طرحی می رفت که مردم در رفراندوم رد کرده بودند، همۀ اعضای «پلاتفرم چپ» به جز دو نفر به نفع آن رأی دادند.

تنها زمانی که اتحادیۀ اروپا به رهبری آلمان خواهان کاهش بیش­تر هزینه های عمومی شد، بسیاری از نمایندگان از حمایت خود عقب نشستند. با این وجود اعلام کردند که برای حفظ وحدت حزب و حمایت از حکومت سیریزا- حکومتی که اکنون به عنوان «نیروی نئولیبرال» توصیف می کنند- هر کاری انجام خواهند داد.

«پلاتفرم چپ» تنها زمانی سیریزا را ترک کرد که عملاً از آن بیرون افتاده بود. سیپراس انتخابات جدید را فراخواند و روشن کرد که اسامی هیچ یک از اعضای «پلاتفرم چپ»، به عنوان نامزد سیریزا وارد برگه های تعرفۀ انتخاباتی نخواهد شد. اعضای «پلاتفرم چپ» پس از این اعلام کردند که سیریزا، حزبی نئولیبرال است و به این ترتیب «اتحاد مردمی» را بنیان گذاشتند.

در پرتو این تحولات، چندان جای تعجبی ندارد که حتی یک کلمه دربارۀ علل تسلیم سیریزا در پلاتفرم انتخاباتی این جریان پیدا نمی شود، دیگر چه برسد به اشاره ای به خیانت جنایتکارانۀ خودشان؛ بر عکس، بخش عمدۀ پلاتفرم یک کپی برداری کلمه به کلمه از برنامه ای است که سیریزا در انتخابات ماه ژانویه ارائه کرده بود.

بنابراین آن ها خواهان عقب نشینی از تفاهمنامه، تعلیق بازپرداخت بدهی ها، فسح بخش اعظم بدهی، پرداخت های جبرانی از طرف آلمان، بازتوزیع ثروت از بالا به پایین و نهایتاً ملی سازی بانک های رقیب در یونان هستند. این مجموعۀ پیشنهادها با انواع و اقسام عبارات مبهم دربارۀ برنامه ریزی دمکراتیک اقتصاد و کنترل اجتماعی بر صنایع کلان، تزئین شده است.

تنها تفاوت برجسته با برنامۀ پیشین سیریزا، خواست معرفی یک ارز ملّی است. «اتحاد مردمی» به صراحت خواهان خروج یونان از منطقۀ یورو است. در این برنامه عنوان شده است که «معرفی یک ارز ملی به عنوان مبنای یک برنامۀ مترقی و آینده نگر برای بازسازی، نه صرفاً یک امکان عملی، بلکه امکان امید» به توسعۀ کشور است.

تغییر واحد پول، با هدف افزایش صادرات است که «صادرات را تقویت، واردات را محدود و آن را گام به گام با تولیدات محلی جایگزین خواهد کرد و به این ترتیب پایۀ مولد کشور و درآمد حاصل از توریسم را احیا می کند». حزب مذکور هم­چنین به سرمایه گذاری های عمومی قابل توجه بر اساس این پول ارزان وعده می دهد.

چشم انداز بورژوایی توسعۀ اقتصاد ملی صادرات-محور، هیچ ارتباطی به «پیشرفت» و چه رسد به «امید» ندارد. چنین چشم اندازی عمیقاً ضدّ کارگری و ارتجاعی است. اساساً ترجمۀ این برنامه چیزی نیست جز تبدیل کشور به بهشتی از کارگران ارزان برای سرمایه گذاری جهانی.

وقت «اتحاد مردمی» در برنامۀ خود می نویسد که سیاست هایش با کاهش دستمزدها ترکیب نخواهد شد، این یک دروغ بی شرمانه است. در واقع صادرات به این نحو افزایش خواهد یافت که از هزینه های کار، به خصوص برای شرکت های بین المللی، از طریق ارز ارزان کاسته خواهد شد. بر عکس کارگران وسیعاً از محصولات وارداتی- که در داخل یونان شامل انواع داروها می شود- محروم خواهند شد.

اسکار لافونتن، که اواخر هفته بیانیه ای را دربارۀ «طرح ب» برای یورو خطاب به نمایندۀ «اتحاد مردمی»- زو کونستانتوپولو- و سایر سیاستمداران سرتاسر اروپا ارائه کرد، دو سال پیش به نفع این راه حل حرف زده بود. در آن مقطع، او خواهان معرفی مجدد واحدهای پول ملی در اسپانیا، پرتغال و یونان بود.

لافونتن در توضیح طرح خود گفت که «کشورهایی نظیر یونان، پرتغال و اسپانیا، برای آن که باری دیگر به رقابت­پذیری قابل توجه نزدیک­تر شوند، نیازمند آن هستند که ۲۰ الی ۳۰ درصد در قیاس با متوسط کشورهای اتحادیۀ اروپا ارزان تر باشند».

چنین برنامه ای در تقابل با سیاست اتحادیۀ اروپا برای کاهش هزینه های اجتماعی نیست، بلکه به معنای تداوم و تشدید آن به اشکال دیگر است. این برنامه درست مانند سیاست های سیریزا، به غنی کردن بانک ها و بنگاه های بزرگ به بهای کارگران خدمت می کند. یکی از ارکان اصلی این پروژه، وزیر مالیۀ ارتجاعی آلمان، ولفگانگ شویبله، است که مسئول سیاست های ریاضتی نیز هست.

اتحادیۀ اروپا، که نشان داده ابزار فوق العاده مهم نخبگان مالی در حمله به استانداردهای زندگی طبقۀ کارگر است، مورد مخالفت «اتحاد مردمی» نیست. اگرچه «اتحاد مردمی» بازگشت به واحد پول «دراخما» را یک ضرورت می بیند، اما جا را برای مصاله و سازش با اتحادیۀ اروپا را باز می گذارد. به گفتۀ این جریان، باید آمادۀ برگزاری رفراندوم حول باقی ماندن در این اتحاد بود، اما این یک الزام نیست.

برنامۀ ناسیونالیستی «اتحاد مردمی» در برابر اتحادیۀ ارتجاعی اروپا نیست، بلکه در نقطۀ مقابل وحدت طبقۀ کارگر اروپا قرار دارد.

برای سیریزا هدف این بود که از طریق مذاکرات، در داخل اتحادیۀ اروپا امتیازاتی را از مشتریان ممتاز خود به چنگ آورد. بنابراین سیریزا از همان آغاز دشمن بسیج و اتحاد طبقۀ کارگر اروپا در برابر اتحادیۀ اروپا و بحران سرمایه داری بود.

برنامۀ «اتحاد مردمی» هم اکنون فعالانه به سوی ایجاد شکاف در میان کارگران اروپا و قراردادن کارگران در برابر یک دیگر، هدف گرفته شده است. قرار است از کاهش عظیم حقوق و دستمزدها برای استفاده از مزیت رقابتی در برابر سایر کشورها و غنی کردن بورژوازی یونان و بخش هایی از طبقۀ متوسط استفاده شود.

بنابراین جنبش طبقۀ کارگر اروپا در برابر ریاضت و اتحادیۀ اروپا، باید علیه سیریزا و انشعابات شیادانه از آن نظیر «اتحاد مردمی» هم باشد. درسی اصلی که باید از خیانت سیرزا گرفت، این است که برای مقاومت در برابر حملات اجتماعی، یک چشم انداز انقلاب و حزب مستقل ضروری است.

۱۸ سپتامبر ۲۰۱۵

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

68 + = 74