سرمایه داری و بحران جهانی پناهندگی

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
رابرت استیونس

برگردان: آرام نوبخت

طبق داده های سازمان ملل، جهانِ امروز، شاهد پناهندگانی به مراتب بیش­تر از هر زمان دیگری است که در تاریخ بشر به ثبت رسیده.

در پایان سال ۲۰۱۴، نزدیک به ۶۰ میلیون نفر به اجبار آواره شدند. این تقریباً سه برابر تعدادی است که تنها یک دهۀ پیش به ثبت رسیده بود. در سطح جهانی، از هر ۱۲۲ نفر، یک تن یا پناهده است، یا پناهجو، و یا در داخل کشور خود آواره. سن اکثریت پناهندگان جهان (۵۱ درصد)، کم­تر از ۱۸ سال است.

میلیون ها نفر در نتیجۀ جنگ هایی به پشتوانۀ امپریالیسم در عراق، سوریه و لیبی، بی خانمان شده و به فقر کمرشکن کشانده شده اند. مرکز این بزرگ­ترین بحران پناهندگی جهانی در سوریه است، جایی که شمار افراد درحال گریز به سایر کشورها، اکنون از مرز چهار میلیون تن نیز گذشته است. کسانی که قادر به فرار می شوند، به جستجوی پناهندگی در اروپا برمی آیند. این اغلب شامل سفری پرمخاطره در دریای مدیترانه می شود، سفری که جان هزاران نفر از مردان و زنان و کودکان را گرفته است.

تنها همین هفته اجساد ۴۹ مهاجر در انبار محمولۀ یک کشتی ماهیگیری کشف شد که از استنشاق گاز جان باخته بودند. این رقم نیز به مجموع بیش از ۲۳۰۰ تن که تاکنون در سال جاری در دریا جان باخته اند، اضافه می شود.

آژانس مرزی اتحادیۀ اروپا موسوم به «فرانتکس»، گزارش داده است که ۱۰۷ هزار و ۵۰۰ مهاجر ماه گذشته در مرزهای آن کشف شدند. این رقم سه برابر ماه ژوئیۀ ۲۰۱۴ است.

هزاران پناهنده و پناهجو که اکثریت شان از مناطق جنگی سوریه، افغانستان و عراق می گریزند، تلاش می کنند تا از کشورهای جنوبی اروپا مانند یونان، ایتالیا و اسپانیا به اروپا وارد شوند؛ از ماه ژانویه تاکنون در مجموع ۱۶۰ هزار پناهنده و مهاجر به جزایر مختلف یونان رسیده اند، به طوری که تنها در هفتۀ گذشته ۲۰ هزار مهاجر به این کشور سر رسیده اند. امسال بیش از ۱۰۰ هزار نفر نجات یافته و به ایتالیا برده شده اند.

این تنها جزئی کوچک از کسانی است که در تلاش اند از شرایط دهشتناک کشورهای خود فرار کنند. به عنوان مثال میلیون ها پناهنده از سوریه، در اردوگاه های پناهجویی پرازدحامی به وسعت یک شهر در اردن و ترکیه زندگی می کنند. پناهندگانی که سفر به اروپا را می آزمایند، کسانی هستند که پس از تقلاهای بسیار توانسته اند پول کافی برای پرداخت به یکی از قاچاقچیان انسان را جور کنند.

حکومت های اروپا با این درصدِ نسبتاً کوچک از پناهندگان جهان، هم­چون یک خطر واقعی برخورد می کند. پناهندگان و مهاجرین همواره تحقیر می شوند، حکومت ها و احزاب سیاسی از همه نوع با آن ها هم­چون مجرمانی برخورد می کنند که مسئول تمامی معضلات جامعه هستند.

فیلیپ هاموند، وزیر خارجۀ بریتانیا، در حالی که تنها از ۵ هزار مهاجری صحبت کرد که در شرایط وحشتناک بندر «کاله» به سر می برند، گفت: «اروپا اگر قرار باشد میلیون ها مهاجر از آفریقا را جذب کند، قادر به محافظت از خود و حفظ استاندارد زندگی و زیرساخت های اجتماعی خود نخواهد بود».

همین هفته، صدر اعظم آلمان، آنگل مرکل، طی یک مصاحبۀ تلویزیونی هشدار داد که رسیدن هزاران پناهنده به سواحل قاره، «بسیار بسیار بیش­تر از موضوع یونان و ثبات یورو، به دغدغۀ اروپا تبدیل خواهد شد».

در خود یونان، رفتار وحشیانۀ حکومت چپ­نمای سیریزا با پناهندگان، تأییدی است بر خصلت حامی سرمایه داری و ضدّ طبقۀ کارگر آن.

زهر تلخ محافل راست­گرای حاکم، خود را در فوران نفرت و انزجار روزافزون و آشکار در قالب خارجی ستیزی نسبت به پناهندگان و پناهجویان از سوی رسانه های هیستریک، بازتاب و شدت داده است. گروه های فاشیستی و دست راستی، با تشویق این جوّ متعفن، به حملات نسبت به پناهندگان و پناهجویان شدت بخشیده اند. به عنوان مثال امسال در آلمان، بیش از ۲۰۰ سانحه، از جمله به آتش کشیدن منازل مهاجرین گزارش شده است.

مسلمان ها به طور اخص طعم این زهر را به طور کامل می چشند. همین هفته حکومت اسلواکی که قرار است تنها ۲۰۰ پناهندۀ سوری را به عنوان بخشی از یکی از طرح های اتحادیۀ اروپا برای جابجایی مجدد پناهندگان پذیرا باشد، اعلام کرد که تنها مسیحیان را قبول خواهد کرد.

آن چه به عنوان «مشکل مهاجرت» مطرح می شود، در واقعیت امر مشکل حاکمیت امپریالیستی و نظام سرمایه داری است. دو علل ریشه ای برای این بحران عظیم پناهندگی وجود دارد.

نخست، شمار رو به رشد جنگ های غارتگرانه با هدایت قدرت های امپریالیستی و نمایندگان آن ها است. ایالات متحده، با حمایت متحدین خود، درگیر یک جنگ دائمی از ۱۹۹۱ بوده است که کل جمعیت ها را آواره و جوامع را تمام و کمال ویران کرده است.

عامل اصلی دوم، کنترل و نابودی اقتصادی زمین به دست دولت های اصلی سرمایه داری است که میلیاردها نفر را در فقر خفت باری غوطه ور کرده است.

قدرت های اروپایی سعی می کنند خود را با ایجاد یک «دژ اروپا» از نتایج کشتار و قتل عامی که به ارمغان آورده اند، مصون نگاه دارند. اتحادیۀ اروپا در نشست فوق العادۀ خود در ماه ژوئیه حول مسألۀ پناهندگی، در مواجهه با خشم روبه رشد عمومی نسبت به مرگ و میر هزاران نفر در دریای مدیترانه، خود را تبرئه کرد. به این ترتیب آن ها از تعیین سهمیۀ کشورها برای پذیرش شمار رو به رشد پناهندگان درمانده سر باز زدند و با جابجایی دوبارۀ تنها ۴۰ هزار پناهنده ای که در ایتالیا و یونان هستند، توافق کردند.

در عوض همۀ تلاش ها بر تقویت کنترل مرزها متمرکز شده است. مرز جنوبی مجارستان، منتهی الیه منطقۀ «شنگنِ» اتحادیۀ اروپا را که مسافرت در آن بی نیاز از گذرنامه است، شکل می دهد. حکومت راست­گرای این کشورمشغول کشیدن یک حصار در امتداد مرز ۱۰۹ مایلی خود با صربستان است. همین هفته یکی از سخنگویان نخست وزیر اعلام کرد که هزاران افسر پلیس به «دفاع» از این حصار در برابر مهاجران «بیش از پیش تهاجمی» خواهند پرداخت.

حصارهای مرزی جدید به ارتفاع چندین متر و به طول چندین مایل به دست حکومت های یونان، بلغارستان، اسپانیا، بریتانیا (در محوطۀ تونل مانش) و سایر کشورها برپا و تقویت شده اند.

در شرایطی که اقتصاد جهانی به مراتب درهم تنیده تر و پیچیده تر از هر زمان دیگری در تاریخ است، نظام سرمایه داری، به عنوان نظامی متکی بر تقسیم بندی منسوخ سیارۀ ما به دولت-ملت های متخاصم و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، در حال ایجاد جهنمی به روی زمین است.

لئون تروتسکی، انقلابی بزرگ، در برنامۀ بنیان گذاری انترناسیونال چهارم در آستانۀ جنگ جهانی دوم نوشت: «سرمایه داری پیش از آن که بشریت را از نفس بیاندازد یا غرق در خون کند، اتمسفر جهان را با بخار سمی نفرت ملی و نژادی می آلاید».

این عبارات امروز همان قدر موضوعیت دارند که در آن مقطع داشتند.

با وجود تمامی مشکلات عظیم پیش روی بشریت، تنها راه حل منطقی برای جلوگیری از پیوستن ده ها و صدها میلیون نفر دیگر به صفوف پناهندگان، اتحاد کارگران در سطح جهانی در مبارزه برای بازسازماندهی سوسیالیستی حیات اقتصادی است. سوسیالیسم، به عنوان جامعه ای مبتنی بر رفع نیاز انسان و نه سود، ذخایر وافر زمین را به شکل عقلایی برای تحقق زندگی شایسته برای همه به کار خواهد گرفت.

طبقۀ کارگر، به دنبال این هدف و با تمام نیروی جمعی خود، باید بدون ذره ای تزلزل از حقوق دمکراتیک پناهندگان و مهاجرین برای برخورداری از پناهگاه و حق آن ها برای زندگی در هر جایی که مایل اند، دفاع کند.

طبقۀ کارگر جهانی، تنها نیروی انقلابی روی این زمین، باید برای پایان دادن به ترس و وحشت های برخاسته از امپریالیسم و نظام سرمایه داری، بسیج شود. این وظیفه، مستلزم ساختن کمیتۀ بین المللی انترناسیونال چهارم، جنبش جهانی تروتسکیستی است.

۲۱ اوت ۲۰۱۵

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

39 − 37 =