رهبران «پ.ی.د» و خواست مشارکت با رژیم بشار اسد
برگردان: آرام نوبخت
کارزار حملات هوایی گستردۀ رژیم اردوغان به پایگاه های «حزب کارگران کردستان» (پ.ک.ک) و متعاقباً واکنش های «حزب اتحاد دمکراتیک» (پ.ی.د) به عنوان سازمان خواهر «پ.ک.ک» در شمال سوریه، پرسش های مهمی را به شکلی به مراتب تندتر و عریان تر از پیش، پیرامون استراتژی انقلابی مطرح کرده است.
از تابستان سال ۲۰۱۲ به این سو، «پ.ی.د» در حال پیشروی در برخی مناطق قلمرو اکثراً کردنشین شمال سوریه به دنبال عقب نشینی سربازان سوریه از این نواحی بوده است. در واقع رژیم اسد این عقب نشینی را به این منظور مهندسی کرد که نیروی نظامی خود را برای مهار کردن پیشروی گروه های نظامی سنی در سایر بخش های کشور متمرکز کند، و به این ترتیب اجازه داد که «پ.ی.د» این خلأ را پُر کند.
این تغییر توزان قوا به نفع «پ.ی.د»، به عنوان نیرویی سیاسی که مخمصۀ توده های کُرد را درک می کند، و همین طور کنترل این حزب بر آن چه که به عنوان کانتون های روژئاوا شناخته شده است، با موجی از شور و شوق جمعیت کرد سوریه و سرتاسر جهان رو به رو شد. این استقبال از این جهت بود که کردها سال ها زیر مشت آهنین دیکتاتوری اسد قرار داشته و از ابتدایی ترین حقوق خود، حتی استفاده از زبان مادری در جامعه نیز محروم شده بودند.
از آن زمان تاکنون، واحدهای مسلح «پ.ی.د» (شامل «ی.پ.ژ» و «ی.پ.گ») با تهور و شجاعت بی چون و چرای خود در مبارزه علیه سبعیت ارتجاع داعش و همین طور به خاطر گردان های دفاعی زنان خود، توجه میلیون ها نفر را به سوی خود جلب کرده اند. هدف اعلام شدۀ آن ها مبنی بر ایجاد یک نظام حکومتی بدیل، متکی بر توازن و همزیستی میان گروه های مذهبی و قومی، آن هم در میانۀ جنگ هایی فرقه ای که منطقه را به کام خود کشیده، تأثیر قابل توجهی بر بسیاری از جوانان، فعالین چپ و کُرد سرتاسر جهان داشت.
با این وجود از همان ابتدا، تا جایی که به موضع «پ.ی.د» نسبت به رژیم اسد بازمی گشت، یک نقطۀ خاکستری وجود داشته است. باید گفت که معادلِ «پ.ی.د» در ترکیه، یعنی «پ.ک.ک»، به مدت تقریباً دو دهه از بنیانگذاری اش در سال ۱۹۷۸، از روابطی در چهارچوب همکاری با رژیم اسد برخوردار بود و تا زمانی که رژیم نهایتاً در مقابل «پ.ک.ک» قرار گرفت، منابعی مالی نیز از آن دریافت می کرد. اگرچه ماهیت دقیق رابطه میان «پ.ی.د» و رژیم اسد طی چند سال گذشته در هاله ای از ابهام قرار دارد، اما روشن است که «پ.ی.د» ترجیح داده از هر گونه رویارویی و تقابل با ارتش سوریه کنار بایستد.
در برخی نواحی روژئاوا مانند «قامشلی» و «حصکه» (از جمله بزرگترین شهرهای ناحیه)، رژیم اسد هرچند بخش اعظم پرنسل نظامی خود را عقب کشیده، اما همچنان مدیریت خود بر خدمات دولتی را حفظ کرده، به پرداخت دستمزدهای کارکنان دولتی ادامه می دهد، منابع عمومی را در اختیار حکومت محلی قرار می دهد و برخی دفاتر اداری را هم اداره می کند. برنامه های درسی مدارس اصولاً به همان شکلی باقی مانده که در دورۀ اسد بود، و دانشآموزان دبیرستان بر مبنای همان برنامۀ آموزشی پیش می روند که حزب بعثِ سابقاً حاکم تأیید کرده بود.
در عین حال، با رشد داعش، همکاری نظامی نیز سال قبل بین «پ.ی.د» و امپریالیسم امریکا شکل گرفت. «کمیتۀ انترناسیونال کارگری» اگر چه کمک نظامی را فی نفسه به یک موضوع اخلاقی تبدیل نمی کرد- آن هم در بحبوحۀ کشتارهای لجام گسیختۀ داعش- اما از همان ابتدا نسبت به مخاطرات سیاسی در پس این نوع همکاری نیز هشدار می داد؛ به خصوص نسبت به برداشتی که این همکاری می تواند در بین میلیون ها تن از مردم خاورمیانه، کسانی که متحمل مصایب ناشی از مداخلات خونین امپریالیسم امریکا شده و می شوند، ایجاد کند.
«هیج توهمی را نباید نسبت به نقش امپریالیسم غرب که اقداماتش تنها به شکاف های فرقه ای مذهبی بیشتر دامن خواهد زد، به وجود آورد… تاریخ مردمان کُرد بارها نشان داده است که قدرت های امپریالیستی و نخبگان سرمایه داری، دوستان مبارزۀ طولانی کردها برای رهایی ملی نیستند» («کردستان: نبرد کوبانی»، ۲/۱۰/۲۰۱۴).
به طور کلی ما علیه هر گونه استراتژیِ تلاش برای انطباق با «نیت خوب» قدرت های سرمایه داری خارجی، به جای روی آوردن به گروه های مختلف طبقۀ کارگر منطقه با یک فراخوان روشن و برنامۀ سوسیالیستی برای بسیج مستقل آن ها در برابر این قدرت ها، مخالف بودیم.
نمی توان در آنِ واحد هم برای رهایی اجتماعی و همبستگی قومیت های مختلف تلاش کرد، و هم با نیروهایی که به ستیزه جویی ها در منطقه شدت می بخشند و با آزار و اذیت عرب های سنی آن ها را به آغوش داعش سوق می دهند، همکاری داشت.
ما این را نیز توضیح دادیم که نرمش امپریالیسم غرب و رژیم اسد نسبت به «پ.ی.د»، بیشتر محصول شرایط خاص بود تا هر چیز دیگری؛ روژئاوا از یک توازن قوای شکننده منتفع شد، چرا که نخبگان حاکم در منطقه و غرب، فعلاً با موضوعات مهمتری در قالب «داعش» دست و پنجه نرم می کردند.
با این حال طی دو هفتۀ اخیر تغییرات مهمی رخ داد که به طور بالقوه می تواند این تعادل شکننده را دگرگون کند. به طور اخص، تشدید حملات نظامی اخیر علیه پایگاه های «پ.ک.ک» در سوریه و شمال عراق یکی از این تغییرات است. رژیم ترکیه با پیشنهاد اجازه به امریکا برای استفاده از پایگاه های هوایی آن در خاک ترکیه برای کارزار هوایی علیه داعش، سکوت امریکا را خرید.
این مانور یک بار دیگر نشان می دهد که امپریالیسم امریکا از سرنوشت و مبارزۀ کرها صرفاً به عنوان مهره های پیاده نظام در بازی قدرت خود استفاده می کند و در اولین فرصت، از پشت به آن ها خنجر می زند. حکومت امریکا ضمن نمایش ریاکاری تهوع آور خود، به طور یکجانبه به «پ.ک.ک» اعلام داشته که «به خشونت در ترکیه پایان دهد»، در حالی که حملات هوایی شدید ارتش ترکیه به «پ.ک.ک» را که تاکنون به کشتار شماری از شهروندان غیرنظامی انجامیده، به عنوان «دفاع از خود» توجیه می کند.
در یک چنین بستری است که طی حدوداً یک هفتۀ اخیر، مقامات مختلفی از «پ.ی.د» در خاک سوریه علناً اعلام کرده اند که حکومت اسد را می توان به عنوان یک همکار در نظر گرفت. صالح مسلم، رهبر «پ.ی.د»، اعلام کرد که «در شرایط درست»، یگان های «ی.پ.گ» می توانند «به ارتش سوریه بپیوندند»؛ ادریس نسّان، از مقامات ارشد «پ.ی.د» در کوبانی گفت که این حزب می تواند با رژیم اسد متحد شود، «منتها اگر (رژیم) خود را متعهد به یک آیندۀ دمکراتیک بداند».
رهبری «پ.ی.د» با پیشبینی این که روابطش با امریکا به دنبال وقایع اخیر در ترکیه شاید تحت فشار جدی تری قرار بگیرد، موقتاً در حال تکیه کردن به اسد است که به نظر می رسد شدیداً مجبور است در این بازی قمار تنها روی یک اسب شرط نبندد.
اما اگر مبارزۀ مردم روژئاوا قرار باشد حمایت مردمی و حیاتی موردنیاز را فراتر از تقسیم بندی های فرقه ای و مرزهای روژئاوا تأمین کند، این حرکت رهبران «پ.ی.د» یک استراتژی محکوم به شکست به شمار می رود. این درخواست ها از اسد نمی تواند به خصوص در بین میلیون ها نفری که زیر بمباران اسد یا شکنجه های شبه نظامیان بدنام و بی رحم «شبیحه» هستند، نفوذ و بُرد چندانی داشته باشد. در بین کردها نیز بسیارانی از یاد نبرده اند که پیش از جنگ، رژیم اسد چندین دهه به طور بی رحمانه ای مشغول سرکوب کردها و انکار هویت آن ها بوده است.
جان رید، سوسیالیست امریکایی، زمانی گفته بود «هر کسی که فریب ظاهر وعده های عمو سام را بخورد، با خون و رنج بهایش را خواهد پرداخت». این همان چیزی است که کردها بارها پیش از این بنا به تجربیات تلخ آموختند. با این حال آن چه که جان رید دربارۀ «عمو سام» گفت، به یکسان در مورد رژیم های حامی سرمایه داری، فرقه گرا و قصاب نظیر رژیم اسد صدق می کند. به محض این که اسد دست بالا را پیدا کند، بدون تردید به ارعاب و انقیاد کردها بازخواهد گشت. در آن صورت رهبران «پ.ی.د» چه خواهند کرد؟
بهره بردن از شکاف های میان قدرت های حاکم مختلف برای تقویت مبارزۀ توده ای به خودی خودی نادرست نیست. اما هر تاکتیکی باید تابع یک استراتژی شفاف باشد، با هدف آگاهانۀ افشای دشمنان در هر گام، و بدون تغذیه کردن کوچکترین توهمی به مقاصد آن ها. سوسیالیست ها خود را به بسیج مستقل نیروها از پایین به عنوان فاکتور اصلی تغییر متکی می کنند. متأسفانه رویکرد رهبران «ی.پ.د» داستانی کاملاً متفاوت است.
سیاست آن ها، سیاست کوته بینانۀ ایجاد توازان بین نیروهای مختلف سرمایه داری است، نیروهایی که همگی همواره حس تحقیر کامل خود را نسبت به منافع توده های کُرد به نمایش گذاشته اند. این خطای بزرگ و یک مانع عینی در برابر ایجاد همبستگی غیرفرقه ای با مردمی است که در خارج روژئاوا، مورد حملۀ رژیم اسد یا نیروهای هوایی امریکا قرار دارند. این امر خطر تشدید تنش های فرقه ای را دربر دارد.
تنها یک استراتژی که در مرکز آن برنامه ای منسجم برای اتحاد عمل طبقۀ کارگر در جهت حقوق دمکراتیک کلیۀ مردمان منطقه، بدون کوچک ترین توهمی به قدرت های امپریالیستی و حاکمیت های استبدادی منطقه قرار دارد، فرصت مبارزاتی برای تضمین راه برون رفت از فاجعۀ کنونی را ایجاد می کند.
۶ اوت ۲۰۱۵