پودموس و برنامۀ اقتصادی آن در حمایت از سرمایه داری

زمان تقریبی مطالعه متن ۵ دقیقه
آلخاندرو لوپز

برگردان: آرام نوبخت

«پودموس»، به عنوان یک حزب چپ­نمای اسپانیایی که ماه ژانویه برای شرکت در انتخابات اروپا از سوی گرایش پابلوئیستی موسوم به «چپ ضدّ سرمایه داری» شکل گرفته، هدفی جز پُر کردن خلأ به جای مانده از سقوط احزاب اصلی کشور را ندارد.

پودموس برنامۀ اقتصادی خود را برای انتخابات پارلمانی سال بعد ارائه کرده است. این حزب در جزوه ای ۶۰ صفحه ای به قلم اقتصاددانانی به نام های خوآن تورِس و ویسِنس ناوارو که از سوی رهبر پودموس، پابلو ایگلسیاس و جامعه شناسی به نام کارولینا بسکانا پنج شنبۀ گذشته ارائه شد، رسماً ادعاهای ضدّ سرمایه داری برنامۀ خود برای انتخاباتی که ماه مه گذشته در اروپا برگزار شد، به کناری نهاده است.

این برنامه اعلام می کند که هدف اصلی پودموس در زمان حکومت- به گواه نظرسنجی ها درحال حاضر این حزب نیروی اصلی سیاسی اسپانیا به شمار می رود- «تضمین ثبات سیاسی به منظور ایجاد بالاترین امنیت و اعتماد در عرصۀ مدیریت است که عهده دارش خواهیم شد».

به علاوه هشدار داده می شود که پودموس شاید با واکنش منفی بازارهای مالی و افزایش نرخ های بهرۀ اوراق قرضۀ اسپانیا رو به رو شود، اما «با این وجود، واقعیت این است که (پودموس) هم­چون یک سیاست بیمه است که مشکلات اسپانیا نظیر فساد و بی اعتمادی در درون نهادها را حل خواهد کرد، یعنی عواملی که همۀ اقتصاددانان در زمرۀ عوامل منفی برای رشد و توسعۀ فعالیت اقتصادی می دانند».

پودموس در این سطور در واقع به نخبگان مالی تعهد می دهد که هر حکومتی که در آن نقشی ایفا کند، هرگز به چالشی جدی در برابر منافع آن ها دامن نخواهد زد. ایگلسیاس حتی از این سند هم بی­پرده تر بود؛ او اعلام کرد که پودموس مانند وعده های پوپولیستی حزب مردم (PP)، یا خلف او، حزب سوسیالیست (PSOE)، مردم را «تدخیر» نمی کند، بلکه تلاش خواهد کرد که جامعۀ کسب و کار آن ها را «به چشم خوب» ببیند.

بحران اقتصادی اسپانیا، ریشه در فساد یا سیاست های بی­راهۀ «نئولیبرالی» ندارد که ناوارو و تورس سال ها در کنار تمامی گروه های چپ­نما مقصر کل مشکلات اقتصادی معرفی کرده اند. این مشکلات صرفاً علائم بیماری وجود یک بحران عمیق­تر ساختاری در سرمایه داری جهانی هستند.

همین شرایط عینی مشابه حتی به­اصطلاح مدل های سوسیال دمکراسی اسکاندیناوی را هم تضعیف کرده است؛ این مدل که مورد دفاع این دو اقتصاددان است و ایگلسیاس هم بر آن صحه می گذارد، در مرکز برنامۀ اقتصادی پودموس قرار دارد. در حالی که از زمان بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، نروژ، سوئد و فنلاند همگی سیاست های ریاضتی را اِعمال کرده اند. در فنلاند و سوئد در حال حاضر بحث هایی باز برای پایان دادن به سیاست رسمی بی­طرفی و پیوستن به ناتو در کارزار آن در جهت محاصرۀ نظامی روسیه در جریان است.

ماه گذشته، پودموس تقریباً خواست خود مبنی بر «نظارت شهروندان» بر بدهی عمومی اسپانیا را با این گفته کنار گذاشت که «هدف این نیست که بدهی پرداخت نشود… ما می توانیم برای بهبود یک فرایند منظم تجدیدساختار بدهی در اروپا و به خصوص در کشورهای پیرامونی تلاش کنیم…»

ناوارو و تورس اکنون به پودموس توصیه می کنند که از کلمۀ «تجدیدساختار» استفاده نکند. در عوض آن ها از «مذاکره با بازارها برای پرداخت انعطاف پذیر بدهی»، «زمان فرجه» و «تعدیل جزئی*» صحبت می کنند.

تاجایی که به حقوق بازنشستگی بازمی گردد، پودموس خواست سابق خود مبنی بر کاهش سن بازنشستگی به ۶۰ سال را کنار گذاشته است. اکنون آن ها خواهان حفظ سن بازنشستگی در ۶۵ سالگی و عدم افزایش آن به ۶۷ سالگی تا سال ۲۰۲۷ هستند، درست همان طور که بین حکومت «حزب مردم»، اتحادیه ها و شرکت های بزرگ در سال ۲۰۱۳ بحث شده بود.

پودموس خواهان هفتۀ کاری به میزان ۳۵ ساعت و تقویت اتحادیه ها است، به طوری که آن ها قادر به افزایش دستمزدها و حقوق مستمری باشند. اما بازهم تغییر اتحادیه ها به بازوهای مدیریت و ابزار اصلی طبقۀ حاکم برای تحمیل کاهش حقوق، تعدیل نیرو و سرکوب هرگونه مقاومت در برابر سیاست های ریاضتی، یک پدیدۀ جهانی است.

در ارتباط با درآمد پایه ای همگانی که یکی دیگر از طرح های اصلی پیشنهادی در انتخابات اروپا بود، این پیش­نویس اکنون به صورت گنگ و مبهم از «کمک» برای «هر شخصی که فاقد درآمد است» صحبت می کند.

این برنامۀ اقتصادی، طرح های پیشین در ارتباط با ملی سازی را هم حذف کرده است. ماه ژانویه، مانیفستِ حزب وعدۀ ملی سازی بانک ها و شرکت های انرژی را داده بود. در زمان انتخابات ماه مه، این وعده نیز به «بهبود کنترل عمومی در بخش های استراتژیک… به واسطۀ تملک عمومی بر جزئی از آن که ضامن منفعت اکثریت باشد» تغییر کرد.

الغای آژانس های کاریابی خصوصی نیز از برنامۀ جدید پودموس محو شده است.

هرگونه پلمیک و بحث علیه پودموس، همانند شلیک کردن به هدف متحرک می ماند. به محض این که یک مقاله دربارۀ پودموس منتشر شده باشد، بلافاصله به خاطر سرعت عمل این حزب در چرخش به راست، کهنه و منسوخ می شود. اقدامات ایگلسیاس هم از همین مسیر را دنبال کرده است.

ایگلسیاس اخیراً برای سخنرانی پاپ فرانسیس «شجاع» در پارلمان اروپا کف می زد، چرا که پاپ از شعارهای اخلاف خود فاصله گرفته و «رسوایی قدرت های مالی که دمکراسی ما را به یغما برده اند» محکوم نموده بود. ایگلسیاس پس از این یک کنفرانس مطبوعاتی در استراسبورگ فراخواند تا این سخنرانی را ستایش کند و بگوید که وی «مایل است پاپ را ببیند، چه در واتیکان و چه والساس، هرجایی که ممکن باشد… ما حول خیلی چیزها توافق خواهیم داشت».

این همان پاپ است که از سوی کشیش ها و خدمۀ کلیسا متهم به سپردن آن ها به دست شکنجه گران به عنوان بخشی از پروژۀ «پاکسازی» کلیسا از «چپ­گرایان» در طول «جنگ کثیف» به دنبال کودتای نظامی آرژانتین بین سال های ۱۹۷۶ و ۱۹۸۳ شده است.

چند روز قبل، ایگلسیاس با رئیس «انجمن واحد نظامی اسپانیا»، خورخه براوو دیدار داشت که هدف از آن عبارت بود از: «ایجاد یک برنامۀ سیاسی که حقوق لاینفک ارتش به عنوان شهروندان را دربر می گیرد و بینشی مدرن از نیروهای مسلح را به شهروندان ارائه می نماید».

در پایان نشست، ایگلسیاس اعلام کرد «پودموس خواسته های انجمن های نظامی را مشروع می داند و تعهد می دهد که از آن ها دفاع کند. به همین دلیل، شورای هماهنگی پودموس همکاری نیرومند با نمایندگان انجمن های قوای مسلح را حفظ خواهد کرد…»

نقش خونین ارتش و کلیسای کاتولیک در اسپانیای قرن بیستم به خوبی مدوّن شده است، به خصوص نقش آن در درهم شکستن وحشیانۀ انقلاب اسپانیا در دهۀ ۱۹۳۰ و تحمیل چندین دهه دیکتاتوری ژنرال فرانکو. برای کسی مانند ایگلسیاس که ادعای چپ بودن دارد، ستایش پاپ و دیدار با نظامیان، خصلت حقیقی این سازمان را برملا می کند.

برنامۀ اقتصادی حامی سرمایه داری آن ها که اکنون پودموس ارائه کرده، نقش جنایتکارانۀ چپ «ضدّ سرمایه داری» را افشا می کند. چپ «ضدّ سرمایه داری» در بیانیۀ اخیر خود، بعد از نشان دادن تردیدهایی دربارۀ ساختار بروکراتیک تحمیلی به کنگرۀ بنیانگزاری و نحوۀ به حاشیه رفتن آن توسط جناح ایگلسیاس، تصدیق کرد که «خود را به چهارچوب جدید وفق» خواهد داد و «همان قدر که تاکنون وفادار بوده است، به کار ادامه می دهد و هر آن چه را که در توان دارد برای تضمین پیروزی در انتخابات … دگرگونی جامعه و ناامید نکردن میلیون ها نفر از مردم در میان ما» انجام دهد.

خیانت به این امیدها از سوی پودموس، به عنوان حزبی که هدفش بسیج بخشی از طبقۀ متوسط حول برنامۀ حامی سرمایه داری و میهن پرستانه است، اجتناب ناپذیر خواهد بود.

۴ دسامبر ۲۰۱۴

* تعدیل (Haircut)، کاهش ارزش بازار دارایی هاست. به عنوان مثال حکومت یونان مبلغ چند میلیون یورو از بانک ها، صندوق های سرمایه گذاری و غیره استقراض می کند، و در عوض آن، اوراق قرضه منتشر می کند. اما اکنون به وضعیتی می رسد که قادر به پرداخت آن نیست. در این حالت اگر سرمایه گذار، اوراق قرضه ای به ارزش اسمی مثلاً ۱۰۰۰ یورو در اختیار داشته باشد، حکومت یونان فرضاً بر سر پرداخت تنها ۳۰۰ یورو توافق می کند. به این ترتیب، ۷۰۰ یورو تعدیل شده است. در این مرحله مذاکرات بین قرض دهنده و قرض کننده آغاز می شود. از آن جا که قرض دهنده می داند حکومت یونان احتمالاً نمی تواند ۱۰۰ درصدِ بدهی را پرداخت کند، هدف جدید، بازپرداخت بدهی حکومت یونان تا هر مقدار ممکن است. اما همیشه موضوع به این شکل پیش نمی رود. بلکه نهاد قرض دهنده ممکن است از نرخ بهرۀ بازپرداخت بدهی، بکاهد یا تاریخ بازپرداخت را به آینده موکول کند. به عنوان نمونه حکومت یونان در این مثال فرضی می تواند کل ارزش اوراق قرضه را پرداخت کند، منتها به جای نرخ بهرۀ ۵ درصد طی ۱۰ سال، با نرخ بهرۀ ۲ درصد در ۳۰ درصد، بدهی را پرداخت کند- م

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

آرام نوبخت

از بنیان‌گذاران «گرایش بلشویک لنینیست‌های ایران» و ساکن انگلستان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

58 − 53 =