پیشروی داعش در رمادی و تدمر
درست چند روز پس از آن که «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) شهر «رمادی»، مرکز «الأنبار» (بزرگترین استان عراق) را تصرف کرد، شهر «تدمر» (پالمیرا) در سوریه نیز به دست همین جهادیون سنی افتاد. در هر دو کشور، پیشروی سبک داعش باری دیگر به درهم شکستن ارتش ملی، موج پناهندگان فراری و پیشروی قابل توجه داعش انجامید.
به گفتۀ رژیم بغداد و حکومت امریکا، گمان می رفت که داعش در عراق در وضعیت تدافعی باشد. اوایل امسال، مقاومت کردها و حملات هوایی به رهبری امریکا در کوبانی، شمال سوریه، روی هم رفته داعش را شکست داد و سپس آن را از «تکریت»، واقع در مرکز عراق، بیرون راند. داعش وادار شد که نزدیک به ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع از قلمرو شمال عراق را واگذار کند.
اگرچه بمباران های غرب به داعش آسیب وارد آورد، اما به هیچ رو نمی توانست ضعف و فساد نیروهای زمینی عراق را جبران کند. ارتش عراق، درست مانند سقوط سریع شهر «موصل» در سال گذشته، پس از مواجهه با تهاجم داعش به «رمادی» از شهر گریخت، و توپخانه و مهمات را رها کرد. نیروهای داعش به حمله به شهر «حُصیبه» در نزدیکی «رمادی» ادامه داده اند. سیاست ایالات متحده مبنی بر بازسازی ارتش عراق و یاری رساندن به آن از طریق حملات هوایی برای شکست داعش، درست مانند طرح «فعال سازی» طوایف سنی در برابر داعش، در ازهم گسیختگی به سر می رود.
از نیروهای «نخبۀ» وفادار به بشار اسد در سوریه انتظار می رفت که متعهد به دفاع از میدان های مهم گاز شمال «پالیمرا» باشند. اما آن ها همین ناحیه را هم به محض آغاز نبردی سنگین تر از گذشته، به داعش تسلیم کردند. انبارهای مهمات رها شد. و به این ترتیب گفته می شود که داعش اکنون بیش از ۵۰ درصد سوریه را تحت کنترل دارد.
دستاوردهای داعش بیشتر به ضعف دولت های سوریه و عراق ارتباط دارد تا به قدرت داعش. رژیم درندۀ اسد چندین دهه به تبعیض علیه اکثریت سنی کشور مشغول بود؛ اقلیت سنی عراق نیز از رژیم شیعی این کشور هم می هراسد و هم نفرت دارد.
سقوط «رمادی» و «پالمیرا»، به فهرست بلندبالای فجایع انسانی در این دو کشور همسایه افزوده است. بیش از ۲۵ هزار نفر از «رمادی» و نزدیک به یک سوم از جمعیت ۲۰۰ هزار نفری نزدیک «پالمیرا» از این شهرها گریختند. کسانی که به حال خود رها شدند، اکنون با سبعیت داعش رو به رو هستند. داعش تصاویری را در رسانه های اجتماعی منتشر کرد که اجساد اعدام شدگان در خیابان ها را نمایش می داد. علاوه بر این داعش مرکز میراث فرهنگی یونسکو را در «پالمیرا» غارت کرد. اگر به یاد بیاوریم که این گروه بنیادگرای اسلامی مراکز باستانی عراق را نابود کرد، نابودی ویرانه های باستانی شهر «پالمیرا» هم خطری واقعی و قریب الوقوع محسوب می شود.
حکومت عراق در حال حاضر برای هدایت مقاومت در برابر داعش و بازپس گیری «رمادی» و کل شهر اکثراً سنی نشین «الأنبار»، بر شبه نظامیان شیعه تکیه می کند. این تنها خوراک تنش ها و توحش فرقه ای را فراهم خواهد کرد. به گفتۀ دیدبان حقوق بشر، شبه نظامیان شیعه و نیروهای ویژۀ عراق پس از تصرف و بازپس گیری شهر «امرلی» از دست نیروهای داعش در ماه سپتامبر گذشته، به جنایاتی جنگی نظیر غارت، آتش سوزی، شکنجه و اعدام های خیابانی سنی ها دست زدند. در همان حال که اقدامات وحشیانۀ داعش مانند قطع سر از سوی حکومت های غرب قویاً محکوم می شود، اما از کنار سبعیت و وحشی گیری مشابه متحدین شیعی ایالات متحده در عراق اساساً بدون توجهی خاص عبور می شود.
در درون محافل حاکم امریکا، بحثی دربارۀ نحوۀ برخورد با داعش وجود دارد. تقریباً ۵ هزار نیروی زمینی امریکا در عراق به عنوان «مشاورین ویژه» مشغول دخالت هستند. از درون هیئت حاکم امریکا صداهایی مبنی بر خواست افزایش قابل توجه سربازان نیروی زمینی امریکا به گوش می رسد. اما اوباما تمایلی ندارد که امریکا را در یک نبرد زمینی طولانی، خونین و پرهزینۀ دیگر در عراق، آن هم بدون هرگونه تضمین موفقیت، به دام بیاندازد.
ایالات متحده با حملات هوایی در سوریه مشغول حمایت از شورشیان به اصطلاح «میانه رو» در برابر داعش و رژیم اسد است. در حدود ۵۰۰ میلیون دلار صرف تعلیم شورشیان می شود. اما با توجه به ناکارآمدی بخش اعظم نیروهای ضدّ اسد، این کمک های امریکا عملاً در نهایت به دست جبهۀ «النصره»، یعنی «شاخۀ وابستۀ» القاعده در منقطه می رسد که مشغول نبرد با داعش است.
تناقضات سیاست غرب
تناقاضات و ریاکاری آشکار سیاست امریکا و غرب، پیامد سال ها تهاجم امپریالیستی، جنگ های غیرمشروع، اشغال خونین و «مداخلات» نظامی از لیبی تا سوریه است. تخمین زده می شود که بیش از یک میلون نفر در نتیجۀ قتل عامی که بذرهایش را فعالیت های امریکا و دیگر قوای غربی نظیر بریتانیا ریخته بودند، جان خود را از دست داده اند. دنباله روی از هداف مهم ژئو-استراتژیک، تأمین نفت و به چنگ آوردن سودهای نجومی برای سرمایه های کلان، چراغ راهنمای اقدامات قوای غربی است، و نه زندگی مردمان خاورمیانه.
سیاست امریکا در منطقه ضمن بهره برداری از روش های «تفرقه بیانداز و حکومت کن»، سنی ها را در مقابل شیعه ها قرار می دهد. از دل همین سیاست ها است که هیولاهای فرانکشتاین نظیر داعش سر بیرون می آورند. نیروهای جهادی سنی در شکل اولیۀ خود، جزئی از شورش سنی ها علیه رژیم شیعی مورد حمایت امریکا در عراق بودند. پس از به اصطلاح «موج بیداری» سنی ها، زمانی که طوایف سنی دست به شورش علیه حاکمیت وحشی القاعده در منطقه زدند، بسیاری از جهادیون به درون جنگ داخلی سوریه سرایت کردند. برخی از این نیروها به داعش جهش کردند و سریعاً به عنوان بخشی از نیروهای ضدّ اسد با حمایت مالی و تسلیحاتی حکومت های ارتجاعی خلیج (متحیدن نزدیک امریکا) رشد کردند. داعش که از پیروزی های نظامی در برابر اسد و جهادیون رقیب به وجد آمده بود، به عراق بازگشت و حمایت نواحی سنی نشین را که سال ها زیر ضرب سرکوب دولتی و سوء رفتارهای حکومت شیعی بغداد قرار داشتند، به دست آورد.
این مارپیچ خونین نشان می دهد که با حضور سرمایه داری و حاکمیت نخبگان ارتجاعی و نیروهای فرقه ای، شاهد تنازعات و فجایع انسانی بیش تری در خاورمیانه خواهیم بود. تنها کارگران منطقه، در اتحاد با کارگران سایر نقاط هستند که می توانند راه برون رفت از این کابوس ظاهراً بی پایان را پیدا کنند.
پتانسیل چنین چیزی به روشنی در طول «بهار عربی» دیده شد، یعنی زمانی که دیکتاتورها به دنبال جنبش های توده ای کارگران و فقرا در تونس و مصر سرنگون شدند. اما این جنبش ها که از دل دهه ها دیکتاتوری و استبداد پدیدار شده بودند، فاقد یک رهبری مصمم به مرکزیت طبقۀ کارگر بودند که بتواند توده ها را در نبرد علیه مستدبین منطقه ای و نظام سرمایه داری به شکلی موفقیت آمیز بسیج کند. ضدّ انقلاب، با حمایت قوای غربی، قادر بود که دست بالا را پیدا کند. این گونه بود که شاهد بازگشت «قلدر» نظامی در مصر و خروج جنبش های وسیع اعتراضی لیبی و سوریه از ریل آن ها در امتداد خطوط ارتجاعی، فرقه ای و طایفه ای بودیم.
شورش
با این وجود، طبقات کارگر منطقه، از خلال تلخ ترین تجربیات خود، باری دیگر در برابر دیکتاتورها و کلیۀ نیروهای فرقه ای، به مسیر مبارزۀ گسترده وارد خواهند شد. این که برخی از سنی ها تا درجه ای از حاکمیت قرون وسطایی داعش، استقبال یا آن را تحمل می کنند، معیاری است که نفرت عمیق آن ها را از رژیم بغداد آشکار می کند. امید آن ها این است که چنین نیرویی به اذیت و آزار از سوی رژیم شیعه پایان دهد و نهایتاً «ثبات» و «نظم و قانون» را به ارمغان آورد. اما واقعیت زندگی تحت سلطۀ بربریت بنیادگرایی، نهایتاً بسیاری از سنی ها را به مقاومت در برابر داعش خواهد کشاند. پتریک کاکبرن، خبرنگار ایرلندی، اخیراً در گزارشی از وضعیت مخفوف پیش روی سنی ها در نواحی تحت کنترل داعش در عراق توضیح داد که چگونه دختران وادار به «جهاد النکاح» می شوند و همه چیز، از موسیقی و رقص گرفته تا حتی دانه دادن به کبوترها، ممنوع است.
کارگران و فقرای عراق و سوریه و کل منطقه تنها با اتکا به خودسازماندهی است که می توانند به جنگ و فلاکت اجتماعی پایان دهند. نیاز به یک جنبش متحد و مستقل طبقۀ کارگر برای سازماندهی واحدهای دفاع از خود در بین تمامی اقلیت ها و اجتماعات، احساس می شوند. با برخورداری از یک برنامۀ سوسیالیستی، چنین جنبشی می تواند در نبرد برای سرنگونی رژیم های گندیده، بیرون راندن امپریالیسم و زدودن تمامی سیاستمداران و شبه نظامیان ارتجاعی و فرقه ای، و برای بازسازماندهی سوسیالیستی و دمکراتیک جامعه، متحدین خود را در بین طبقۀ کارگر منطقه و جهان بیابد.
۲۳ مه ۲۰۱۵