وو نوین جیاپ (۱۹۱۱-۲۰۱۳): رهبر نظامی نبرد ضدّ استعماری ویتنام
با این حال باری دیگر استالینیسم به نجات امپریالیسم آمد. در کنفرانس ژنو به سال ۱۹۵۴ که تنها چند روز پیش از سقوط «دین بین فو» آغاز شد، رژیم های ویتنام و چین به توافقی رسیدند که به موجب آن، ویتنامی ها از نیمی از پیروزی به دست آمدۀ خود محروم می شدند. کشور در امتداد مدار ۱۷ درجه تقسیم شد. در همان حال که «ویت مین» در «هانوی» به قدرت می رسید، یک رژیم دست نشاندۀ مورد حمایت ایالات متحده به ریاست «نو دین دیم» در جنوب و با مرکزیت «سایگون» استقرار می یافت.
طی پنج سال، جنگ چریکی مجدداً آغاز شده بود، به طوری که دهقانان به رهبری «جبهۀ رهایی بخش خلق»- جبهه ای که کادرهای «ویت مین» از جنوب شکل داده بودند- در برابر رژیم «دیم» دست به سلاح بردند. در سال ۱۹۶۱، حکومت کندی هزاران مشاور امریکایی را به ویتنام جنوبی اعزام کرد. دو سال بعد، ایالات متحده از سرنگونی و قتل «دیم» و جایگزینی او با یک باند به مراتب فاسدتر از افسران ارشد پشتیبانی کرد.
اوایل ۱۹۶۵، در شرایطی که «سایگون» به وضوح رو به فروپاشی بود، رئیس جمهور امریکا «لیندن جانسن» فرمان تشدید گستردۀ عملیات نظامی را صادر کرد. ایالات متحده در اوج این حملات خود، بیش از نیم میلیون سرباز را به ویتنام اعزام نمود و در این میان از قدرت ویرانگر ناپالم، بمباران متراکم و پخش سمّ دیوکسین (عامل نارنجی) و خلاصه هر چیزی در نوع سلاح های هسته ای، بهره برد. امپریالیسم امریکا مسئول کشتار نزدیک به دو تا سه میلیون نفر طی جنگی ۱۴ ساله (۱۹۶۱-۱۹۷۵) بود.
«جیاپ»، به عنوان فرماندۀ ارتش و وزیر دفاع، مسئولیت کامل عملیات نظامی ویتنام در سرتاسر این دوره را بر عهده داشت. همان طور که مشهور است، او در واقع معمار اصلی چیزی بود که ارتش امریکا «دنبالۀ هوشی مین» می نامید؛ یعنی خطوط ارسال تدارکات در جنگل های لائوس که به واسطۀ آن تسلیحات، مهمات و نیروی جدید از شمال به جنوب انتقال می یافت.
نقش اخص «جیاپ» در چند برهۀ کلیدی در مرحلۀ جنگ با امریکا، سیاه است. گفته می شود که او با «تهاجم تِت» یا دستکم با تصمیم به مبارزه علیه ضد حمله های امریکا در شهرهایی نظیر «هو» مخالف بود که همی امرن تلفات ویرانگری برای نیروهای ارتش رهایی بخش دربر داشت. او همچنین مسئول یک تهاجم متعاقباً ناکام در سال ۱۹۷۲ بود که طی آن حملات مستقیم به مواضع امریکا، با شکست هایی سنگین دفع شد و به این دلیل «جیاپ» از مقام ریاست عملیات برکنار گردید.
«وان تین دونگ» به عنوان فرماندۀ «ارتش خلق ویتنام» پس از «جیاپ» روی کار آمد؛ اما «جیاپ» به عنوان وزیر دفاع باقی ماند، و بر تهاجم سال ۱۹۷۵، پس از عقب نشینی امریکا که رژیم «سایگون» را درهم شکست، نظارت داشت.
نیویورک تایمز وادار شد که از شهرت نظامی «جیاپ» با تحسین یاد کند، اما درعین حال از لابه لای سطور آن نفرت امپریالیسم امریکا از دشمنی که نتوانست شکست دهد،تراوش می شد. نیویورک تایمز نوشت: «منتقدین جیاپ گفتند که پیروزی های وی ریشه در بی اعتنایی بی حد و حصر او نسبت به زندگی سربازانش داشته است»، و سپس به توضیح ننگین ژنرال وستمورلند که طی سال های ۱۹۶۴ و ۱۹۶۸فرماندۀ نیروهای امریکا در ویتنام بود، استناد می کند و می نویسد: «هر فرماندۀ امریکایی که همان خسارات سنگین ژنرال جیاپ را متحمل می شد، نمی توانست سه هفته هم دوام بیاورد».
حماقت تلخی که در این ملاحظات به چشم می خورد، در واقع ویژگی کل پروژه ای است که امریکا در ویتنام آغاز کرد. در این جا هیچ چیزی دربارۀ عملیات جنایتکارانۀ بعدی امپریالیسم امریکا در تعداد بی شماری از دیگر کشورها گفته نمی شود. این «جیاپ» نبود که میلیون ها ویتنامی را سلاخی کرد؛ بلکه ارتش امریکا، این ارتجاعی ترین و به خون آغشته ترین نیروی روی کرۀ زمین بود که مرتکب این واقعۀ نزدیک به نسل کشی شد.
استالینیسم و ناسیونالیسم
«جیاپ» در سال ۱۹۸۰ از مقام وزارکامبوجت دفاع استعفا داد و در سال ۱۹۸۲ نیز ظاهراً به دلیل مخالفت با تهاجم ویتنام به کامبوج در سال ۱۹۷۹ از دفتر سیاسی برکنار گردید. به دنبال خلع ید رژیم خمرهای سرخ در کامبوج از سوی ویتنام، چین- به عنوان متحد و مدافع اصلی «پُل پوت»- به یک جنگ مرزی با ویتنام دست زد که آخرین کارزار نظامی در دورۀ طولانی حضور «جیاپ» بود و طی آن حملات چینی ها با تحمیل تلفات سنگین به آن دفع شد.
«جیاپ» نقشی مرکزی در شکست امپریالیسم فرانسه و امریکا در شماری از نبردهای طولانی و خونین تاریخ داشت. اما رژیم که او به استقرارش یاری رساند، یک رژیم سوسیالیستی نیست. «جمهوری دمکراتیک ویتنام»، به جای گشودن راهی نوین به سوی کارگران و دهقانانی که روحیۀ به واقع نامحدود ایثار و فداکاری شان ضامن پیروزی انقلابی بود، نشان داد که یک بن بست است.
ویتنامِ پساجنگ تقلا می کند که مردم کشور خود را به عنوان نیروی کار ارزان به شرکت های فراملی امریکایی، اروپایی و آسیایی عرضه کند. در عین حال رژیم ویتنام وارد صلح با واشنگتن شده و مشغول همکاری نظامی و اتحاد ضمنی با امپریالیسم امریکا در برابر چین است.
سه دهۀ آخر حیات ژنرال «جیاپ» به بازنشستگی آسوده گذشت. در طی این مدت نظرات عمومی او همواره در حمایت از سیاست های راست گرایانه ای بود که رژیم استالینیست ویتنام دنبال می کرد. موردی وجود ندارد که او حتی به دنباله روی ویتنام از مدل چینی برای بازگرداندن مناسبات مالکیت سرمایه داری و در عین حال حفظ دیکتاتوری پلیسی-دولت تحت کنترل حزب کمونیست، اعتراضی کرده باشد.
بازدید مقامات عالی رتبۀ خارجی از «هانوی» طی این دوره، اغلب شامل نشست تشریفاتی با «جیاپ» می شد که طی آن این ژنرال بازنشسته همواره در مقام یک ناسیونالیست ضد استعمار و نه یک سوسیالیست یا انترناسیونالیست سخن می گفت. در پنجاهمین سالگرد تسلیم فرانسه در «دین بین فو»، «جیاپ» به خبرنگاران خارجی گفت: «اگر ملتی عزم ایستادن داشته باشد، بسیار نیرومند است. ما بسیار افتخار می کنیم که ویتنام نخستین مستعمره ای بود که توانست برخیزد و خودش به استقلال دست یابد».
«جیاپ» در مصاحبه ای طولانی در سال ۱۹۹۹ در برنامۀ مستند تلویزیونی «قرنِ مردم»، چشم انداز ناسیونالیستی اش را تشریح کرد. او ضمن تصدیق تأثیرات مخرب سقوط اتحاد شوروی بر اقتصاد ویتنام گفت: «از من پرسیده شد که در مورد پرستروئیکا چه فکری می کنم. من هم پاسخ دادم که با این تغییر موافق بودم و گمان می کردم که چنین چیزی در روابط سیاسی لازم باشد. اما پرستروئیکا یک کلمۀ روسی است، برای روس ها ساخته شده. این جا ما همۀ کارها را به شکل ویتنامی انجام می دهیم».
او ادامه داد: «ما از تجربۀ سرمایه داری، چه خوب و چه بد، می آموزیم. اما ما ایدۀ ویتنامی خودمان را در مورد مسائل داریم. مایلم اضافه کنم که ما هنوز خواهان استقلال هستیم، هنوز مسیری را که هوشی مین به ما نشان داد ادامه می دهیم، یعنی مسیر استقلال و سوسیالیسم. من هنوز هم یک سوسیالیست هستیم، اما سوسیالیسم چیست؟ سوسیالیسم یعنی استقلال و وحدت برای کشور. یعنی آزادی و رفاه برای مردمی که آن جا زندگی می کنند. یعنی صلح و دوستی در بین همۀ مردم».
در این جا اشاره ای گذرا هم به مارکسیسم نیست، کلمه ای دربارۀ تضادهای آشتی ناپذیر طبقاتی در درون جامعۀ سرمایه داری یا تقسیم جهان میان ملل تحت ستم و امپریالیسم نیست. «وو نوین جیاپ» هرچند به عنوان یک رهبر نظامی، چهره ای درخشان و متهور است، اما تا آخرین روزهای زندگی خود به لحاظ سیاسی در مدار استالینیسم باقی ماند.