پایان پگیدا؟
برگردان: آرام نوبخت
از اکتبر سال گذشته تاکنون، تظاهرات هایی از سوی راستگرایان علیه «اسلامی شدن» اروپا، موسوم به «پگیدا»، در شهر «دِرِسدن» همراه با اعلام موجودیت شاخه هایی در گوشه و کنار آلمان سازمان یافته است. به دنبال انشعاب در درون گروه سازمانده «پگیدا»، تعداد شرکت کنندگان در هر دو جناحِ به جای مانده از انشعاب، سقوط کرده است. با این حال آن ها هنوز از صحنه محو نشده اند و نازی ها همچنان آمادگی خود را برای توسل به خشونت به معرض نمایش گذاشته اند. هنوز زمان آن نیست که احتیاط خود را کنار بگذاریم.
طبق آمارهای پلیس، دو هزار تظاهرکنندۀ پگیدا در ناحیۀ «نوی مارکْت» واقع در نزدیکی شهر «درسدن» آلمان، عصر دوشنبه ۹ فوریه تجمع کردند. برخی اعتفاد دارند که این رقم بیش از حد پایین است و در عوض از ۳ هزار نفر صحبت می کنند. با این حال در قیاس با نقطۀ اوج جنبش «پگیدا»، این رقم بیانگر یک سقوط قابل توجه است. اما ما همچنان باید سعی کنیم که تظاهرات های راسیستی با حضور هزاران شرکت کننده، به یک امر معمول و طبیعی تبدیل نشود.
«لوتس باخمان»، که استعفایش به عنوان رهبر «پیگدا» ظاهراً مدت هاست فراموش شده، در مقام سخنران در این تظاهرات ها حضور داشت. سخنران اصلی، «گوتس کوبیتشک» بود؛ یعنی نویسنده و بازیگر اصلی جنبش «راست جدید» (Neue Rechte) که از حمایت عمیق نازی ها برخوردار است و پیشتر در تظاهراتی در «لایپزیک» صحبت کرده بود. کمیتۀ سازماندهی «پگیدا»، دربارۀ «باخمان» و «لگیدا» (شاخۀ پگیدا در لایپزیگ) و نهایتاً انشعاب بحث و جدل هایی کرده بود. با این حال شکاف موجود بر سر این نبود که جنبش باید به پناهندگان حمله کند یا اسلام؛ بلکه مسأله این بود که سازمان تا چه حد علنی باید خود را با «هولیگان» های نازی یا سازماندهان شاخه های به مراتب راست تر «پیگدا» در «لایپزیگ» و «زول» معرفی کند؛ و آیا کسی می تواند مانند «لوتس باخمان» از خودش عکسی به شکل هیتلر بگیرد و با این حال هنوز هم جنبش را رهبری کند؟
«آلترناتیو برای آلمان» (AfD)، حزب محافظه کار راست و پوپولیست جدید، که خود را طی یک سال گذشته تثبیت کرد و وارد انتخابات شد، در حمایت خود از «پگیدا» مردّد بوده است. با وجود سخنرانی های نژادپرستانۀ شدید اللحن چهرۀ اصلی آن، «الکساندر گولاند» (AfD)، این حزب با نازی های جنبش «پگیدا» که با تصویر و جهتگیری حزب همخوانی ندارند، مشکل پیدا کرد. به همین دلیل، AfD از گروه انشعابی میانهروترِ سخنگوی سابق پگیدا، «کاترین اورتل» حمایت کرد و به تملق و چاپلوسی به او متوسل شد. آن ها تحت عنوان «دمکراسی مستقیم برای اروپا»، نزدیک به ۵۰۰ هوادار را در تاریخ ۸ فوریه بسیج کردند.
انشعاب، پرده از تناقضات میان جناح های مختلف موجود در «پیگدا» و گروه سازمانده آن برداشت. «اورتل» و هواداران او، بیشتر نمایندۀ جناح راست «حزب سوسیال دمکرات» (CDU) و حزب راستگرا و پوپولیست AfD بودند، درحالی که «باخمان»، «زیگفرید دابریتس» و شرکا، بیشتر به سوی بخش هایی از حزب «راست جدید» تمایل دارند و می خواهند در HoGeSa (هولیگان ها علیه سلفیست ها)، حزب نئونازی NPD و سایر گروه ها درگیر شوند. آن ها هنوز در تلاشند که مردم را از طریق تهییج به ضدیت با روسیه، و همانند اورتل، از طریق بهره برداری از جو عمومی ضدّ توافقنامۀ TTIP (مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک)، بسیج کنند.
«زهدانی که از آن بیرون خزید، همچنان نیرومندتر می شود…»
آیا آن چه «برتولت برشت» در نمایشنامۀ «صعود ممانعت پذیر آرتورو اوئی» دربارۀ هیتلر و فاشیست ها نوشت، عاقبت پایان داستان پگیدا خواهد بود؟ نزاع میان گروه سازمانده جنبش، بسیاری از مردمِ دور از تظاهرات را به وحشت انداخته است. با این وجود، حتی اگر اعتراضات تا قد و قوارۀ یک هستۀ سخت هم آب برود، باز هم این هسته به شکل رعب انگیزی بزرگ است. لایۀ محافظه کار خرده بورژوازی، که تا زمان فقدان یک آلترناتیو ملموس از سوی چپ پذیرای عقاید نژادپرستانه است، هنوز وجود دارد. برای بخشی از این لایه، پیشداوری ها و عقاید نژادپرستانه تثبیت شده است. اعتراضات جدید نژادپرستانه علیه سکونتگاه های پناهجویان، اسلام و غیره، می تواند باری دیگر زیر پرچم «پگیدا» یا یک سازمان دیگر صعود کند. نازی ها و راسیست ها اعتماد به نفس جدیدی یافته اند و تندروی بیشتر بخش هایی از هواداران «پگیدا» امکان پذیر است. روز جمعه ۶ فوریه، ۴۰ نازی با مشعل هایی در دست در مقابل یک منزل پناهجویی در «دورتموند» تجمع کردند. آن ها در وقت مناسبت این تهدیدها را به عمل تبدیل خواهند کرد. حملات به منازل پناهندگان طی روزهای اعتراضات «پگیدا»، دو برابر یا طبق برخی آمارهای دیگر حتی سه برابر شد.
مقاومت، تعیین کننده است
هر کسی که رسانه های بورژوایی را نگاه کند، این احساس را پیدا خواهد کرد که مشکل اصلی «پگیدا»، نزاع درونی میان رهبران آن است. با این حال مشکل این جنبش اساساً مقاومتی است که در خیابان ها علیه نژادپرستی صورت می گیرد. اعتراضات مخالف، فشار را روی «پگیدا» بالا برده و به انشقاق در میان نیروهای آن انجامیده است. بسیج نیروهای مخالف، به این منجر شد که مردم در مورد «پگیدا»، AfD و شرکا، دربارۀ مواضع و مهمتر از همه آلترناتیوهای آن ها صحبت کنند.
برپایی اعتراضات مخالف، به شکل قابل توجهی گسترش «پگیدا» در سرتاسر آلمان و اروپا را با مانع رو به رو کرده است. بنیانگذاری هر شاخه از «پگیدا» در نقاط مختلف، با مقاومت توده ای رو به رو شده است، به طوری که طی تنها یک روز ۱۰۰ هزار نفر از مردم به نشانۀ اعتراض به خیابان ها می آیند. در «فرایبورگ» ۲۰ هزار نفر در تظاهرات مخالف «پگیدا» شرکت کردند که بزرگترین تظاهرات در تاریخ این شهر بود. بسیاری از جوانان که نژادپرستی احمقانۀ «پگیدا» را منزجرکننده یافتند، به این اعتراضات پیوستند.
این گروه نتوانسته است در سرتاسر اروپا گسترش پیدا کند؛ به علاوه مقاومت در برابر آن به سادگی به دیگر نقاط صادر شده است. به عنوان مثال در شهر «مالمو»ی سوئد، ۳ تا ۵ هزار ضدّ فاشیست در تاریخ ۹ فوریه علیه تعدادی از تقلیدکنندگان «پگیدا» دست به تظاهرات زدند.
اعتراضات مخالفین در «درسدن» و سرتاسر آلمان نشان می دهد که اگر سازمان هایی نظیر «حزب چپ» و اتحادیه های کارگری واقعاً دست به عمل بزنند، به مردم توضیح بدهند و آن ها را بسیج کنند، چنین نتایجی را می توان انتظار داشت. آن ها باید یک آلترناتیو چپ در پاسخ به نگرانی از آینده، کمبود مسکن و جنگ، ارائه کنند و دست به افشای پاسخ های سطحی «پگیدا»، AfD و شرکا بزنند. این رویکرد، راسیست ها را عقب می راند و شکست خواهد داد.
تداوم حضور در خیابان ها در روزهای دوشنبه تا زمانی که شاخه های «پگیدا» محو شوند، حیاتی است. یک فرصت برای اعتراض در سطح ملی، تظاهرات «دردسدن» در ۲۸ فوریه خواهد بود؛ شماری از سازمان ها با ابتکار عمل خود فراخوان به یک اعتراض ملی زیر عنوان «برای یک زندگی بهتر درکنار هم- همبستگی با پناهجویان» در این تاریخ داده اند. مسدود کردن مسیر از سوی نیروهای ضدّ فاشیست، همانند موردی که در «دورتموند» به تاریخ ۲۸ مارس برنامه ریزی شد، با توجه به تهدید فعلی بسیار مهم است.
۲۴ فوریۀ ۲۰۱۵