قدرتمداران آلمان، بذرهای جنبش راست «پگیدا» را می کارند
برگردان: آرام نوبخت، ویراستار: بتی جعفری
تظاهرات جنبش «اروپایی های میهن پرست علیه اسلامیزه شدن غرب» (Pegida)، محصول کارزار سیستماتیکی است که از سوی سیاستمداران و رسانه های آلمان علیه نه فقط مهاجرین، که همین طور کل طبقۀ کارگر دامن زده می شود.
دوشنبۀ گذشته پلیس ادعا کرد که نزدیک به ۱۵ هزار نفر برای تظاهرات ضدّ اسلامی گرد آمده بودند. هرگز در گذشته افرادی با این تعداد به چنین اعتراضاتی نپیوسته بودند. شرکت کنندگانی که از سرتاسر آلمان سفر کرده بودند، تردیدی دربارۀ دیدگاه های ارتجاعی و ماوراء راست خود برجای نگذاشتند.
اعتراض کنندگان علاوه بر پرچم های متعدد آلمان، پلاکاردهایی با شعارهایی مانند «پول بیشتر برای فرزندان ما و نه کلاهبرداران پناهجو»، «نه به قوانین شریعت در اروپا» و «علیه جنگ های مذهبی در خاک آلمان» حمل می کردند.
«بسیاری از اعضا و مقامات» حزب ناسیونال دمکراتیک ملی آلمان (NPD) به عنوانی حزبی فاشیستی، به اعتراف خود در میان تظاهرکنندگان بوده اند. طی هفته های گذشته، حزب، اعضای خود را برای راهپیمایی ها بسیج کرده و از هواداران خود دعوت به شرکت نموده است.
حزب ناسیونالیست راستگرای «آلترناتیو برای آلمان» (AFD) نیز حاضر بود. سرپرست شاخۀ پارلمانی آن در براندنبورگ، یعنی الکساندر گولاند، حضور یافت. او سابقاً به تظاهرکنندگان به عنوان معترضین قانونی و مشروع علیه سیاست های ناکارامد پناهندگی اشاره کرده و ادعا کرده بود که اکثریت عظیم پناهجویان که در آلمان زندگی می کنند، نه از لحاظ سیاسی مورد اذیت و آزار قرار داشته اند و نه حتی پناهجو بوده اند.
بسیج کردن تفاله ها و پس مانده های جامعه که در «دِرِسدن» به خیابان ها ریختند، نتیجۀ یک کارزار عامدانه است. طی هفته های گذشته، راهپیمایی های «درسدن» که در ابتدا بسیار کوچک بودند، مورد پوشش خبری وسیع و در ابعاد بی سابقه از سوی رسانه ها قرار گرفت.
گزارش ها، طیف وسیعی را شکل می دادند. از بی اهمیت شمردن معترضین به عنوان «غرولند کردن های درهم و برهم از مردم» (به قول روزنامۀ Taz) تا خطاب کردن آن به عنوان «یک پدیدۀ متناقض» (به قول سوددویچه سایتونگ) تا حمایت و تهییج آشکار برای آن (در روزنامۀ FAZ).
روز دوشنبه، برتولد کلر مسئول انتشارات FAZ با خوشحالی اعلام کرد که «اگر اتحادیه [اتحاد حزب محاظفه کار دمکرات مسیحی و حزب سوسیال مسیحی ] همچون لاک پشت سر خود را از لاک بیرون می آورد و به آن چه رخ می داد توجه نشان می داد، دیگر لازم نبود که چماق نازی ها به حرکت درآید». کلر درخواست کرد که معترضین جدّی گرفته شوند و از حکومت خواست که «یک سیاست مهاجرت را پی بگیرد که قواعد و قوانین آن اکیداً متناسب با منافع کشور خودمان باشد». او عملاً برای الغای حق پناهجویی فشار می آورد.
نمایندگان حکومت فدرال نیز دیدگاه های مشابهی را نشان دادند. اوایل اکتبر، پیش از آغاز تظاهرات، وزیر داخله، توما دو مزیر (CDU) از اعتراضات علیه سکونتگاه های پناهجویان دفاع کرد و آن ها را «غیر قانونی» خواند. وقتی تظاهرات «درسدن» سرعت و شتاب گرفت، او از شرکت کنندگان پشتیبانی کرد و اعلام کرد که نگرانی های آن ها باید جدی گرفته شود.
رهبر حزب سوسیال دمکرات (SPD)، زیگمار گابریل نیز گفت که یکی باید وسط راه تظاهرکنندگانی را که احساس ناامنی می کردند و داشتند همراه با جمعیت می رفتند ملاقات می کرد. همکار حزبی او، روگر لِوِنتس، رئیس وزارت داخلۀ ناحیۀ راینلند، علاقه ای نداشت که به تظاهرکنندگان برچسب دست راستی یا خارجی ستیز زده شود. «وقتی تعداد زیادی از مردم بنا به دلایل خودشان به خیابان می ریزند، باید آن ها را جدی بگیرید».
حکومتی ایالتی زاکسن به طور اخص نسبت به حمایت از اعتراض کنندگان پرحرارت بود. نخست وزیر زاکسن، استانیسلاو تیلیچ (CDU) هفتۀ گذشته تمایل اش برای ورود به گفتگو با حامیان «پگیدا» را اعلام کرد. وزیر داخلۀ او، مارکوس اولبیگ (CDU) نیز گفت که «کاملاً اشتباه هست که به مردم برچسب بزنیم و همۀ آن ها را دست راستی دسته بندی کنیم».
تیلیچ و اولبیگ مستقیماً درحال ادامۀ سنت های حامی نازی بیدنکوف در CDU – ایالت زاکسن- هستند. از ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۲، کورت بیدنکوف نخست وزیر بود و حکومت ایالتی او سنگری برای سیاستمداران ماوراء راست بود.
اشتفان هایتمان وزیر دادگستری او بین سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ بود؛ هایتمان در سال ۱۹۹۳ نقداً برنامه ای را که امروز مطالبات محوری تظاهرات پگیدا را دربرمی گیرد، فرموله کرده بود. او پس از دیدار از اشتوتگارت و دیگر شهرهای آلمان غربی، اعلام کرد که با درنظر داشتن نسبت بالای افراد خارجی در کشور، احساس می کند «از سوی “غربتی”هایی که به ما تحمیل می شوند، مورد تهدید قرار گرفته» و به این نتیجه رسید که «آلمانی ها باید در برابر شکست خوردن به دست خارجی ها محافظت شوند!». یکی از اخلاف هایتمان، توما دو مزیر، وزیر دادگستری زاکسن از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ است.
هایتمان به خاطر همین اظهارت علنی خود مجبور بود که از کاندیداتوری اش برای سمت ریاست جمهوری حکومت فدرال در سال ۱۹۹۳ چشمپوشی کند. اکنون نه فقط باندهای دست راستی CDU، که همین طور بخش هایی از SPD نیز این گونه دیدگاه های ارتجاعی را ابراز می دارند. آن ها فراتر از مواضع هایتمان پیش می روند و به بسیج حمایت از تظاهرات نیروهای دست راستی پگیدا دست می زنند.
پگیدا، نه تجلی حرکت و چرخش عمومی مردم به راست، که یک کارزار سیستماتیک از سوی سیاستمداران و رسانه هاست. هدف از آن این است که تنش های روزافزون اجتماعی و سیاسی را به سوی مجاری ارتجاعی، هدایت و یک جنبش فاشیستی را ایجاد کند.
سال ۲۰۱۴ با احیای میلیتاریسم آلمان برجسته می شود. از زمانی که رئیس جمهور فدرال، یوآخیم گوک پایان منع مداخلۀ نظامی را در آغاز سال اعلام کرد، حکومت فدرال این برنامه را با اتخاذ مسیر متخصامانه علیه روسیه و «قانونی کردن» مشارکت سربازان آلمان در جنگ علیه داعش، تکمیل و اجرا کرده است. تنها همین چهارشنبۀ گذشته، کابینۀ فدرال تصمیم به اعزام نیروهای جنگجو به عراق گرفت.
این تحرکات جنگی از سوی به اصطلاح اپوزیسیون، یعنی سبزها و حزب چپ هم حمایت می شود. در عین حال، تبلیغات جنگی در رسانه ها آغاز شده و هر کسی را که جرأت کند علیه آن سخن بگوید، به باد ناسزا و دشنام می گیرد.
با وجود این تلاش ها برای ایجاد ارعاب، اکثریت عظیم جمعیت با سیاست جنگی ضدیت دارد. به همین ترتیب، مخالفت با نابرابری اجتماعی و کاهش های ممتد در هزینه های اجتماعی، در سرتاسر اروپا رو به رشد است.
بسیج کردن انبوه افراد ماوراء راست در «درسدن»، بیانگر تشدید بیشتر کارزار است. چنین کارزاری به سرکوب این مخالفت ها، تقویت سیاست جنگی و انحراف توجه عمومی از حملات اخیر ضدّ اجتماعی، خدمت می رساند. نخبگان حاکم برای همین منظور مایل اند که نیروهای ماوراء راست را بسیج کنند، همان طور که در سیاه ترین دورۀ تاریخ آلمان نیز چنین کردند.
این تغییر و تحولات، طبقۀ کارگر را با مخاطرات عظیمی رو به رو می سازد که باید با تدارک سیاسی خود به مقابله با آن بپردازد. مبارزه علیه خطر فاشیسم به شکلی گریزناپذیر با مبارزه علیه میلیتاریسم و هیئت حاکم و احزاب سیاسی مشوق آن، گره خورده است. تنها یک جنبش کارگری مستقل متکی بر برنامۀ سوسیالیستی است که می تواند احیای راست افراطی را متوقف کند.