نقدی بر کتاب «لنین در تبعید: یک توطئهگر»، نوشتۀ هلن رپاپورت
نقد کتاب: نایل مالهالند
مترجم: نضال تمدن
هلن رپاپورت در این اثر زنده و خواندنی نگاهی دارد به قریب به دو دهه از زندگی لنین در تبعید که در شرایط محرومیت و مشقت زیادی به سر شد. لنین با آنکه همیشه با خطر تعقیب دولت دست و پنجه نرم میکرد، برای پیریزی یک حزب انقلابی سوسیالیستی که قادر به مبارزه برای تسخیر قدرت در روسیۀ تزاری باشد میجنگید و نهایتاً در اکتبر ۱۹۱۷ در این هدف موفق شد.
گرچه قسمت زیادی از کتاب «لنین در تبعید: یک توطئهگر» برمبنای خاطراتِ نشریافته- خصوصاً خاطرات نادیا کروپسکایا رفیق بلشویک و شریک کل عمر لنین- نوشته شدهاست، بااینحال بهشکل درخوری جزئیات حیات این مارکسیست بزرگ را تا پیش از ورودش به ایستگاه فنلاند در پتروگراد (آوریل ۱۹۱۷) جمعآوری کردهاست.
این کتاب سرشار از خاطرات و حوادث و وقایع و حتی حکایاتی است که با پیگیری سفرهای اجباری لنین به دور اروپا- از جمله پاریس، ژنو، بروکسل و لندن- روایت میشود (لنین هم بهمانند مارکس بهرۀ زیادی از «موزۀ بریتانیا» در لندن برد).
کتاب تصویر دقیقی بهدست میدهد از اینکه لنین چهطور مجدانه استعدادهای بزرگ خود را صرف جنبش انقلابی کارگران کرد. در این کتاب از حجم کار شگرف و سبک زندگی صرفهجویانهاش، از مشکلات سلامتی ناشی از فقر و عشق زیادش به پیادهرویهای طولانی و دوچرخهسواری اطلاع مییابیم.
پس از آنکه دولت برادر بزرگش الکساندر اولیانف را بابت شرکت در توطئۀ قتل تزارِ دیکتاتور در سال ۱۸۸۷ اعدام کرد، ولادمیر ایلیچ اولیانف (که بعدتر تخلص لنین را برگزید) وارد گروه انقلابی مخفی شد و بهجای تروریسم، روشهای مارکسیسم را برای سرنگونی سرمایهداری و زمینداری انتخاب کرد.
برخی از بهترین بخشهای کتاب به بررسی فداکاریهای بزرگ و آرمانگرایی گروه «صدها فعال[۱]» میپردازد. این گروه همراه با لنین «بهشکلی مخفیانه در شهرهای بزرگ روسیه فعالیت میکرد. اعضایش دست از زندگی شخصی شسته بودند و مخفیانه و در فقر در خانههای امن بدون مجوز زندگی میکردند». وصف لنین درحالی میرود که برای محافظت از چمدانی پر از متون انقلابی در برابر پلیس تزاری، از قطاری به بیرون میپرد و جانش را بهخطر میاندازد. گویی با صحنههایی از یک رمان جاسوسی طرفیم.
گرچه لنین مجبور میشود از روسیه بگریزد، اما خصایصی مثل «انضباط شخصی، انرژی و ریاضت» سبب شد که نقشی محوری در سازماندهی فعالیت مخفی بیابد؛ از جمله بنیانگذاری و ویرایش و نویسندگی برای روزنامههای حزب و نامهنگاریهای مفصل با رفقای انقلابی (که با کمک رمزگذاری و رمزگشاییهای خستگیناپذیری که کروپسکایا بر نامهها انجام میداد صورت میگرفت).
نویسنده زمان زیادی صرف بحث و گمانهزنی بر زندگی شخصی لنین، مثلاً روابطش با رفیق بلشویک اینسا آرمند و دلایل احتمالی مرگ لنین در ۱۹۲۴میکند. در همین راستا نویسنده اتهامهایی اثباتنشده میآورد که برخیشان به گواه اعترافی که در پانوشت میآورد، «ادعاهایی اساساً تأیید نشده» و از نویسندگانی که با لنین خصومت داشتهاند هستند. مثلاً در یک مورد از مرجعی استفاده میشود که «سوگیری بیش از حد ضدروسی» و جهتگیری سیاسی «ناخوشایندی» دارد.
ضعف کتاب
جدیترین ضعفهای کتاب در اظهارنظرهای نویسنده بر عقاید سیاسی و مبارزات لنین است که در ارائۀ تصویری متوازن از او وامیماند. مبارزات سیاسی لنین علیه جریانات موجود در سوسیال دموکراسی روسیه و جنبش سوسیالیستی بینالمللی بهشکلی یکجانبه و غالباً خصمانه بررسی شدهاند. حال آنکه این عناصر، جزئی بنیادین در تدارک مسیر ایدئولوژیک و تشکیلاتی برای رشد و موفقیت بلشویکها بودند.
رهبر بلشویکها از سوی نویسنده با ادعای کذایی «ترور خشن شخصیت»، «زبان طعنآمیز»، «تلقی رسالتی مسیحگونه» و برخورد با پرولتاریا بهعنوان «تودۀ بیشکلی که ابزار جمعی ارادۀ حزبی نخبهگرایانه است» توبیخ میشود. هیچ نکتۀ جدیدی در این نگاه کهنه و ناپخته وجود ندارد. البته که نویسنده مختار است با سیاستهای لنین مخالف باشد، اما هر پژوهش جدی و صادقانهای دربارۀ تاریخ بلشویکها این تصور غلط را که لنین با روشهای حیلهگرانه و مستبدانه بر حزب حکمفرمایی میکرد رد میکند. واقعیت آن است که لنین غالباً در بحثهای درونی حزب بلشویک در اقلیت بود. اقتدار عظیمی که وی در میان صفوف بلشویکها داشت بهخاطر نیروی منطق تفکراتش و کارایی موفق آنها در نیازها و مطالبات تاریخی طبقۀ کارگر روسیه بود. بهراستی که حزب بلشویک دموکراتترین و موفقترین حزب طبقۀ کارگر تاریخ است.
برای بررسی درستی عقاید و روشهای لنین جای دیگری را باید جُست! به آثار خودِ لنین مراجعه کنید!
[۱] . Hundreds of Activists