سوریه: وقتی حلب در رعب و وحشت فرومی رود

زمان تقریبی مطالعه متن ۳ دقیقه
سامی السید / برگردان: آرام نوبخت

در طول پنج سال گذشته سوریه دستخوش یک جنگ داخلی با توحش و ضایعات انسانی وحشتناک بوده است. جنگ داخلی سوریه بخشاً یک جنگ فرقه ای است که قدرت های خارجی اروپا و امریکا و روسیه، همگی در رقابت و هم­چشمی برای نفوذ در منطقه تغذیه می کنند. در این ملغمه البته دخالت قدرت های منطقه ای نظیر ایران و متحدش حزب الله به نیابت از رژیم اسد و همین طور عربستان سعودی و ترکیه به نیابت از جناح های شورشی اکثراً سنی مذهب نیز در کار است.

افزایش تلفات

شمار تلفات تا به امروز به مراتب بیش از ۴۰۰ هزار نفر و اکثراً از شهروندان غیرنظامی تخمین زده می شود که تاکتیک های بی رحمانۀ رژیم اسد با پشتیبانی نیروی نظامی روسیه، حملات نظامی قدرت های سرمایه داری غربی و نیروهای ارتجاعی اسلامگرا از جمله داعش به بار آورده اند. دلبستگی و تمرکز رسانه های بین المللی به اعدام های فله ای و تاکتیک های تروریستی داعش، باعث شده تا مطلقاً اشاره ای به حمایت مالی و لجستیکی حکومت اردوغان در ترکیه از گروه های اسلامگرای تروریست و تسلیح و تأمین مالی آن ها از طرف عربستان سعودی و سایر دولت های خارجی نشود.

جنگ سوریه و سرایت آن به کشور همسایۀ خود، عراق و ناتوانی امریکا از مهار متحدینش در ترکیه و عربستان سعودی، نشان دهندۀ ضعف رو به رشد امپریالیسم امریکا است. شورشیان به اصطلاح «میانه رو»ی تحت الحمایۀ امپریالیسم امریکا عاجز از پیشروی بوده اند. در حالی که بلافاصله بعد از آغاز جنگ، جبهۀ النصره به عنوان شاخۀ وابستۀ القاعده و داعش جای پای محکمی در سوریه و عراق یافتند.

روایت سقوط قریب الوقوع رژیم اسد هیچ ثمره ای نداشت. مداخلۀ نظامی مستقیم روسیه تأثیر بسیاری به نفع سرپا نگه داشتن رژیم اسد و تحکیم موقعیت ارتش سوریه داشته و عمر دوباره ای به آن بخشیده است. همین امر باعث افزایش احتمال باقی ماندن اسد در قدرت شده است، حال به هر شکلی و فارغ از این که چه نظام جدیدی ظاهر شود. برخی همچنان مشغول ستایش ماهیت «سکولار» حاکمیت اسد هستند. اما اسد همان تاکتیک هایی را به کار بست که امپریالیسم فرانسه پیش از خودش به کار می برد، یعنی: «تفرقه انداختن و حکومت کردن» و قرار دادن اقلیت های مذهبی پایۀ حاکمیت خود در مقابل اکثریت سنی.

ویرانی در حلب

هیچ چیز به اندازۀ حملۀ کنونی رژیم اسد به نیروهای شورشی شرق حلب توحش جنگ را تصویر نمی کند. رژیم سوریه در حال حاضر از مزیت نظامی نیروی هوایی روسیه برخودار است تا حملات هوایی خود را تکمیل کند. بمباران مدارس، بیمارستان ها و سایر اهداف غیرنظامی برای تضعیف روحیۀ دشمن جزئی از این حملات بوده است. به گفتۀ سازمان ملل قریب به ۴۰۰ شهروند غیرنظامی در حملۀ ماه سپتامبر اسد کشته شدند. ضدّ حملۀ شورشیان برای کمک به نیروهای تحت محاصره در شرق شهر اساساً به پایان رسیده است. پیش بینی می شود که ضربه ای جدی به شورشیان وارد شود، اگرچه این نخستین بار نخواهد بود که چنین پیش بینی هایی صورت می گیرد اما رویدادها آن را اثبات نمی کند.

این نزاع خونین نمی تواند بر مبنای صرفاً توان نظامی حل شود. اگر هر از یک طرفین هم دیگری را مغلوب کند، آیا واقعاً می توانند قلمرو خود را حفظ کنند؟ این احتمال واقعی وجود دارد که جنگ به پایان برسد، منتها در وضعیتی شبیه حالت «پات» در شطرنج. در این حالت قلمروهایی تحت سلطۀ شیعه ها و سایر گروه بندی های مذهبی اقلیت وجود خواهد داشت که که از سوی رژیم کنترل می شوند و قلمروهای باقی می مانند که تحت کنترل جناح های شورشی مختلف سنی خواهند بود.

اما بر مبنای حاکمیت و سلطۀ امپریالیسم، سرمایه داری و زمین داری، هیچ راه حلی برای این نزاع در منطقه متصور نیست. این نظام اجتماعی و اقتصادی تنها می تواند آینده ای سرشار از تنازعات عمیق، فقر و شکاف های فرقه ای را به ارمغان بیاورد.

در عوض یک طبقۀ کارگر قدرتمند در کشورهایی نظیر ایران و ترکیه و مصر وجود دارد که می تواند نقش تعیین کننده ای در به چالش کشیدن حاکمیت رژیم های سرمایه داری- زمیندار منطقه، مثل رژیم های اسد و اردوغان و سایر دیکتاتوری های گندیده ایفا کند. چنین جنبشی در اتحاد با فقرا و ستم دیدگان ظرفیت هدایت مبارزه را به سوی به دست گرفتن منابع سرشار منطقه، اعمال مالکیت عمومی و برنامه ریزی دمکراتیک آن برای رفع نیازهای همه دارد. یک آلترناتیو نیرومند کارگری باید ساخته شود تا این چشم انداز سوسیالیستی از خاورمیانه بتواند پا به حیات بگذارد.

۱۴/۱۰/۲۰۱۶

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

+ 7 = 12