یک ارزیابی فشرده از مبارزۀ طبقاتی در عرصۀ جهانی: به مناسبت اول ماه مه ۲۰۱۹
اول ماه مه امسال را با سه ویژگی سیاسی و اقتصادیِ مرتبط با یکدیگر میتوان ارزیابی کرد:
ویژگی نخست، صعود دوبارۀ مبارزۀ طبقاتی در ابعاد جهانی است و حضور قدرتمند معلمان بهعنوان یکی از بخشهای پیشتاز آن. گواه این گفته، موج اعتصاب بینالمللی است که از معلمان ایران تا تونس و زیمبابوه و هند و از نیوزلند و هلند و لهستان تا امریکا و مکزیک را درنوردید[۱]. در این مورد آخر یعنی مکزیک علاوه بر معلمان، دهها هزار کارگر صنایع مونتاژ طی ماههای اخیر درگیر اعتصاب بودهاند. جنبش جلیقهزردهای فرانسه کماکان ادامه دارد[۲]. هند چندی قبل شاهد یک اعتصاب عمومی فراگیر بود[۳] و به این موارد میبایست خیزشهای فراگیر الجزایر[۴] و سودان[۵] را نیز افزود.
ویژگی دوم، رشد گرایش به سوسیالیسم در جهان است، آن هم ۳۰ سال پس از فروپاشی رژیمهای استالینیستی و اعلام پایان تاریخ و مرگ مارکسیسم در محافل بورژوایی. در این دوره جهان تنها شاهد جنگهای بیامان، تعمیق بحران اقتصادی، گسترش نابرابری اجتماعی و تمرکز ثروت در دست یک اقلیت و احیای اشکال استبدادیتر حکومت بوده است. این اوضاع و احوال سرمایهداری روی هم رفته بار دیگر موضوعیت انتخاب میان سوسیالیسم یا بربریت را به چشم آورده است. تنها بهعنوان یک نمونه، چرخش به چپ را- البته به شکلی مخدوش و منحرفشده- میتوان در حمایت وسیع اولیه از برنی ساندرز در انتخابات ۲۰۱۶ امریکا دید که بعد از خیانت آشکار به آرای انتخاباتیاش، مجدداً پا به عرصۀ انتخاباتی گذاشته است تا از این چرخش به چپ سواری بگیرد [۶].
ویژگی سوم اما چرخش تند و خشن طبقات حاکم به راست است و این امری است مرتبط با ویژگی دوم. فضای ترس بر طبقات حاکم حکمفرماست. بیهوده نیست که فیالمثل ترامپ در بیانیههایش مرتباً به سوسیالیسم میتازد و به بورژوازی اطمینان خاطر میدهد که «امریکا هرگز سوسیالیستی نخواهد شد»؛ اتفاقی نیست که به مقبرۀ مارکس در لندن دو بار حمله میشود[۷] و یا نتفلیکس سریالی شنیع و بهغایت تحریفآمیز را علیه شخصیت انقلابی تروتسکی و واقعیت انقلاب اکتبر پخش میکند[۸].
هرچه جنبش عینیِ میلیونها کارگر در سراسر دنیا بیشتر مستعد کسب آگاهی سوسیالیستی میشود، به همان نسبت طبقۀ حاکم نیز بیشتر به سمت روشهای پلیسی و سرکوب و احیای کثافات ایدئولوژیک دهههای ۲۰ و ۳۰ و ۴۰ میلادی گام برمیدارد. نمونهاش بازداشت و محاکمۀ جولیان آسانز، بنیانگذار ویکیلیکس و حبس چلسی منینگ به خاطر امتناع از شهادت علیه او.
در همه جای دنیا طبقات سرمایهدار به جستجوی انواع مکانیسمها و ترفندها برای تشدید بهرهکشی برآمدهاند که نمونههایش را میتوان در شرکتهای غولپیکری نظیر اپل و آمازون و اوبر و غیره دید[۹]. نابرابری اجتماعی در سطوحی تاریخاً بیسابقه قرار دارد، به طوری که به گزارش آکسفام ۲۶ شخصیت میلیاردر به اندازۀ نیمی از جمعیت دنیا ثروت دارند[۱۰]. به همۀ اینها باید دورنمای یک بحران مالی جدید را قریب به ده سال بعد از بحران اقتصادی ۲۰۰۸ اضافه کرد[۱۱]. در چنین اوضاع و احوالی است که احزاب راست افراطی و فاشیستی در برزیل، هند، فیلیپین، مجارستان، اتریش و اسرائیل سر کار آمدهاند. حضور سیاسی این جریانات در اسپانیا، فرانسه، سوئد، فنلاند، استونی و اسلوونی نیز مشهود و بیپروا شده است. در آلمان حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» به یکی از احزاب اصلی اپوزیسیون در مجلس (بوندستاگ) بدل شده است.
البته این بدان معنی نیست که خطر فاشیسم بازگشته است. راستِ نئوفاشیست هنوز فاقد پایگاه اجتماعی تودهای است و ظهور آن محصول مداخلۀ فعال دولتها از بالا و ورشکستگی سازمانهای سوسیال دمکرات و چپ رفرمیست و اتحادیههای کارگری فرمایشی است.
مبارزه با جنگ و نظامیگری، رشد گرایشهای فاشیستی، حکومت پلیسی و استبداد، نابرابری اجتماعی، سانسور اینترنت و نابودی محیط زیست، ناگزیر با مبارزه علیه سرمایهداری و برای سوسیالیسم گره خورده است.
طبقۀ کارگر بالقوه استعداد آن را دارد که در مبارزۀ انقلابی علیه سرمایهداری سایر اقشار تحت ستم و عصیانزده را پشت خود بسیج کند. برای اینکار اما باید تجارب تاریخی و درسهای سیاسی بنیادی جنبش کارگری جهانی و خطوط برنامۀ سوسیالیسم انقلابی را به میان نسل جدید و جوان مبارز برد.
برای اینکار صِرف تبلیغ برنامۀ سوسیالیستی-انترناسیونالیستی و آژیتاسیون علیه نظام سرمایهداری موجود کافی نیست. در عوض مارکسیستها نیازمند یک تشکیلات منسجم، حرفهای، ورزیده، پایهدار و مداخلهگر در مبارزۀ روزمرۀ طبقۀ کارگر هستند. تشکیلاتی که لنین آن را حزب ونگارد یا پیشتاز نامید و حقانیتش را قریب به صد سال پیش با پیروزی نخستین و تنها انقلاب سوسیالیستی جهان یعنی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به اثبات رساند[۱۲]. اول ماه مه امسال مناسبتی بود که دوباره ضرورت و فوریت این وظیفۀ کلیدی و حیاتی را به مارکسیستهای انقلابی جهان یادآوری کرد[۱۳].
از طرف دیگر وضعیت در ایران به مراتب حادتر شده؛ بحران اقتصادی فاجعهانگیزتر از قبل بر طبقۀ کارگر سرشکن میشود، خصوصیسازیها و کاهش سوبسیدهای خدمات دولتی از جمله افزایش هزینۀ آب، برق، حمل و نقل از همین ماه کلید خورده و گرانی بنزین هم محتملاً در دستور اجراست. حکومت نه فقط دست به سرکوب اعتصابها و اعتراضهای کارگری میزند، بلکه مشخصاً بگیر و ببنند نیروهای چپ را در دستور کار خودش قرار داده است و از اردیبهشت امسال آن را وارد مرحلۀ جدیدی کرده. دقیقاً به خاطر همین شرایط است که سازماندهی مخفی نیروهای مارکسیست باید با جدیت بیشتری در دستور کار قرار گیرد و خود را برای مبارزۀ بلندمدتتر و سختی که در سال ۹۸ در انتظار است آماده ساخت.
[۱] https://leninist.org/1397/12/10/مبارزه-جهانی-معلمان/
[۲]https://leninist.org/1397/09/20/جنبش-جلیقه-زردها/
[۳] https://leninist.org/1397/10/22/اهمیت-سیاسی-اعتصاب-عمومی-هند/
[۴] https://leninist.org/1397/12/23/اعتراض-کارگران-الجزایر-درس-تاریخ/
[۵] https://leninist.org/1398/01/28/مبارزه-طبقاتی-سودان-۲۰۱۹/
[۶] https://leninist.org/1397/12/04/بازگشت-ساندرز-رفرمیسم-چپ/
[۷] https://leninist.org/1397/12/01/حمله-فاشیستی-مقبره-مارکس/
[۸] https://leninist.org/1397/12/05/نتفلیکس-دولت-روسیه-دروغ-تروتسکی/
[۹] https://leninist.org/1398/02/20/اوبر-استثمار-اعتصاب-راننده-تاکسی/
https://leninist.org/1396/09/12/جف-بزوس-آمازون/
https://leninist.org/1396/02/16/اندوخته-نقدی-۲۵۷-میلیاردی-اپل-انباشت-انگ/
[۱۰] https://leninist.org/1397/11/03/آکسفام-ثروت-۲۶-نفر-نصف-جمعیت-دنیا/
[۱۱] https://leninist.org/1397/06/30/دهمین-سالگرد-بحران-اقتصادی/
[۱۲] https://leninist.org/1395/02/31/مفهوم-و-ضرورت-حزب-پیشتاز-انقلابی-از-سند/