بخش ۱ – طرح بحثی درباره مسائل تاکتیکی و سازمانیابی در دوره کنونی
در این مجموعه از مباحث به ارزیابی عمدهترین شعارها و مسائل تاکتیکی و سازمانیابی مطرح شده از سوی اپوزیسیون کمونیستی در طول برهۀ دی ماه ۹۶ تا مرداد ۹۷ (یعنی دو نقطۀ عطف جنبش اعتراضی) و نقد هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
متن پیاده شده:
دی ماه ۹۶ ، شوکی بود که جنبش، به اپوزیسیونِ خوابرفتۀ مارکسیستی ایران داد، اپوزیسیونی که هنوز که هنوز است اسیر پیلۀ نوستالژی و روزمرگیهای خودش است. هرچند این شوک به اپوزیسیون مهم بود، اما اغتشاش و تشتت فکری و چپ و راستزدنهای این اپوزیسیون در همین مدت هشت ماهۀ دی تا مرداد (که در واقع دو نقطۀ عطف جنبش بود) نشان میدهد که هنوز چقدر این اپوزیسیون نه فقط از جنبش که از گذشتۀ خودش هم عقبتر افتادهاست.
در این مدت هشت ماهه تزهای شتابزدۀ متعددی از اتاق فرمان این اپوزیسیون صادر میشد: یکی در شیپور «پیش به سوی تشکیل مجامع عمومی» میدمید؛ دیگری از الان شعار «تمام قدرت به دست شوراها» سر میداد ؛ از آن سو یکی دیگر سرگرم تئوریزه کردن تشکیل «کمیتههای محله» بود؛ و دیگری میگفت باید «تشکل سراسری کارگران» را بسازیم ؛ برخی دیگر هم شعار «مبارزۀ مسلحانه» سر میدادند و خاطرات «تسخیر پادگانها» را از کتابچۀ خاطرات ۵۷ بیرون میکشیدند. از طرفی خودِ ما به این جمعبندی رسیده بودیم که در این فاز باید تمام انرژی نظری و عملی را روی مسألۀ «اعتصاب عمومی» متمرکز کنیم. در نهایت طیف دیگری بودند که بدون داشتن هیچ انسجام مشخصی، گاهی یک تاکتیک را برجسته میکردند و گاهی هم تاکتیک دیگری را؛ و خلاصه مثل پاندولِ ساعت از این شعار به اون شعار در نوسان بودند!
در این مجموعه از مباحث قصد داریم به این سوال بپردازیم که بالاخره اپوزیسیون کمونیستی که دویست شاخه و انشعاب حزبی از خود بیرون داده آیا بالاخره به این سوال جوابی داده که تاکتیک درست در شرایط مشخص امروز ایران چیست؟ اگر بخشی از اپوزیسیون به این سوال جواب داده، آن جوابها چه بوده و کدامیک با توجه به شرایط درست یا غلط بوده و چرا؟
قبل از اینکه وارد بحث این یا آن «تاکتیکِ» ارائه شده در برابر جنبش اعتراضی دی تا مرداد بشویم، لازم است این را بگوییم که هدف استراتژیک کمونیستها همان طور که مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست صراحتاً عنوان کردند چیزی نیست جز متشکل کردن پرولتاریا به عنوان یک طبقه برای تسخیر قدرت سیاسی و سرنگونی سیادت بورژوازی. منتها جنبش کارگری از الان تا رسیدن به این هدف استراتژیک نهایی، راه طولانی در پیش دارد و این راه پر از دستانداز است. در نتیجه باید این ناهمواریها را با اتکا به تاکتیکهای درست در زمان و مکان درست رد کرد.
مهمترین خصلت یک تاکتیک انقلابی آنست که باید قابلیت فراگیر شدن در جنبش اعتراضی را داشته باشد. بتواند مبارزۀ طبقاتی و ضدّ سرمایهداری راارتقا دهد و به یک سطح بالاتر برساند. ضمناً باید تابعی از استراتژی انقلابی و در انسجام منطقی با آن باشد و نه اینکه به لحاظ اصولی در تضاد با این استراتژی قرار گیرد! پس یک تاکتیک مارکسیستی، هدفش انتقالِ مبارزۀ موجود به سطح بالاتری است تا زمانی که کسب قدرت سیاسی به دست طبقۀ کارگر مهیا شود.
حال میرسیم به سوال کلیدی و محوری ؛ یعنی اینکه تاکتیک درست را چطوری باید پیدا و طرح کرد؟
جواب این است که نمیشود با تاکتیک مانند یک فرمول از پیش تعیینشده و خشک و همیشگی برخورد کرد که هر وقت اراده کردیم از درون گاوصندوق بیرون بکشیم. خصلت هر تاکتیک انقلابی این است که باید (تأکید میکنیم باید) متناسب با تحلیل مشخص از شرایط مشخص باشد. یعنی چه؟ یعنی یک تشکیلات کمونیستی که نقش رهبریکننده را دارد، مدام باید به وسیلۀ اعضا و هواداران و مرتبطینش نبض جنبش را بگیرد؛ ارزیابی کند که جنبش در چه مرحلهای است- هم از لحاظ ذهنی و هم از لحاظ عینی- و بعد تاکتیک متناسب با آن فاز و مرحلهای که جنبش در آن است را جلوی جنبش بگذارد! نه از جنبش عقب بیفتد و نه برعکس خیلی جلوجلو حرکت کند و ذهنیت و خواستههای خودش را به جای واقعیت بگذارد. تاکتیک صحیح و انقلابی یعنی ارائۀ متدی یا راهکاری یا عمل و مبارزهای که حلقۀ بعدی را به حلقۀ قبلی زنجیر جنبش جوش بدهد.
با این مقدمه خیلی کوتاه در مورد مسائل تاکتیکی جنبش در وضعیت کنونی میخواهیم ارزیابیای از انواع و اقسام شعارهای مطرح شده در طول این مدت از طرف اپوزیسیون مارکسیستی داشته باشیم. از شعار ایجاد «اتحادیه سراسری» تا شعار «تشکیل مجامع عمومی»، «تشکیل شورا»، «مبارزۀ مسلحانه» و نهایتاً تدارک برای «اعتصاب عمومی».