«حزب پیشتاز»، در قلب آماج حملات به لنین

زمان تقریبی مطالعه متن ۳ دقیقه

امید علی‌زاده

لنین یکی از آن دست شخصیت‌های تاریخی است که قطعاً بیش‌ترین حجم بدفهمی و اتهام و دروغ به سمتش حواله شده و این اصلاً اتفاقی نیست اگر به یاد داشتیم که همین فرد، با نقش مستقیم و غیرقابل انکار در یک انقلاب، کل مسیر تاریخ قرن بیستم را دگرگون کرد.

بورژوازی تمام زورش را می‌زند تا وانمود کند که لنین چندان بهتر از مرد بعدی حکومت یعنی استالین نبود. همان استالینی که نهایتاً با تصفیۀ کل کمیتۀ مرکزیِ مقطع انقلاب، دم و دستگاه قدرتش را بر جوخه‌های اعدام و خاکستر انقلابیون بنا کرد.

با وجود این اتهام، لنین بود که سال ۱۹۲۴ و در واپسین روزهای حیاتش در نوشته‌هایی که بعداً به «وصیت‌نامه»اش شهرت یافتند خواهان عزل استالین از قدرت شد. این اقدام لنین در حکم آخرین تلاش نومیدانه برای جلوگیری از رشد بوروکراسی‌ای بود که داشت رفته‌رفته در بدنۀ دولت جا خوش می‌کرد.

واقعیت این است که لنین تمام زندگی‌اش را وقف یک چیز و فقط یک چیز کرد: سرنگونی سرمایه‌داری و بنا کردن جامعه‌ای عاری از هرگونه ستم، یعنی سوسیالیسم. بنابراین تمام همّ و غم و تمرکز لنین معطوف به ساخت وسیلۀ رسیدن به این هدف، یعنی یک تشکیلات اخص انقلابی شد.

برداشت لنین از تشکیلات انقلابی که چه بسا مهم‌ترین ادای سهم او به مارکسیسم انقلابی باشد، چنان تحریف و کج و معوج شده که بعضاً به سختی حتی می‌توان بازشناختش! این را باید گفت که بخش اعظم از این تحریفات، تحفه‌هایی بوده‌اند که استالینیست‌ها به ارمغان آورده‌اند. در مرکز این تحریفات، برداشت مبتذلی است که حزب «پیشتاز» لنینیستی را به نوعی حزب پادگانی و اطاعت کور تبدیل می‌کند.

به‌عنوان نمونه «و. سورین»، از ذوب‌شدگان در مکتب استالین، اوایل دهۀ ۱۹۳۰ نوشته بود: «حزب را رهبران اداره می‌کنند. اگر حزب، پیشتازِ طبقۀ کارگر است، پس رهبران نیز بالاترین منصب این پیشتاز هستند. خصیصۀ ویژۀ حزب کمونیست، در سفت و سخت‌ترین انضباط آن است؛ یعنی رعایت اکید و بی‌قیدوشرط کلیۀ فرامین صادره از تشکیلات حزبی از سوی کلیۀ اعضا».

حالا این را مقایسه کنید با لنین که گفته بود: «حزب کارگران سوسیال دمکرات روسیه حول خطوط دمکراتیک سازمان می‌یابد. یعنی کلیۀ امور حزب چه به طور مستقیم و چه به واسطۀ نمایندگان، با مشارکت کلیۀ اعضای حزب پیش می‌روند».

لنین در تمام موضوعات، چه تئوریک و چه تاکتیکی، خواهان بحث و تبادل نظر به «بازترین و آزادانه‌ترین و گسترده‌ترین شکل ممکن» بود. «آزادی در بحث، وحدت در عمل» چکیدۀ رویکرد لنین به شمار می‌رفت. به این معنی که بعد از بحث آزاد و به محض اتخاذ تصمیم، اینک نوبت به وحدت در عمل و دیسیپلین اکید می‌رسد. در واقع این جمع‌بندی خودش ریشه در سُنن جنبش کارگری داشت (مثلاً زمانی که اکثر کارگران تصمیم به اعتصاب می‌گرفتند، همه باید چنین می‌کردند، حتی اقلیتی که به اعتصاب رأی منفی داده بود).

صفت «پیشتاز» در حزب مورد نظر لنین قطعاً اتفاقی نبود. این حزب، نه حزبِ عموم کارگران، که حزبِ پیشروترین و مترقی‌ترین لایه‌های طبقۀ کارگر هم از حیث آگاهی سیاسی‌طبقاتی و هم دخالتگری در متن مبارزه بود؛ کارگرانی که به ضرورت سرنگونی انقلابی سرمایه‌داری مجاب شده بودند.

بلشویک‌ها در تمام حوزه‌های مبارزه فعال بودند، منتها با این هدف که مبارزات پراکندۀ محلی را به یک جنبش طبقاتی یکپارچه علیه رژیم استبداد مطلقۀ تزار تبدیل کنند و چنین هم کردند.

حزبِ لنین، یک باند توطئه‌گر نبود که در خفا انقلاب را مثل عروسک خیمه‌شب‌بازی هدایت کند. بلکه در عوض بنا به حضور همیشگی در متن مبارزه، به خاطر به‌موقع‌ترین دخالت‌ها و صحیح‌ترین تاکتیک‌ها، یک حزب شناخته‌شده و معتبر در بین کارگران بود. مارتوف که خود از سرسخت‌ترین و برجسته‌ترین مخالفین بلشویک‌ها بود، در نامه‌ای نوشته بود: «لطفاً درک کن که به هر حال مقابل ما یک قیام پیروزمند پرولتری قرار دارد. تقریباً کلّ پرولتاریا از لنین حمایت می‌کند و رهایی اجتماعی‌اش را از این قیام انتظار دارد».

امروز به ازای یک تشکیلات انقلابی که لنین ساخت، ده‌ها یا صدها کاریکاتور از آن وجود دارد. برای پیروزی انقلاب اما باید این تشکیلات را ساخت. اگر قدم در پیچ‌وخم‌های این راه بگذاریم، خواهیم دید که لنین هنوز چیزهای بسیاری برای آموختن به ما دارد.

۲۳ اسفند ۹۶

۵/۵ - (۲ امتیاز)

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

− 1 = 2