دربارۀ تاکتیک تحریم فعال انتخابات

زمان تقریبی مطالعه متن ۴ دقیقه

امید علی‌زاده

در آستانۀ «انتخابات» ریاست جمهوری ۹۶ و همین‌طور انتخابات شورای شهر هستیم و در نتیجه لازم است که نگاهی دوباره داشته باشیم به تاکتیک‌های مارکسیست‌های انقلابی در این شرایط و دخالتگری‌های بالقوه.

عموماً با نزدیک شدن روزهای انتخابات نمایشی رژیم، سه گرایش بنیادی در طیف چپ به طور کلی بروز می‌کند. اول طیف رفرمیست و سازشکار است که همیشه به زعم خودش به شکلی تاکتیکی در انتخابات مشارکت می‌کند تا به‌اصطلاح شرایط و توازن قوای عمومی را به سود جنبش کارگری و چپ تغییر بدهد. در واقع نگاه این طیف همیشه رو به بالاست. همیشه دنبال اختلافاتی بین جناح‌هایی از حاکمیت می‌گردد تا از یکی در برابر دیگری استفاده یا به قول خودشان از تضادهای درونی حاکمیت بهره‌برداری کند. معمولاً هم شاهد هستیم که این طیف در بزنگاه‌های انتخاباتی، ناگهان با اضطراب و پریشان‌حالی از احتمالِ روی کار آمدن یک گزینۀ بدتر و چشم‌انداز سیاه آتی در صورت عدم مشارکت حرف می‌زند و سپس فراخوان‌ها و بیانیه‌ها و تحلیل‌هایی با این سمت و سو بیرون می‌دهد. منتها تناقضات این طیف واقعاً عمیق است. در همۀ بیانیه‌های ۴ سال یک‌بارِ این طیف، از یک «ما» صحبت می‌شود. معلوم نیست این «ما» حول کدام برنامه و چشم‌اندازها و اصول شکل گرفته؟ دقیقاً کیست که حال وظیفۀ تحلیل هم برای خودش قائل شده؟ و چرا در فاصلۀ بین دو انتخابات ناگهان غیبش می‌زند؟ وقتی کارنامۀ سیاه ۴ سالۀ حاکمیت در پایان هر دورۀ ریاست جمهوری رو می‌شود، آن وقت چگونه و به چه شکل باید یقۀ این طیف را گرفت و وادار کرد که در مقابل جنبش بابت بحث‌هایش پاسخگو باشد؟ از این گذشته، واقعاً مضحک است که چنین طیفی ابتدایی‌ترین درجۀ سازمان‌یابی و تشکل هم ندارد. هرجایی هم که خواسته به شکل علنی و در نتیجه الزاماً قانونی فعالیتی بکند، به شدیدترین وجه سرکوب شده. پس چه طور می‌خواهد برود از شکاف‌های درون یک حکومت عریض و طویل به زغم خودش بهره‌برداری کند. این طیفِ رفرمیست با آن درجه از پراکندگی و ضعف اصلاً در این معادلات به حساب نمی‌آید که حالا بخواهد از شکاف‌ها استفاده کند. برعکس خیلی ساده درسته قورت داده می‌شود. به همین دلیل است که می‌بینیم دوره‌ای صرفاً با این تحلیل‌ها عملاً تنور انتخابات را گرم می کنند و نهایتاً بدون این‌که از شکافی استفاده کرده باشند، ۴ سال آینده چُرت می‌زنند تا نوبت انتخابات بعدی و باز تکرار مکرّرات و مواضع قبلی.

مسأله این‌جاست که نه فقط استفاده از شکاف‌ها نیازمند یک تشکیلات کمونیستی انقلابی، منضبط قوی و مسلط است، بلکه تاکتیک‌ها باید در انسجام با استراتژی قرار داشته باشد. نمی‌شود از یک طرف خواهان سرنگونی رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی بود، اما از طرف دیگر خوشحال و خندان هم رأی داد و هم دیگران را تشویق به رأی دادن کرد. در شرایطی که بخشی از جامعه از فرط استیصال وادار می‌شود بین گزینه‌های بد و بدتر دست به انتخاب بزند، دعوت این طیف به شرکت در انتخابات نه فقط تاکتیک نیست، که دنباله‌روی از اوضاع و احوال جامعه است.

اما طیف دومی هم در این‌جا پدیدار می‌شود که خواهان تحریم انتخابات است. منتها درک صحیحی از تحریم ندارد. یعنی تصور می‌کند کافی است اشاره کند که انتخابات ربطی به ما سوسیالیست‌ها ندارد و بهتر است به کارهای خودمان بپردازیم. هرچند هیچ‌وقت هم مشخص نمی‌شود آن کارهای دیگر چیستند و چرا ارتباطی به دخالتگری در این روزهای به‌خصوصِ انتخابات ندارند. در نتیجه برای این طیف، تحریم یعنی بی‌عملی؛ یعنی خانه‌نشینی؛ یا حداکثر فراخواندن مردم به آتش زدن صندوق‌های رأی و دعوت به سرنگونی رژیم با شعار «رأی ما سرنگونی است». حالا بگذریم که اصولاً سرنگونی با رأی به دست نمی‌آید! اما ورشکستگی عملی این روش در این است که انتخابات برگزار می‌شود، هیچ صندوق رأیی هم آتش نمی‌گیرد و رژیم هم سرنگون نمی‌شود. این دقیقاً یعنی بی‌ربطی تمام شعارها و فراخوان‌های این طیف به متنِ مبارزۀ جاری در جامعه.

درست این‌جاست که مارکسیست‌های انقلابی به عنوان طیف سوم وارد دخالت می‌شوند. برای ما تحریم انتخابات در رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی ایران با ۴ دهه کارنامۀ سیاهش یک اصل مفروض و مقدماتی است. از این‌جا به بعد شکل و نحوۀ تحریم است که تاکتیک‌های ما را شکل می‌دهد. در واقع از نظر ما تحریم، یک عمل و یک فعل است. شما باید کاری انجام بدهید که عملِ تحریم را پیاده کرده باشید. مسألۀ انتخابات و فضای جامعه در این برهه، یک مسأله و فضای روزمره نیست. بلکه هر ۴ سال یک‌بار رخ می‌دهد. جمهوری اسلامی مجبور می‌شود برای کشاندن مردم به پای صندوق رأی و گرفتن ژست برخورداری از محبوبیت عمومی، جامعه را کمی سیاسی کند. به‌اصطلاح فضا را گرم کند. هرچند همین را هم شدیداً تحت کنترل انجام می‌دهد، چرا که اصلاً علاقه‌ای ندارد کنترل اوضاع از دستش خارج شود. به همین دلیل اشتباه است تصور کنیم مارکسیست‌ها در فاصلۀ دو انتخابات باید سفت و سخت مشغول مبارزه باشند، اما وقتی انتخابات فرارسید در آن ایام ویژه مشغول استراحت بشوند! ما باید مبارزه را ادامه بدهیم و خیابان‌ها را به تریبون خودمان، به تریبون زندانیان سیاسی و جنبش کارگری تبدیل کنیم. به بیان دیگر باید از فضای انتخابات، علیه خودِ انتخابات استفاده کنیم.

خطاب به مردم می‌گوییم که نمایندۀ ما آن دستفروشی است که از اوباش شهرداری کتک می‌خورد، آن کولبری است که توی برف و بوران یخ می‌زند، آن کارگری است که کلیه‌اش را برای امرار معاش می‌فروشد، آن کارگر معدن آق درّه است که به خاطر اعتراض شلاق می‌خورد.

به مردم می‌گوییم که فاجعۀ پلاسکو، ضرب و شتم همه‌روزۀ دستفروشان، رسوایی املاک نجومی شهرداری، همه و همه نشان می‌دهد که شرکت در انتخابات شورای شهر، یعنی تأیید و تداوم این فساد و تباهی.

به آن‌ها نشان می‌دهیم که انتخابِ بین بد و بدتر، همیشه به وضعیتِ بدتر منجر شده است. در عوض نوک پیکان مبارزه را می‌بَریم علیه ریشه‌های وضع موجود، یعنی نظام سرمایه‌داری.

از این‌جا به بعد با توزیع ویژه‌نامه و پخش تراکت و اعلامیه و چسباندن پوستر در محلات و معابر عمومی و پارک و اتوبوس و مترو و هرجایی که بتوانیم، هم انتخابات را فعالانه تحریم می‌کنیم و هم مواضع و بحث‌های خودمان را به مردمی که سیاسی شده‌اند ارائه می‌دهیم و هم این‌که یک الگو و سبک عملی را به کسانی که می‌خواهند انتخابات را تحریم کنند نشان می‌دهیم.

با این دخالتگری است که ما هم تاکتیک‌های خودمان رو صیقل می‌دهیم و هم با اثبات شدن بحث‌هایمان در جامعه، به تدریج پایه و گوش شنوا پیدا می‌کنیم.

با توجه به کمبود زمان برای چنین فعالیت‌هایی، الآن مسألۀ تدارک برای تحریم فعال انتخابات یک موضوعی است که باید با فوریت در دستور کار قرار بگیرد.

۱۹ فروردین ۱۳۹۶

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

27 + = 34