آیا مردها به ستم بر زن کمک می‌کنند؟

زمان تقریبی مطالعه متن ۳ دقیقه
جو کاردوِل / برگردان: آرام نوبخت

اگر ستم بر زن را در بستر خانواده و عروج جامعۀ طبقاتی قرار بدهیم، بهتر خواهیم فهمید که چرا این پدیده وجود دارد.

اما برای برخی به نظر می رسد که این گفته نقش مردان منفرد را دست نخورده رها می کند.

می گویند مردان هستند که نظرات سکسیستی دارند، فیلم‌های پورنو می خرند یا زنان را مورد سوء استفادۀ جنسی و تجاوز قرار می دهند و نه سیستم. از همین جا نتیجه می گیرند که خودِ مردان مشکل هستند.

اما باید این پوستۀ بیرونی را خراشید تا ببینیم در پس آن چیست.

بسیار ساده لوحانه خواهد بود اگر بگوییم که خشونت یک خصلت مردانه است.

می دانیم که علی­رغم سطح شرم آور خشونت علیه زنان، اکثر مردان به این شکل رفتار نمی کنند.

مارگارت تاچر، نخست وزیر محافظه کار اسبق انگلستان، مسئول جنگ خونین فالکلند در دهۀ ۱۹۸۰ و یکی از هواخواهان امپریالیسم امریکا بود.

سیاستمداران امریکا مثل هیلاری کلینتون و مادلین آلبرایت از جنگ‌های امپریالیستی در عراق و افغانستان پشتیبانی کرده اند.

میلیون‌ها مرد در جنگ‌های وحشیانه‌ای که به خصوصیت جوامع سرمایه داری مبدل شده اند، با یک دیگر جنگیده اند.

اما نه به این خاطر که «ذاتاً» خشن هستند. حکومت‌ها برای تهییج مردان طبقۀ کارگر به رفتن به جنگ دست به دامن تبلیغات بسیاری می شوند. آموزش‌های بسیاری برای کشتار لازم است. در نتیجه خیلی از مردان دچار ضایعات روانی می شوند.

این­که برخی مردان به زنان تجاوز می کنند یا عقاید سکسیستی دارند، بازتاب زندگی آن‌ها در جامعه‌ای است که به زنان ستم می کند.

این ارتباطی به بیولوژی آن‌ها ندارد. خشونت درست همان قدر ریشه در بافت طبیعی مردان دارد که بحران اقتصادی سرمایه داری.

برخی می گوید که اگر زنان مسئول امور بودند حتی از بحران سرمایه داری کنونی هم می شد جلوگیری کرد.

اما سؤال این است که اگر زنان بیش تری مثل کریستین لاگارد (سرپرست صندوق بین المللی پول) سیستم را ادامه می کردند، آن وقت وضعیت بهتر بود؟

آیا اگر اقتصاد را زنانی مثل آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، اداره می کردند که در حال حاضر استانداردهای زندگی میلیون زن یونانی را نابود کرده است، آن وقت سرمایه داری کم­تر بی‌رحم بود؟

البته این حقّ زنان است که رئیس شرکت و دولت باشند؛ اما این سیستمِ موجود را دلچسب تر نمی کند.

در این­که رکود و کاهش هزینه‌های عمومی به طور بی‌تناسبی اشتغال زنان را متأثر می کند تردیدی نیست.

اما مردان بسیاری هم هستند که آسیب می بینند- بسیاری‌شان جمعاً از کار بیرون ریخته می شوند یا برای پس زدن حملات به دستمزد و شرایط و خدمات‌شان دست و پا می زنند.

خودکشی بالا در بین مردان طبقۀ کارگر نشان می دهد که آن‌ها هم قربانیان سرمایه داری اند.

پس کیست که از این نابرابری دستمزدی منتفع شود؟

دستمزد مردان طبقۀ کارگر خود به خود به دلیل پایین آورده شدن دستمزد زنان کارگر بالا نمی رود.

برای اکثر خانواده‌های تک سرپرست، دستمزد پایین اساساً زنان را به ورطۀ فقر می کشد. برای خانواده هایی با دو سرپرست شاغل، دستمزد پایین منجر به کاهش قدرت خرید جمعی آن‌ها می شود.

در این موارد زنان و کودکان و مردان همگی از پیامد دستمزد نابرابر آسیب می بینند. تنها کسانی که منتفع می شوند کارفرمایان هستند.

تحقیر بدن زنان هم می تواند تقصیرِ این یا آن مرد به نظر برسد. در حالی که این نیز نتیجۀ منطقی سیستمی است که همه چیز را به کالایی برای خرید و فروش تقلیل می دهد.

ظهور مجله‌های سبک زندگی مردان نشان می دهد که رسانه‌ها تا چه حد زیرکانه از ناامنی‌های مردان سود می برند.

بنابراین شکاف بنیانی در جامعه، نه جنسیت که طبقه است. ستم بر زن به یکسان در سطح جامعه احساس نمی شود.

زنان ثروتمند هم تحت ستم هستند، اما ستم خود را به اشکال مختلفی نمود می دهد.

وقتی سال ۱۹۹۷ تعداد قابل توجهی از نمایندگان زن حزب کارگر وارد پارلمان شدند، می توانستند بین مهدکودک و آرایشگر در پارلمان به یکی رأی بدهند. در این مورد آرایشگر را انتخاب کردند.

در صورتی که نبود مهدکودک مناسب برای خانواده‌های کارگری یک رسوایی است.

اگر تصور کنیم که مردان منفرد ستم­گران واقعی هستند، در این صورت ضعیف تر خواهیم بود، چون باورهایی را قبول کرده ایم که باعث شکاف در طبقه مان می شود.

باید این مشکلات را در بستر یک نظام اقتصادیِ متکی بر نابرابری طبقاتی دید.

طبقۀ حاکم اعم از مرد یا زن است که در واقع از ستم بر زن و سرمایه داری منتفع می شود.

اتحاد برای خلاصی از شرّ این سیستم به راستی به سود مردان و زنان طبقۀ کارگر است.

افزون بر این، یک طبقۀ کارگرِ متحد قدرت این کار و پایان دادن همیشگی به ستم را دارد.

۲۸ فوریۀ ۲۰۱۲

امتیازدهی

لينک کوتاه مطلب:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 + 3 =