اعتراضات مردمی، لبنان را به لرزه درآورد
ژان شائول / برگردان: آرام نوبخت / ویراستار: امید علیزاده
هزاران نفر از مردم لبنان برای دومین بار پیاپی، آخرِ هفتهها را در اعتراض به انباشته شدن کوهی از زباله هایی که به مدت چندین هفته جمع آوری نشده اند، به خیابانهای بیروت ریخته اند. مقامات با خشونت پاسخ داده اند. پلیس به استفاده از گاز اشک آور، ماشینهای آبپاش، شلیک گلولۀ پلاستیکی و همین طور گلولۀ واقعی و ضرب و شتم تظاهرکنندگان متوسل شده که دستکم یک کشته و چند صد زخمی برجای گذاشته است.
خواست اولیۀ تظاهرکنندگان برای حلّ بحران زباله، به خواستِ تأمین خدمات پایهای نظیر برق، آب، جادههای مناسب، دستمزدهای بالاتر، برگزاری انتخابات و پایان دادن به فساد و ارتشا در کشور و نظام فرقه گرایانۀ حکومت متحول شده است.
ناکارایی زیرساختهای لبنان و تشدید تنشهای فرقه ای، با جنگ فرقه ایِ مورد حمایت امپریالیسم در سوریه که لبنان را نیز نابوده کرده است، ارتباط دارد.
لبنان علاوه بر ۴ میلیون شهروند خود، میزبان بالاترین سرانۀ پناهجو در جهان است. قریب به ۵۰۰ هزار پناهندۀ فلسطینی و فرزندانشان و بیش از ۱.۱ میلیون پناهندۀ سوری در کشور هستند. پناهندگان سوری که اکثرشان جوان هستند، با شرایط زنندهای رو به رو هستند. این پناهندگان در چادرهای غیرسمی زندگی می کنند (لبنان از تخصیص کمپهای پناهندگی امتناع می کند تا مبادا آنها دائمی شوند)، با ترس هر روزه از تخلیه به سر می برند و نمی توانند قانوناً کاری پیدا کنند. اکثر آنها برای گذران زندگی به طور غیررسمی کار می کنند.
تظاهرات علیه فروپاشی زیرساختهای لبنان تحت عنوان «طلعت ریحتکم» (بویتان درآمد)، نماد برجستهای از فروپاشی وسیع تر کلّ سیستم سیاسی است.
سیاست لبنان تا همین اواخر زیر سلطۀ جریان اکثراً سنی مذهب و مورد حمایت مالی عربستان سعودی به نام «جنبش آینده» (تیّار المستقبل) و متحدین آن، موسوم به ائتلاف «۱۴ مارس»- به رهبری سعد حریری، که اکنون در تبعید خودخواسته در پاریس به سر می برد- و گروه شبه نظامی شیعی «حزب الله» و متحدین آن، موسوم به ائتلاف «۸ مارس»، با حمایت ایران و روسیه بوده است.
از سال ۲۰۰۹ به این سو هیچ انتخاباتی برگزار نشده است. مجلس دو بار دورۀ خود را تمدید کرده است و انتخابات جدید، اگرچه از مه ۲۰۱۴ نتوانسته برگزار شود، قرار است در سال ۲۰۱۷ فراخوانده شود. حکومت لبنان، ائتلافی شکننده است از ائتلافهای «۸ مارس» و «۱۴ مارس» که متحدینشان در جنگ فرقهای حاد کشور همسایۀ خود، سوریه، در دو جبهۀ مقابل هم قرار دارند. حکومت فعلی به رهبری «تمّام سلام» در ۱۰ سال گذشته از تصویب یک بودجۀ جامع عاجر بوده است. کشور از مه ۲۰۱۴ به این سو فاقد یک رئیس جمهور بوده است، چرا که جناحهای سیاسی برای بیست و سومین بار از توافق برای انتخاب رئیس جمهور ناکام ماندند.
ترس از این که بحران سیاسی از کنترل خارج شود، باعث شده است تا قدرتهای امپریالیستی یا منطقهای علناً دربارۀ تظاهرات صحبتی نکنند.
اعتراضات زمانی آغاز شد که حکومت روز ۱۷ ژوئیه محل دفن زبالۀ بیروت را پس از تکمیل ظرفیت و ۱۱ سال بیش از آن چه برنامه ریزی کرده بود، بست. پس از این که گروهی از فعالین و سازمانهای مردم نهاد کمپین آنلاینی را برای جمع آوری ۲ هزار دلار بابت تهیۀ بنر و پوستر به راه انداختند، کمپینِ به راه افتاده در رسانههای اجتماعی حتی سازماندهندگان «طلعت ریحتکتم» را شگفت زده کرد و نزدیک به ۱۰ هزار معترض روز شنبه ۲۲ اوت در خیابانها ظاهر شدند. روز بعد این تعداد به دو برابر رسید.
برخی معترضین که اکثراً گمان می رود اغتشاشگر بوده باشند، ساختمانها و اموال عمومی را در شهرِ به تازگی بازسازی شدۀ بیروت تخریب کردند. پس از سرکوب سنگین به دست نیروهای امنیتی در اواخر هفته که به گزارش صلیب سرخ لبنان دستکم یک کشته و ۳۴۳ زخمی برجای گذاشت، سازمان دهندگان کمپین تظاهراتی را که برای ۲۴ اوت تعیین شده بود لغو کردند.
حکومت دستور داد یک دیوار بتونی در نزدیکی دفتر نخست وزیر در بیروت ساخته شود. با این حال مخالفت مردم با این طرح و توحش پلیس در قبال تظاهرات مسالمت آمیز به قدری عظیم بود که مقامات وادار شدند ظرف تنها ۲۴ ساعت این مانع را بردارند. این طرح حکومت نیز خود به نفرت و انزجار گسترده نسبت به حکومت افزود.
حکومت سپس با شتاب سعی کرد مناقصه گرانی را برای قراردادهای جدید جمع آوری زباله در شش فرمانداری کشور انتخاب کند. اما این نیز تنها بحران را وخیم تر کرد، چرا که قراردادها از دید عموم به نزدیکان بیکفایت سپرده شده بود. روز بعد، کابینه قراردادها را با اشاره به نرخ فوق العاده بالای آنها فسخ کرد.
هزاران نفر دیگر اواخر همین هفته به نشانۀ اعتراض به خیابانها ریختند، شعارهای ضدّ حکومتی سر دادند و خواهان استعفای وزیر محیط زیست، برگزاری انتخابات جدید و استیضاح وزیر داخله بابت خشونت پلیس در هفتۀ قبل شدند.
در حالی که به نظر می رسد سازماندهان «طلعت ریحتکم» اهدافی فراتر از حلّ بحران زباله ندارند، تظاهرکنندگان- که طیف وسیعی از گروهها را فارغ از شکافهای فرقهای دربرمی گیرد- راه خود را پیش گرفته اند. بسیاری از مردمی که در رسانهها مورد مصاحبه قرار گرفتند، از خواستِ پایان یافتن سیاستهای فرقه محور، نخبگان سیاسی و چندین دهه فساد حاکم بر لبنان صحبت کردند.
اعتراضات و بحران حاکمیت بورژوایی لبنان ریشه در دسیسهها و جنگ هایی دارد که قدرتهای امپریالیستی و متحدینشان در منطقه تغذیه کرده اند.
لبنان، به عنوان کشور کوچکی با ۵.۹ میلیون نفر جمعیت، هرگز هیچ گونه استقلال سیاسی واقعی نداشته است. پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، امپریالیسم بریتانیا و فرانسه، این کشور را همراه با نقاطی که امروز اسرائیل، فلسطین، اردن، سوریه و بخشی از ترکیه هستند، از ولایت سوریۀ امپراتوری عثمانی جدا کردند. لبنان، همراه با سوریه، تا سال ۱۹۴۳ تحت حاکمیت فرانسه بود.
از آن زمان به بعد، لبنان به میدان نبرد قدرتهای امپریالیستی و دولتهای رقیب منطقهای برای نفوذ در منطقه تبدیل شده است. هیچ رویداد سیاسی را نمی توان در لبنان سراغ کرد که یک مسألۀ صرفاً داخلی باشد.
قدرتهای مختلف برای پیشبرد برنامههای خود، به تنازعات میان فرقههای مسیحی و مسلمان متعدد لبنان، میان لبنانیها و فلسطینی هایی که سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ از کشور خود گریختند یا بیرون رانده شدند و میان مسلمان شیعه و سنی دامن زدند. همۀ اینها منجر به یک جنگ داخلی ۱۴ ساله شد که در سال ۱۹۸۹ پایان یافت. مشاغل، هم در گذشته و هم در حال حاضر، اغلب تلویحاً یا تصریحاً به یک فرقۀ خاص محدود هستند.
ارزش ژئوپلتیک لبنان در شرق مدیترانه، با اکتشاف ذخایر نفتی و گازی فراساحلی افزایش یافته است. استخراج این ذخایر، مستلزم یک حکومت قابل اتکا است که صراحتاً در صف واشنگتن قرار داشته و مطیع ابرشرکتهای نفتی غرب باشد.
لبنان به ایستگاهی حیاتی برای جنگ در سوریه تبدیل شده است. واشنگتن و متحدین منطقهای آن در تلاش اند در چهارچوب تلاشهای خود برای منزوی کردن ایران و روسیه به عنوان متحدین اصلی سوریه، شکست دادن حزب الله و کنترل بر خاورمیانه، رژیم بشار اسد در سوریه را سرنگون کنند.
شهر بندری طرابلس، نقطۀ ورود سلاح برای جهادیون سنی سوریه و صحنۀ نبردهای گاه و بیگاه میان جناحهای فرقهای حامی جبهههای مختلف جنگ سوریه بوده است. درۀ بقاع که محل زندگی بسیاری از هواداران حزب الله است، به مسیر ترانزیت سلاح و جنگجو به سوریه تبدیل شده است.
لبنان به عنوان کشوری فقیر خدمات عمومی ناچیزی ارائه می کند. با اتخاذ سیاستهای بازار آزاد، وضعیت وخیم تر شده است. در نتیجه خدمات پایهای نظیر آموزش، بهداشت و مسکن، جنبۀ تجاری یافته و دسترسی به آن وابسته به تعلقات مذهبی افراد شده است که خود شکافها را حادتر می کند.
هرچند تقسیم بندی لبنان به ۱۸ فرقۀ رسمی بنا به مقاصد انتخاباتی باعث سردرگمی تعمدی شده، اما خط مرز اصلی در این میان، خطر مرز طبقاتی است و نه وابستگی مذهبی. به استثنای میلیاردرها و میلیونرهای انگشت شمار، قاطبۀ مردم در فقر به سر می برند و با کمبود برق و آب و آلودگی غذا رو به رو هستند.
بیش از نیمی از لبنانی هایِ قادر به کار، بیکار هستند، در حالی که تقریباً نیمی از کسانی که سر کار هستند، قرارداد ندارند. تقریباً ۳۰ درصدِ فارغ التحصیلان دانشگاه بیکار هستند، و این موضوع دستکم ۴۰ درصدِ فارغ التحصیلان مرد و ۲۰ درصدِ فارغ التحصیلان زن را وادار می کند که یک سال پس از فارغ التحصیلی کشور را ترک کنند.
۱ سپتامبر ۲۰۱۵